
حالا که نیمی از مسیر دانشگاه را پشت سر گذاشتهاید، نظرتان را به چند نصیحت که باید همیشه به یاد داشته باشید جلب میکنیم.
تاجر خود باشید.
به عبارت دیگر: کورکورانه نصیحتهای تجاری دیگران را دنبال نکنید! اینکه روشی برای کسی بسیار موفقیت آمیز بوده است به این معنا نیست که برای شما هم روش خوبی خواهد بود. هر کدام از ما در موقعیت متفاوتی قرار داشته دیدگاه بازاری، فرآیند فکری، سطح پذیرش ریسک، و تجربه بازاری متفاوتی داریم.
پلن معاملاتی فارکس شخصی خودتان را داشته باشید و طبق یافتههایتان از بازار آن را به روز کنید.

با داشتن قاعدهای خیلی قوی، تجارتتان این شکلی میشود.
تنظیم یک پلن معاملاتی یا طرح تجاری و وفادار ماندن به آن دو عنصر اصلی قاعده تجاری هستند.
اما قاعده تجاری به تنهایی کافی نیست.
حتی قاعده تجاری قوی نیز به تنهایی کافی نیست.
قاعده تجاری باید خیلی قوی باشد.
تکرار میکنیم: خیلی قوی. مثل عضلات شکم جیکوب بلک. قاعده پلاستیکی به درد نمیخورد. قاعده پوشالی و چوبی نیز همینطور.
نمیخواهیم بچه خوک باشیم. میخواهیم مبادله گرهایی موفق باشیم!
و داشتن پلن معاملاتی خیلی قوی مهمترین ویژگی مبادله گر موفق است. پلن معاملاتی آنچه باید انجام شود و چرا و زمان و چگونگی آن را تعریف میکند. و شخصیت تجاری، انتظارات شخصی، قوانین مدیریت ریسک، و سیستم یا سیستمهای تجاری فرد را پوشش میدهد.
پلن معاملاتی در صورت اجرا شدن به محدود شدن اشتباهات تجاری و به حداقل رساندن ضرر کمک میکند. میدانیم که نتوانید برنامهریزی کنید، برنامه ریزی کردهاید که نتوانید.
پلن معاملاتی امکان تصمیمگیری اشتباه در لحظه را از بین میبرد. وقتی حرف از پول است، احساسات باعث میشوند تصمیمات غیر منطقی بگیرید. و این اصلاً به نفعتان نیست.
بهترین راه برای جلوگیری از این مشکل به حداقل رساندن (دقت کنید که نمیگوییم حذف کامل) فکر کردن به وسیله داشتن برنامهای برای هر قدم بالقوه در تجارت است.
وقتی یک پلن معاملاتی درست دارید، هر قدم برایتان مشخص شده است، بنابراین مجبور نخواهید بود در لحظه تصمیمات عجولانه بگیرید. کافیست طبق پلن معاملاتی خود عمل کنید.
پیش از ادامه دادن بحث، باید به تفاوت بین پلن معاملاتی و سیستم تجاری بپردازیم.
سیستم تجاری نشان میدهد چطور وارد تجارت شده از آن خارج شوید. سیستم تجاری بخشی از پلن معاملاتی است اما تنها یکی از بخشهای مهم آن، از جمله تحلیل، اجرا، مدیریت ریسک، و غیره است. از آنجایی که شرایط بازار همیشه در حال تغییر است، یک مبادله گر خوب معمولاً دو یا بیش از دو سیستم تجاری در پلن معاملاتی خود دارد. سیستم تجاری در ادامه درس با جزئیات بیشتری مورد بررسی قرار خواهد گرفت، اما مهم بود که برای جلوگیری از اشتباه در این بخش به تفاوت بین این دو اشارهای داشته باشیم.
چرا پلن معاملاتی لازم است؟
پلن معاملاتی تجارت را آسانتر از حالتی میکند که پلن معاملاتی ندارید.
زمانی را تصور کنید که از دستگاه GPS استفاده میکنید. نام جایی که میخواهید بروید را وارد دستگاه میکنید. دستگاه ابتدا متوجه میشود که در حال حاضر کجا هستید و سپس نشان میدهد چطور میتوانید به جایی که میخواهید برسید. میتوانید دائماً GPS خود را چک کنید تا مطمئن شوید که مسیر را درست طی میکنید. وقتی جایی اشتباه دور میزنید، دستگاه میتواند مسیر را اصلاح کند، و شما را دوباره به مسیر درست هدایت نماید.
پلن معاملاتی همان GPS تجاری شماست که به شما نشان میدهد که به عنوان یک تاجر در حال حاضر کجا هستید و شما را یاری میکند تا به مقصد خود یعنی سودآوری پایدار برسید.

سفر کردن بدون GPS کار هوشمندانهای نیست. نمیدانید چطور به مقصد خود برسید و به احتمال زیاد مانند مرغ سر کنده دور خود میچرخید. احتمالاً به این فکر میکنید که میشود از وسیلهای قدیمی به نام «نقشه» استفاده کرد. نقشه دیگر چیست. لطفاً دیگر از این پیشنهادهای بی فایده ندهید.
تجارت بدون پلن معاملاتی نیز درست مثل رانندگی کردن بدون GPS است – فکر خوبی نیست. سعی دارید به سرزمین موعودی به نام حسود پایدار برسید، اما از آنجایی که اصلاً نمیدانید که در مسیر درست هستید یا نه، به احتمال زیاد حساب خود را خالی خواهید کرد.
فایده پلن معاملاتی این است که به شما نشان میدهد آیا در مسیر درست قرار دارید. پلن معاملاتی چارچوبیست برای اندازه گیری عملکرد تجاریتان. و میتوانید پلن معاملاتی شما را دائماً چک کنید، درست مثل GPS.
و این تجارت با احساسات و استرس کمتر را برایتان ممکن میسازد.
چیزی که بدون پلن معاملاتی تقریباً امکان ناپذیر است. بدون پلن معاملاتی یک <<تاجر گاوچران>> خواهید بود که هر چه به ذهنتان میرسد انجام میدهید، بر اساس تجربه شخصی و احساس عمل میکنید و به حس و حدسهای خود یا راهنماییهای دیگران تکیه میکنید. این تجارت نیست – این قمار است!
هرگاه که مبادله ارز میکنید، احتمالاً مضطرب و ناراحت خواهید شد و با گریه به خواب میروید چراکه مانده حسابتان مثل سوهانی روی روحتان کشیده میشود. (قبول، خیلی اغراق آمیز بود، اما اینطوری متوجه مطلب شدید).
همانطور که GPS هم در پیدا کردن راه کمکتان میکند و هم در مطمئن شدن از مسیری که تا به حال طی کردهاید، طرح تجاری نیز به شما میگوید چطور به سود پایدار برسید و نشان میدهد که آیا در مسیر درست قرار دارید یا نه.
مهمتر از همه اینکه، اگر در تجارت موفق نباشید (که اول کار قطعاً نیستید)، میدانید که دلیلش یکی از این دو مورد است: یا پلن معاملاتی مشکل دارد یا به پلن معاملاتی خود عمل نمیکنید.
اگر پلن معاملاتی نداشته باشید، اصلاً نمیتوانید بفهمید کجای کارتان درست است و کجای کارتان غلط. هیچ راهی برای ارزیابی نتایج نخواهید داشت، بنابراین هیچگاه نخواهید فهمید چطور از شکست خوردنتان جلوگیری کنید.
هر قدر هم این جمله را بگوییم کم است…
«اگر نتوانید برنامه ریزی کنید، برنامه ریزی کردهاید که نتوانید.»
روشن است که پلن معاملاتی موفقیت را تضمین نمیکند اما یک پلن معاملاتی خوب که طبق آن عمل شود به شما کمک میکند بیشتر از مبادله گرانی که پلن معاملاتی ندارند در بازی فارکس باقی بمانید.

جان سالم به در بردن بهتر از شکست خوردن است و این باید اولین هدف شما به عنوان یک مبادله گر تازه کار باشد.
یادتان باشد، ۹۰٪ از تاجران تازه کار موفق به ادامه مبادله نمیشوند. و شما میخواهید جز آن <<۱۰٪>> خاصی باشید که موفق میشوند.
احتمالاً با خودتان می گویید، <<چه حرفا! پلن معاملاتی دیگه چیه. من بدون پلن معاملاتی هم می تونم جز اون ۱۰٪ باشم!>>
شاید تجارت فی البداهه وسوسه برانگیز باشد، اما اگر یک پلن معاملاتی دقیق تنظیم کنید یا با نظم و پیوستگی آن را دنبال نکنید، به عنوان یک معامله گر ارز در پول در آوردن پایدار با مشکل مواجه خواهید شد.
توجیه پذیر در مقابل توجیه ناپذیر
اگر سود کنید، چه اشکالی دارد اگر از طرح معاملات ارزتان سرپیچی کرده باشید؟
شاید وقتی پلن معاملاتی را دور بیندازید، و به طور اتفاقی در تجارت موفق باشید حس رضایت کوتاه مدتی حاصل شود، اما اتفاقی وارد تجارت شدن میتواند کاملاً برعکس عمل کند و بر توانایی شما در حفظ نظم در طولانی مدت تأثیر منفی بگذارد.
تجارت دوی ماراتون است، نه دوی سرعت!

وقتی از پلن معاملاتی خود پیروی نکنید، با موفقیتهای کوتاه فریب عدم نداشتن نظم را میخورید و شاید باور کنید که طرح تجاری آنقدر ها هم ضروری نیست.
و این موفقیت توجیه ناپذیر میتواند میل شما به عدم استفاده از پلن معاملاتی در آینده را افزایش دهد. شاید فکر کنید یک بار به نفعم تمام شد، شاید دفعه بعد هم همینطور باشد. شانسم را امتحان میکنم. اما نتایج مثبت تجارت بدون قاعده معمولاً کوتاه مدت هستند و بی قاعدگی در نهایت موجب زیانهای بلند مدت تجاری خواهد شد.
مهم است که بین موفقیتهای توجیه پذیر و توجیه ناپذیر تفاوت قائل شویم.
موفقیت توجیه پذیر زمانیست که پلن معاملاتی بسیار دقیقی آماده میکنید و آن را عملی میکنید. موفقیتی که از عملی کردن طرح تجاری حاصل شده باشد توجیه پذیر است و قاعده کارتان را تقویت میکند.
موفقیت توجیه ناپذیر زمانی روی میدهد که پلن معاملاتی آماده میکنید اما آن را عملی نمیکنید یا اصلاً طرحی تهیه نمیکنید. شاید موفق شوید، اما این نتیجه خوب اتفاقی و بر حسب تصادف است. مثلاً میتوانید برای تصمیمهای تجاری یک سکه را هم بالا بیندازید یا نسخه چاپ شده نمودارهایتان را به دیوار بزنید و به آن دارت پرتاب کنید. اما موفقیت حاصل شده از این روش توجیه نشده است و ممکن است تجارت بی قاعده را ترویج کند.
ایجاد قاعده برای تجارت سودآور و پایدار ضروریست. تجارت یعنی کاری کنید که قانون میانگینها به نفعتان عمل کند. باید بارها و بارها طبق استراتژیهای تجاری فارکس عمل کنید تا طی چند مبادله، استراتژیها طوری عمل کنند که سودی کلی را نتیجه دهد. مثل این است که در زمین بسکتبال آنقدر پشت هم توپ را به سبد پرتاب کنید تا به تعداد کافی گل بزنید. هرچه بیشتر پرتاب داشته باشید، احتمال رسیدن به تعداد گل مورد نظر بیشتر میشود. کافیست به کوب براینت و دائن وید فکر کنید.
بازیکن برنده کسی است که ابتدا مهارت پرتاب منظم را در خود ایجاد کرده باشد، طوریکه در هر فرصت ممکن، احتمال رد شدن توپ از سبد وجود داشته باشد. این مهارت را دارد که هر بار توپ را به همان شکل قبلی پرتاب کند. پایداری در روش خیلی مهم است؟
تجارت هم همینطور است. باید در هر تجارت به طور پایدار و طبق یک پلن معاملاتی خاص عمل کنید. اگر یک بار با یک شیوه تجارت کنید و بار بعدی با روشی دیگر، عملکردتان اتفاقی و بر حسب تصادف خواهد بود.
این اصل خیلی مهم است که…
باید اجازه دهید قانون میانگینها به نفعتان کار کند، طوریکه طی مجموعهای از تجارتها، به یک سود کلی برسید.
اگر گاهی از پلن معاملاتی پیروی کنید و گاهی از آن چشم پوشی کنید، احتمالات را به هم میریزید، و به احتمال زیاد در مجموع زیان خواهید کرد.
سود در پی قاعده میآید. اجازه ندهید موفقیتهای توجیه ناپذیر توانایی شما در قاعده مند بودن را خدشه دار کند. از پلن معاملاتی خودتان پیروی کنید، و این را ملکه ذهنتان کنید که اگر از طرحتان پیروی کنید، در طولانی مدت به سود کلی بیشتری خواهید رسید.

تمرکز اصلی این مقاله، هدایت شما در طول فرآیند توسعه سیستمتان است. در عین اینکه دستیابی به یک سیستم وقت زیادی نمیگیرد، مدتی برای آزمایش گسترده آن صرف میشود. پس صبور باشید؛ در بلند مدت، یک سیستم خوب میتواند به طور بالقوه مبالغ زیادی پول برای شما به ارمغان بیاورد.
مرحله ۱: چهارچوب زمانی
اولین تصمیمی که به هنگام ایجاد سیستم معاملاتی باید بگیرید، این است که چه نوع معاملهگری هستید. آیا معامله گر روزانه «day trader» هستید یا معامله گر سوینگ «swing trader»؟ آیا دوست دارید هر روز، هر هفته، هر ماه یا حتی هر سال نمودارها را بررسی کنید؟ چه مدت میخواهید پوزیشنهای خود را نگه دارید؟ این به شما در تعیین چارچوب زمانیای که برای معامله استفاده خواهید کرد، کمک خواهد کرد. حتی اگر هنوز چارچوبهای زمانی چندگانه را بررسی میکنید، این چارچوب زمانی اصلیای خواهد بود که به هنگام جستجوی سیگنالهای معامله، به کار خواهید برد.
مرحله ۲: پیدا کردن شاخصهایی که در شناسایی روند جدید کمک میکنند.
از آنجایی که هدف شما، شناسایی هر چه زودتر روندهاست، باید از شاخصهایی استفاده کنیم که میتوانند به این هدف دست یابند. میانگینهای متحرک یکی از محبوبترین شاخصهایی هستند که معامله گران برای شناسایی روند مورد استفاده قرار میدهند. به طور خاص، آنها از دو میانگین متحرک استفاده خواهند کرد (یکی کند و یکی سریع و منتظر میشوند تا زمانی که متحرک سریع از رو و یا زیر متحرک سریع بگذرد. این مبنای همان چیزی است که به عنوان سیستم «تقاطع میانگین متحرک» معروف است.
تقاطعهای میانگین متحرک در سادهترین شکل خود، سریعترین و آسانترین راه برای شناسایی و تشخیص روندهای جدید هستند. البته، راههای بسیار دیگری برای تشخیص روندها توسط معامله گران وجود دارد، اما استفاده از میانگینهای متحرک، از همه آسانتر است.
مرحله ۳: شاخصهایی را پیدا کنید که به تأیید روند کمک میکنند.
دومین هدف ما برای سیستم معاملاتی خود این است که توانایی اجتناب از زیانهای دو سویه را داشته باشیم، به این معنا که نمیخواهیم در یک روند کاذب، گیر بیفتیم. روش انجام این کار، اطمینان حاصل کردن از این است که وقتی سیگنالی را برای روندی جدید میبینیم، بتوانیم با استفاده از سایر شاخصها آن را تأیید کنیم. شاخصهای بسیاری خوبی مانند Stochastic ،MACD و RSI برای تأیید روندها موجود هستند. وقتی با شاخصهای گوناگون آشناتر شوید، شاخصهایی را پیدا خواهید کرد که به سایر شاخصها ترجیحشان میدهید و میتوانید آنها را با سیستم خود هماهنگ کنید.
مرحله ۴: ریسک خود را تعریف کنید
به هنگام توسعه سیستم معاملاتی، بسیار مهم است که اندازه ضرر خود در هر معامله را تعریف کنید. بیشتر مردم دوست ندارند درباره ضرر کردن صحبت کنند، اما در واقعیت، یک معامله گر خوب به چیزی که احتمالاً از دست خواهد داد، پیش از فکر کردن درباره چیزی که میتواند به دست آورد، فکر میکند. مقدار پولی که مایلید از دست بدهید، با هر کس دیگر متفاوت خواهد بود. شما باید درباره حجم فضایی کافی برای تنفس معاملهتان تصمیم گیری کنید، اما همزمان، در هر معامله، ریسک بیش از اندازه نداشته باشید. درباره مدیریت پول در درس بعدی، بیشتر خواهید آموخت. مدیریت پول در میزان ریسکی که باید در هر معامله داشته باشید، نقش مهمی بر عهده دارد.
مرحله ۵: ورودیها و خروجیها را تعریف کنید
به منظور دستیابی به بالاترین سود، پس از تعریف میزان ضرر در هر معامله، مرحله بعدی پی بردن به محلهای ورود به معامله و خروج از آن است. بعضیها دوست دارند بلافاصله پس از هماهنگی همه شاخصها و دادن یک سیگنال خوب وارد شوند، حتی اگر شمع بسته نشده باشد. دیگران مایلند تا زمان بسته شدن شمع منتظر بمانند. تا زمان بسته شدن شمع منتظر بمانیم. او در موقعیتهای زیادی قرار گرفته که در میانه شمع قرار داشته و همه شاخصها جفت و جور بودهاند، اما متوجه شده که با بسته شدن شمع، مسیر معامله به طور کامل بر خلاف مسیر او شده است!
همه اینها حقیقتاً موضوع سبک معامله هستند. بعضی از مردم تهاجمیتر از دیگرانند و شما در نهایت، متوجه خواهید شد که چه نوع معامله گری هستید. برای خروجیها، چند گزینه مختلف دارید. یک روش این است که توقف خود را تعقیب کنید، به این معنا که اگر قیمت به نفع شما و به میزان X تغییر کند، شما توقف خود را به میزان X، تغییر دهید. روش دیگر خروج این است که مجموعهای از اهداف سودی داشته باشید، و وقتی قیمت به هدف زد، خارج شوید. نحوه محاسبه هدف به خود شما بستگی دارد. بعضی از افراد سطوح حمایت و مقاومت را به عنوان اهداف خود انتخاب میکنند.
دیگران میزان یکسان پیپ در هر معامله را ترجیح میدهند. با هر روشی که مایلید هدف خود را محاسبه کنید، اما فقط اطمینان حاصل کنید که همان را ادامه میدهید. هر اتفاقی هم که بیفتد، هرگز زود خارج نشوید. سیستم خود را رها نکنید! هر چه نباشد، خودتان آن را توسعه دادید؟ راه دیگر برای خروج، داشتن مجموعهای از معیارهایی است که پس از رعایت شدن، برای خروج به شما علامت میدهند. مثلاً میتوانید این قانون را برای سیستم خود وضع کنید که اگر شاخصها اتفاقاً به سطحی معین برگشت داشتند، از معامله خارج شوید.
مرحله ۶: قوانین سیستم خود را بنویسید و آنها را رعایت کنید!
این مهمترین مرحله ایجاد سیستم معاملاتی است. شما باید قوانین سیستم معاملاتی خود را بنویسید و همیشه آنها را رعایت کنید. انضباط یکی از مهمترین خصیصههایی است که معامله گر باید داشته باشد، بنابراین باید همیشه به یاد داشته باشید که به سیستم خود پایبند باشید! هیچ سیستمی برای شما کار نخواهد کرد اگر به قوانین آن پایبند نباشید، پس یادتان باشد که با انضباط باشید. بله، به شما خاطر نشان کردیم که همیشه به قوانین پایبند باشید.
اما چگونه سیستم معاملاتی خود را آزمایش کنیم؟
(تستینگ) سریعترین روش برای آزمایش سیستم معاملاتی پیدا کردن یک بسته نرم افزار رسم نمودار است که بتوانید به موقع برگردید و هر بار به اندازه یک شمع، نمودار را به جلو ببرید. وقتی هر بار، نمودار خود را یک شمع جلو میبرید، میتوانید از قوانین سیستم معاملاتی خود پیروی کرده و طبق آن معاملات خود را انجام دهید. رکورد معاملاتی خود را ثبت کنید، با خودتان صادق باشید! سودها، زیانها، میانگین سود و میانگین زیان را ثبت کنید. اگر از نتایج حاصله راضی هستید، میتوانید به مرحله بعدی آزمایش وارد شوید: معامله با پوزیشن ایو بر اساس یک حساب مجازی.
حداقل دو ماه با حساب مجازی در سیستم معاملاتی جدید خود معامله کنید. در این صورت احساس خواهید کرد که چگونه میتوان در زمان حرکت بازار، روی سیستم معاملاتی خود معامله کرد. به ما اعتماد کنید، معامله با پوزیشن لایو خیلی با یک تست گیریها متفاوت است. پس از دو ماه معامله ایو با حساب مجازی، خواهید فهمید که سیستم معاملاتی شما حقیقتاً میتواند در بازار روی پای خود بایستد یا نه. اگر هنوز دارید نتایج خوبی میگیرید، میتوانید معاملات روی سیستم معاملاتی خود را به حساب واقعی تغییر دهید. در این نقطه، باید احساس اطمینان زیادی به سیستم معاملاتی خود داشته باشید و برای معامله بدون درنگ، احساس راحتی کنید.
سیستم معامله خود را در شش مرحله بسازید
در این بخش، تصویر اولیه شکل ظاهری سیستم معامله را به شما ارائه خواهیم داد. به این صورت متوجه میشوید که به هنگام توسعه سیستم خود باید به دنبال چه چیزی باشید.
- تنظیم (ست آپ) سیستم معاملاتی
- بر اساس نمودار روزانه معامله کنید (معامله سویینگ)
- SMA۵ (میانگین متحرک ساده) اعمال شده روی قیمت بسته شدن (close)
- SMA 10 اعمال شده روی قیمت بسته شدن
- استوکستیک
- RSI

قوانین معاملهگری
قوانین ورود
با پوزیشن LONG وارد شوید اگر:
- SMA 5 بالاتر از SMA 10 باشد و هر دو خط تصادفی (استوکاستیک) سیر صعودی داشته باشند (اگر خطوط تصادفی از بیش پر ناحیه بیش خرید باشند، وارد نشوید.)
- RSI در بالای 50 باشد
با پوزیشن SHORT وارد شوید اگر:
- SMA 5 از زیر SMA 10 عبود کند و هر دو خط تصادفی سیر نزولی داشت باشند (اگر خطوط تصادفی از پیش در ناحیه بیش فروش باشند، وارد نشوید.)
قوانین خروج:
- وقتی SMA 5 در جهت مخالف معامله شما از SMA 10 عبور کند یا اگر RSI به 50 برگردد، از معامله خارج شوید.
- وقتی معامله به توقف زیان ۱۰۰ پیپ میرسد، چرا باید ژورنال (دفتر یادداشت روزانه) داشته باشیم؟خارج شوید.
چرا باید ژورنال (دفتر یادداشت روزانه) داشته باشیم؟

ژورنال نویسی؟!؟ آیا ژورنال نویسی فقط برای دختر مدرسهایهای احمقی که درباره عشق و عاشقیشان با پسر مدرسهایهای احمق مینویسند، نیست؟ بله هست؟ خب، در واقع نه… دختر مدرسهایها دفتر خاطرات دارند. معامله گران ژورنال های معاملاتی مینویسند. در مورد کاملاً متفاوت! درست متوجه بشوید! خدایا! ژورنال نویسی در حقیقت تکلیفی حساس و مهم در هر نوع عملکرد یا رفتار هدف محور است.
کلید ژورنال نویسی داشتن روشی برای سنجش، پیگیری و متمرکز ماندن روی بهبود عملکرد است. قهرمانان جهان ژرنال نویسی میکنند تا چیزی را که برای بهتر، سریعتر و قویتر بودن در میدان یا زمین مسابقه به آنها کمک میکند، پیگیری کنند. دانشمندان ژرنال نویسی را در فرآیند یافتن بزرگترین کشف بعدی خود انجام میدهند. معاملهگران نیز ژورنال نویسی میکنند تا در جمع کردن دوکات به آنها کمک شود! جمع کردن دوکات به زبان ساده به معنای منضبط شدن، تداوم و مهمتر از همه، سودآوری است. معامله گر منضبط معامله گری است که سود میکند و نوشتن ژورنال معاملاتی اولین گام شکل دادن به نظم و انضباط است.
شاید این خیلی ساده و آسان به نظر برسد اما به شما اطمینان میدهیم که شروع آن حقیقتاً میتواند بسیار سخت باشد. در حقیقت، خیلی از معامله گران پس از مدتی ژورنال نویسی را رها میکنند و به گزارشهای ثبت شدهای که کارگزاران در اختیارشان میگذارند، تکیه میکنند. گزارشهای ثبت شده یا تاریخ تراکنشها از کارگزار شما اطلاعاتی ارائه میدهد که در بهترین حالت، از لحاظ حاشیهای (مارجین) مفید است، چراکه درباره چرایی ورود و خروج شما به معامله مطالب زیادی نمیگوید. آن اطلاعات کمکی به معامله بعدی شما نمیکنند. هیچ کمکی!
معاملاتی درباره اصلاح روشها و تسلط بر روانشناسی شماست. حتی به طور تخصصیتر میتوان گفت که ژورنال نویسی درباره روانشناسی هیجانی فردی، قبل، حین و پس از معامله است. مثلاً، روش معامله شما میگوید که جفت ارز دلار به ین (USDJPY) را خریداری کنید. اما احساس شهودیتان به شما میگوید که این معامله عملی نخواهد شد…
بنابراین به خودتان یادآوری میکنید که، «فکر نمیکنم این معامله به خوبی پیش برود. اما مجبورم از برنامه معاملاتی خودم پیروی کنم پس انجامش خواهم داد.» وسط معامله، قیمت ۳ پیپ از توقف زیان شما دور میشود و شما دارید فکر میکنید، «خدایا! این معامله خیلی خوب به نظر نمیرسد. میدانستم! چرا به خودم گوش نکردم؟ عجب احمقی هستم! چیزی نمانده ضرر کنم! همین حالا خارج خواهم شد.»
در اینجا تصمیم میگیرید که معامله را ببندید. چند لحظه بعد، قیمت به هدف اولیه سود شما می زند. اگر در معامله باقی مانده بودید، کلی پیپ به جیب میزدید. به همین دلیل است که باید ژورنال معاملاتی بنویسید. این یک مورد کلاسیک است که احتمالاً برای بسیاری از معامله گران اتفاق می افتد.
در ماندن در معامله ناموفق هستیم، در معاملاتی کردن برنامه ناموفق هستیم و مهمتر از همه اینکه در دور کردن هیجانات از معامله خود ناموفق هستیم. اگر به آن شکل معامله کنید و ژورنال ننویسید، تراز حساب معاملاتی شما، قبل از اینکه متوجه اشتباهتان شوید، به صفر خواهد رسید.
مزایای ژورنال نویسی
خب، دیگر آه و ناله کافیست. فقط بگوییم که اکثر معاملهگران متخصص یک ژورنال معاملاتی دارند و همواره معاملات خود را مرور میکنند و میدانید متخصصترین معامله گران چه طوری هستند؟ هرچند خیلیها این را قبول نخواهند کرد… آنها بسکتبالیست هستند! به پول رسیدند. به ماشین رسیدند. به لباس رسیدند. به یخ رسیدند. شاید داریم اغراق میکنیم، اما فقط کمی. علاوه بر کمک به شما در سفر خود به سوی وضعیت یک بسکتبالیست حرفهای، مزایای شخصی دیگری برای ژورنال نویسی وجود دارد…
- تعریف خود و وضعیتتان در زندگی
- پیش روی به سوی اهدافی که در برنامه معاملاتی خود Trading Plan، تنظیم کردهاید
- روشن کردن نقاط ضعف و قوتتان در عملکرد و کنترل فشار
- ارائه روشی برای خود آموزی و بهبود بدون کمک دیگران
همه که مدرک کارشناسی ارشد یا دکترای ریاضیات، علوم کامپیوتری، مهندسی مالی یا هر چیزی ندارند، یا به مؤسسات بزرگ مالی یا بنگاه تجاری اختصاصی نمیروند. همه ما آدمهای متوسطی هستیم که از خانه یا هر جایی که بتوانیم اتصال اینترنت پیدا کنیم، یاد میگیریم. این بدان معناست که میتوانیم نحوه معامله کردن را از صفر یاد بگیریم و روشهای خودمان را توسعه دهیم. خوشبختانه، به خاطر اینترنت و انجمنهای تجاری trading forums، میتوانیم یاد بگیریم و با افراد همفکر خود، هم تازه کار و هم باتجربه، ارتباط برقرار کنیم تا آن منحنی یادگیری را کوتاهتر کنیم.
با این همه، اکثر ما به آن سرمایه مهم و حیاتی برای یادگیری سریع و کار آمد هر تکلیف و مهارتی دسترسی نداریم: مربی یا مشاور مربی یا مشاور حضور دارد تا در همه مراحل مسیر شما را هدایت کند، اشتباهات شما را متذکر شود، مواردی را که به خوبی انجام شدند، تشخیص دهد و شما را برای عملکردتان، مسئول و منضبط نگه دارد. برای اکثر معامله گران تازه کار، پیدا کردن یک مربی با هر نوع توانایی و قابلیتی سخت است، بنابراین، ما مجبوریم بهترین کار بعدی را انجام دهیم: با یک ژورنال معاملاتی به خودمان مشاوره دهیم.
یک ژورنال معاملاتی دقیق و به خوبی حفظ شده، تقریباً میتواند به خوبی داشتن مربیای باشد که نگران شماست و در یادگیری آن دروس کمکتان میکند. نوشتن ژورنال شاید کسل کننده و زمان بر باشد، اما معامله گر اغلب میتواند از مرور معاملات خود، بیشتر بیاموزد تا از خواندن یک کتاب یا حتی شرکت در یک سمینار. اگر سوابق دقیق هر چیزی درباره معامله گری خود را ثبت کنید (از موضوعات روانشناختی و محیط بازار گرفته تا ترفندهای سیستم و غیره) در گذر زمان، ژورنال شما با خودتان رشد خواهد کرد و به شما در یادگیری دروس مهمی همچون موارد ذیل کمک خواهد کرد:
- از کدام رویدادهای خبری باید اجتناب کرد
- به ازای هر معامله، کم و بیش، چه میزان ریسک لازم است
- چه وقت باید معامله را شروع کنید و چه وقت بازی مینی گلف آنلاین «online mini golf» را خاتمه دهید.
همچنین، میزان منظم و منضبط بودن شما در نوشتن ژورنال، پیشبینی فوقالعادهای برای موفقیتهای تجاری کلی در طی این مسیر خواهد بود.
چه مواردی باید در ژورنال ثبت شود؟

پاسخ به این سؤال ساده است … همه چیز!!! هر آنچه را که قبل، حین و بعد از تکمیل معامله احساس میکنید و انجام میدهید، ثبت میکنید. معاملهگری یک مهارت اجرایی است، بدون در نظر گرفتن سبک معاملاتی «trading style» یا روش شما. نحوه تحلیل شما از محیط بازار، توانایی شما در ایجاد یک برنامه یا روش معاملاتی، نحوه اجرای برنامه و شانس تعیین کننده نتیجه شما هستند. متغیرهای زیادی وجود دارند که به موفقیت میانجامند، بنابراین، مجبورید هر چیزی را برای تعیین نقاط ضعف و قوت خود یادداشت کنید.
برای معاملهگران، این به معنای ثبت موارد ذیل است:
کی هستید و انگیزشهای شما برای معامله کدامند. برای یافتن روش معاملاتی مناسب خود، باید بدانید چه کسی هستید، ملاحظات سبک زندگی خود را بشناسید، و بدانید چرا کارهایی را که انجام میدهید، انجام میدهید.
- دیدگاهها و فلسفه بازار. این چگونگی درک شما از بازار است، و نحوه تصمیم گیریهایتان برای عمل و مدیریت ریسک حسابتان.
- مشاهدات بازار. در بازار، هر روز با روز دیگر متفاوت است، اما این بدان معنا نیست که «رفتارها» یا «گرایشهای مشخص وجود دارند که میتوانید از آنها بهره ببرید. با مشاهده دائمی و دقیق، میتوانید به این گرایشها، پی ببرید و راهبردهای خود را ایجاد کرده یا با آنها مطابقت دهید. همچنین، اگر محیط تغییر کند، در رأس شرایط قرار دارید و با آن تغییر میکنید؟
- اشتباهات معامله گری و فرصتهای از دست رفته. اشتباهات و فرصتهای از دست رفته به همان اندازه تعیین کننده موفقیت شما هستند که حرکت بازار در جهت مخالف معامله شما. بستن خیلی زود معاملهها، نداشتن تنظیمات درست و معقول، وارد شدن با سطوح ورود یا اندازههای پوزیشن اشتباهی و غیره باید در ژورنال شما ثبت شوند تا از اشتباهات مشابه در آینده اجتناب کنید.
- آمارهای عملکرد. بسیاری از جنبههای عملکرد معاملاتی شما میتوانند به صورت دادههای سخت، کمی شوند. این به شما تصویری واقع گرایانه از نحوه عملتان میدهد. اعداد هم آرام و قرار ندارند. و گاهی برای اینکه به هدف بزنید، نمایی از واقعیت، برایتان کافیست.
برای اینکه شروع کار را برای شما آسانتر کنیم، حداقل موارد لازم را در اینجا ارائه میدهیم. عناصری که به نظر ما برای ژورنال معاملاتی ضروری هستند و شما باید از آنها برخوردار باشید. قبل از اینکه فهرست خود را نشان دهیم، فقط میخواهیم متذکر شویم که این چیزی است که ما معتقدیم باید در یک برنامه معاملاتی گنجانده شود.
این فهرست را در اختیار شما میگذاریم، فقط برای اینکه بتوانید ایده بهتری از آنچه که باید در برنامهتان گنجانده شود، داشته باشید، اما لزوماً مجبور به تبعیت دقیق از آن نیستید. بسیار خوب، ۵ عنصری که باید در ژورنال معاملاتی داشته باشید، به قرار ذیل هستند:
- ناحیه معاملاتی احتمالی
- entry trigger (ماشه ورود)
- اندازه پوزیشن
- قوانین مدیریت معامله
- برگشتیهای معامله
باز هم، به شما بستگی دارد.
این ژورنال معاملاتی شماست. درست مثل شخصیت ورلد آو وارکرفت سفارشی، باید ژورنال معاملاتی خود را متناسب با خودتان سفارشی کنید. به خاطر داشته باشید، شما کسی هستید که قرار است از نوشتن ژرونال معاملاتی سود ببرد. بنابراین، چیزی را یادداشت کنید که فکر میکنید بیشترین مزیت را برایتان خواهد داشت!
آمارهای ژورنال معاملاتی

در حالی که حد سود آوری شما (سود یا زیان کل) میتواند به سادگی به شما درباره عملکرد معاملاتی کلیتان بگوید، حفظ آمارها به عنوان روشی عالی برای پی بردن به بخشی از سیستم، برنامهها یا فرآیندهای معاملاتیتان که دارند شما را از دویدن مثل یک ماشین مسابقه تنظیم شده به جای یک ابوقراضه بنجل باز میدارند، حفظ کنند. «آمار عملکرد، به شما کمک میکنند تا تعیین کنید چه چیزی در حال انجام است، چه چیزی در حال انجام نیست و برای تداوم پیشرفت چه کار باید کرد. در اینجا برخی از آماری که برای سیستم شما حیاتی هستند و باید پیگیری شوند، ارائه میگردند.
- سود خالص: عبارتست از کل عایدی شما منهای ضررها و مخارج. این مخارج شامل قیمت تجهیزات، کمیسیونها، و سایر هزینهها میشود. اساساً، سود خالص عبارتست از میزان بالا یا پایین رفتن حساب شما در زمانی فرضی منهای هزینههای معامله.
- درصد برد: عبارتست از تعداد کل بردها در تعداد کل معاملهها. در چه درصد زمانی معاملات را میبرید؟
- درصد زیان (باخت): تعداد کل زیانها تقسیم بر تعداد کل معاملات است. در چه درصد زمانی معاملات را میبازید؟
- بزرگترین معامله برنده: از محاسبه میانگین برد، شما حذف خواهد شد. انجام این کار لزوماً ضروری نیست، اما اگر بردی دارید که در مقایسه با سایر بردهایتان، به طور غیر طبیعی بزرگ است، پس حذف آن، نما و انتظارات دقیقتری از آمار شما فراهم خواهد کرد.
- بزرگترین معامله بازنده: از محاسبه «میانگین زیان» حذف خواهد شد. انجام این کار لزوماً ضروری نیست، اما اگر باختی دارید که در مقایسه با سایر باختهایتان، به طور غیر طبیعی بزرگ است، پس حذف آن، نما و انتظارات دقیقتری از آمار شما فراهم خواهد کرد.
- میانگین سود معامله: این مورد از طریق تقسیم سود کل از همه معاملات برنده شما بر تعداد معاملات برنده محاسبه میشود.
- میانگین ضرر معامله: عبارتست از زیان کل از همه معاملات بازنده شما تقسیم بر تعداد کل معاملات بازنده.
- نسبت بازده هر معامله: عبارتست از معامله برنده میانگین منهای معامله بازنده میانگین.
- میانگین زمان صرف شده: تقسیم کل زمان صرف شده برای همه معاملات بر تعداد معاملات.
- p / l معاملات فقط کوتاه / بلند: این آمار به شما در تعیین نوع معاملات یا تنظیمهای معاملاتی که در آنها به خوبی عمل میکنید، کمک میکند.
- بزرگترین زیانهای پیاپی: این آمار به شما کمک میکند تا حداکثر تنزل یا بدترین سناریوی ممکنی که تا به امروز تجربه کردهاید را تعیین کنید.
- میانگین زیانهای پیاپی: این آمار به شما کمک میکند میانگین تنزل را تعیین کرده و حداکثر ریسک احتمالی خود را کنترل کنید.
- بزرگترین درصد حساب معاملاتی تنزل: عبارتست از میزان تنزل دارایی خالص حساب شما بعد از طولانیترین رشته زیانها.
- پیگیری احساسات و اشتباهات. به هنگام معامله، چگونگی اجرای برنامه معاملاتی و نیز وضعیت ذهنی شما میتواند کمی شود. پیگیری احساستان در اجتناب از معامله حین آن اوقات خسته کننده به شما کمک خواهد کرد – مثل وقتی که پس از یک رویداد خبری (که فراموشش کرده بودید) هوشیار میشوید، و این رویداد موجب حرکت سریع بازارها میشود، و سعی میکنید که آن را تعقیب کنید. اما در آن زمان، کامپیوتر خراب میشود، برق میرود، و سگتان به بیرون از خانه و وسط ترافیک میپرد. وقتی دوباره آنلاین میشوید، میبینید بازار ۱۰۰ پیپ در جهتی که شما میخواستید خرید کنید، حرکت کرده است. آیا وقتی چنین اتفاقی می افتد، از آن متنفر نمیشوید؟ احتمالاً خلقتان تنگ میشود، پس معامله برای باقی روز، ایده بدی است.
- انتظار: به زبان ساده، انتظار میانگین انتظاری که میتوانید از سود کردن (ضرر دادن) در هر معامله داشته باشید، اطلاق میگردد. انتظار را میتوان با ضرب درصد زیان در میانگین زیان و کم کردن آن از درصد سودی که سود میانگین را زمان بندی میکند، به دست آورید. این آمار به شما کمک میکند تا اندازه صحیح پوزیشن و مقدار سودآور بودن روش معاملاتیتان را تعیین کنید. به طور ایده آل، باید این آمار را پیگیری کنید تا بتوانید عملکرد خود را در یک دوره زمانی مقایسه و تجزیه و تحلیل کنید. مثلاً، در انتهای سال، هاک بررسیهای معاملاتی آخر سال «year – end trading review» خود را اعلام میکند. او پس از مرور معاملات خود، متوجه میشود که حقیقتاً نادانسته معاملاتی را بر خلاف روند خود انجام داده است! با اطلاع از این موضوع، او میتواند خودش را با روش معامله خود منطبق کند تا بتواند از جهت مخالف روند اجتناب ورزد و امیدوارانه به عملکرد معاملاتی بهتری برسد.
هدف از گرداوری و محاسبه این آمار باید یافتن راههایی برای به حداکثر رسانی انتظار شما (پیپها یا دلارهایی که در هر معامله به دست آوردید)، تنظیم اندازه صحیح موقعیت در هر معامله، و تعیین شرایط معاملاتی که به بهترین نحو با شما متناسب است، باشد.
مرور ژورنال معاملاتی

پس از تعداد مناسبی معامله، دادهها و مشاهدات درجه یک بسیاری درباره بازار و خودتان جمع آوری میکنید … همه اینها را چگونه تحلیل میکنید؟؟ باز هم، خیلی ساده است:
آنچه را عملی است پیدا کنید و انجام آن را ادامه دهید.
آنچه را که عملی نیست، پیدا کنید و انجام آن را متوقف کنید.
و پیدا کردن آنچه که عملی هست و آنچه که عملی نیست، کل” درباره مشاهده بسیار دقیق و پرسیدن سؤالات درست است. تحلیلهای خود از نتایج معاملاتی را با تقسیم آنها به دسته بندیهای کوچکتر، مثل روزهای هفته یا جفت ارزهای خاص currency pairs پالایش کنید.
در اینجا نمونهای انواع سؤالاتی که به هنگام مرور ژورنال، باید از خودتان بپرسید، ارائه میشوند:
- کدام الگوها یا ابزار به بهترین نحو برای شما عملی هستند؟ کدام نیستند؟
- چگونه میتوانید شاخصهایتان را برای ورود زودهنگام معامله تطبیق دهید، یا برای دور شدن از زبانهای دو سویه و تقلبها چگونه به شما کمک میکند؟
- آیا معاملاتی را که در حال سود کردن هستند، خیلی زود میبندید؟ آیا نیاز به تطبیق اهداف سود خود دارید یا از ضررهای محقق نشده میترسید؟
- آیا مدت طولانیتر از نیاز، روی معاملات در حال زیان صبر میکنید؟ چگونه میتوانید فرآیندهای حد زیان خود را بهبود ببخشید؟
- هر چند وقت یک بار برنامه معامله خود را پیگیری میکنید؟ آیا برنامههایی که پیگیری کردهاید، برایتان سودآور بودهاند؟
- کدام تنظیم معاملاتی را از دست دادید، یا استفاده کردید، و چرا؟ آیا سیگنال مشروعی بود یا تنظیمی طبق روش یا سیستم من بود؟
- برای اجتناب یا کاهش این ضرر یا به حداکثر رسانی سود خود، چه کار متفاوتی میتوانستید انجام دهید؟
- آیا با لاتهای چندگانه یا لاتهای منفرد، در معاملات سود میکنید؟
- در چه نوع محیط بازار به خوبی عمل کردهاید؟ طبق روند یا طبق دامنه؟
- آیا اکثر بردها یا زیانهایتان در جهت جفت ارزهای معینی سوگیری شدند؟
- کدام رویدادهای خبری، نوعی از نوساناتی را که برای معامله یا برای اجتناب از آنها بررسی میکردید، به همراه داشتهاند؟
- کدام بازههای زمانی معاملاتی با سبک معاملاتی شما، بهترین تناسب را داشتهاند؟
- آیا معاملاتی را که بر روزهای معین هفته متمرکز هستند، مثل دوشنبهها و جمعهها، از دست میدهید؟
سؤالاتی از این دست میتوانند به سرعت برای خروج تدریجی از اقداماتی که از حصول پیپ شما را باز داشتهاند، کمک کنند. ایده اولیه رسیدن به نقطهای است که در آن متوجه شدهاید چه چیزی برای شما عملی میشود تا فقط همان کارها را انجام دهید. پس از درک همه آن موارد درست و بجا، قدم بعدی تمرین مداوم آن دسته از اقداماتی است که باید تکرار شوند تا تبدیل به عادت گردند.
و بالاخره، ژورنال نویسی دائم به شما کمک خواهد کرد حواستان به عملکردتان باشد و زمان تغییر بازارها را تشخیص دهید – و بله، بازارها همیشه در حال تغییر هستند.