اگر فکر میکنید اتریوم (Ethereum) یک مفهوم علمی-تخیلی است، تصور بیراهی ندارید.
نام اتریوم از اتر (Ether) گرفته شده است، که اتر اصطلاحی فرضی، برای توصیف یک رسانای نامرئی بود که تمام فضا را پر میکند و نور از طریق آن منتشر میشود.
اتر واقعا وجود ندارد، اما بنیانگذار اتریوم نام جالب و ایده یک رسانای نامرئی را دوست داشت.
اتریوم چگونه این کار را انجام میدهد؟
به بیان ساده، اتریوم به اپلیکیشنها اجازه میدهد بر روی یک شبکه توزیعشده از کامپیوترها که به عنوان نوعی «کامپیوتر جهانی» عمل میکند، اجرا شوند.
این شبکه از رایانهها نه تنها اپلیکیشنها را اجرا میکند، بلکه هر گونه تغییر در دادههایی که نسخه الکترونیکی «مستندات و مدارک» (که همه میتوانند آن را ببینند و در عین حال امن است) ایجاد کردهاند را پیگیری میکند.
ممکن است کمی گیجکننده و مبهم به نظر برسد، اما نگران نباشید چون در مورد چگونگی عملکرد اتریوم بیشتر صحبت خواهیم کرد. اما قبل از آن باید به مباحث مبناییتر بپردازیم و در مورد فناوری بلاکچین صحبت کنیم.
بلاکچین چیست؟
بلاکچین یک پایگاه داده عمومی است که اطلاعات را در گروههایی به نام بلاک ذخیره میکند.
بلاکها به صورت زنجیرهای مرتب شدهاند تا همه بدانند کدام تراکنش اولین بوده است.
فقط یک شبکه اختصاصی (اما توزیعشده) از رایانهها میتواند بلاکهای تراکنش جدید اضافه کند. اینجا از رمزنگاری استفاده میشود تا مطمئن شوند که تراکنشها قانونی هستند و بررسی کنند که آیا تایید کنندگان بلاک که ناشناس هستند، روی همان زنجیرهای فعال هستند که بقیه میبینند یا نه.
استفاده از رمزنگاری در تأیید تراکنشها و ساخت بلاکچین، زنجیره را امنتر و تغییرناپذیرتر میکند. این فناوری «تغییرناپذیر» است یعنی هیچ کس – حتی جان سینا یا دکتر استرنج هم – نمیتواند سابقه تراکنشها را تغییر دهد.
ماهیت توزیعشده رایانههایی که بلاکچین را میسازند، این امکان را فراهم میکند که دفتر کلْ غیرمتمرکز باشد و این یعنی هیچ قدرتی نمیتواند در بلاکچین تغییر ایجاد کند، حتی جان سینا.
از آنجا که همه رایانههای حاضر یک نسخه بهروزشده از لجر (دفتر کل) را دارند، اطلاعات مربوط به بلاکچین نیز برای هرکس که بخواهد، به طور شفافی قابل مشاهده است.
این ویژگیهای بلاکچین آنجا بیشتر کارآمد است که اپلیکیشنها برای اجرای تراکنشهایی که ممکن است شامل اسناد مهم، داراییهای دیجیتال یا فقط مقدار زیادی دلار باشد، نیازی به وجود اعتماد بین طرفین تراکنش ندارند.
فرض کنید میخواهید جدیدترین کفش ایرجردن را بخرید اما فروشگاه شهر شما این کفش را تمام کرده است. پس تصمیم میگیرید برای یکی از دوستانتان که در شهر دیگری است، پول بفرستید تا این کفش را برای شما بخرد.
برای ارسال پول برای دوستتان میتوانید از بانک استفاده کنید، اما این فرآیند ممکن است چندین ساعت یا چند روز طول بکشد و در این مدت ممکن است فروشگاه سایز شما را تمام کند.
شما از یک اپلیکیشن هم میتوانید استفاده کنید اما استفاده از یک اپلیکیشن متمرکز، حساب شما را در برابر هکرها آسیبپذیر میکند و یک هکر میتواند همه سرمایه شما را سرقت کند. یا اپلیکیشن میتواند حساب شما را مسدود کند، به خاطر اینکه در رسانههای اجتماعیتان هشتگ TeamPineappleOnPizza (قیمهها را ریختن تو ماستها) زدهاید.
اگر پول را با استفاده از فناوری بلاکچین انتقال دهید، هیچ کس نمیتواند شما را از خرج کردن پولتان باز دارد و خیلی سریعتر از روش انتقال با بانکهای سنتی، پول به دست دوستتان میرسد. و در نهایت دوست شما میتواند تأیید کند که شما انتقال پول را در یک لجر (دفتر کل) عمومی و امن انجام دادهاید.
مثال: بلاکچین و بیتکوین
برای اینکه چگونگی عملکرد بلاکچین را بهتر متوجه شویم، یک نمونه در دنیای واقعی را بررسی کنیم: بیتکوین
بیتکوین که به عنوان یک ارز دیجیتال شناخته میشود، این امکان را فراهم میکند که مردم بدون اتکا به مؤسسات مالی یا واسطهها، وجوه خود را در سطح جهانی ارسال و دریافت کنند.
بیتکوین به عنوان جایگزینی برای ارزهای سنتی فیات طراحی شده است که به عنوان وسیلهای برای مبادله (چیزی که در ازای کالاها و خدمات پذیرفته میشود) استفاده میشود.
به جای اینکه بانکها یا مؤسسات مالی تراکنشها را پیگیری کنند، این تراکنشها در بلاکچین ثبت میشوند.
از آنجایی که بلاکچین یک لجر (دفتر کل) توزیعشده است که در شبکه گستردهای از رایانهها ذخیره شده است، در صورت خراب شدن سرورها یا دستکاری هکرها، عملا غیرممکن است که دادهها از بین بروند.
هرکسی که به اینترنت دسترسی دارد میتواند به خارج از کشور پول ارسال کند، وجوه را دریافت کند و با استفاده از بیتکوین پرداخت کند.
اما نکته منفی این است که داشتن یک کیف پول بیتکوین و دستیابی به کلیدهای خصوصی و عمومی ممکن است فرآیند پیچیدهای باشد.
و به دلیل همین پیچیدگی، ما یک مطلب در مورد کیف پول ارز دیجیتال منتشر کردهایم، که برای حل شدن این پیچیدگی میتوانید آن را مطالعه کنید.😊
همچنین از آنجایی که هیچ مرجع مهمی مسئول نگهداری شبکه نیست، نمیتوانید زمان اشتباه با یک مرکز پشتیبانی مشتری تماس بگیرید و این میتواند به معنای ضرر برگشتناپذیری باشد چون تراکنشهای بیتکوین برگشتناپذیر است!
هرچند که هنوز هم جای زیادی برای پیشرفت هست، اما بیتکوین دری را به روی دنیای جدید و هیجانانگیز فناوری بلاکچین اتریوم باز کرد تا از پتانسیل کامل آن استفاده کند و آن را کشف کند.
اتریوم چیست؟
هنگامی که انسان برای اولین بار آتش را کشف کرد، از آتش برای گرم نگه داشتن خودش، گرم کردن غذا و دفاع دربرابر شکارچیان استفاده میکرد.
بعدها، یک روز یک نفر از خواب بیدار شد و گفت: «اوگا بوگا. بیا این سنگ را گرم کنیم» و به این صورت بود که استفاده از آتش به سلاحسازی، سفالگری و در نهایت موتور بخار و دیگر کاربردهای صنعتی تبدیل شد.
در زمینه اتریوم، فناوری بلاکچین آتش است.
بیتکوین اولین استفاده از بلاکچین است. بیتکوین ما را با مزایای استفاده از لجر (دفتر کل) توزیعشده و ایمن برای انتقال ارزش آشنا کرد.
اما یک روز شخصی به اسم ویتالیک از خواب بیدار شد و فکر کرد: «اگر از فناوری بلاکچین برای چیزی فراتر از انتقال ارزش استفاده کنم، چه؟ اگر یک کامپیوتر جهانی بسازم، چی؟»
و این در اصل، کاری است که اتریوم انجام میدهد. اتریوم نه تنها میتواند با استفاده از فناوری بلاکچین ارزش را ردیابی و انتقال دهد (مثل بیتکوین)، بلکه میتواند برنامههای کامپیوتری را نیز اجرا کند (دستورالعملهایی که به رایانه میگوید چه کاری انجام دهد).
اتریوم مانند بیتکوین تکبعدی نیست، یک پلتفرم محاسباتی است که به توسعهدهندگان اجازه میدهد تا اپلیکیشنهایی با هدف خاص خودشان بسازند.
با ماشین مجازی اتریوم (EVM)، اتریوم میتواند برنامههایی مانند قراردادهای هوشمند را اجرا کند.
«ماشین مجازی» (Ethereum Virtual Machine) بخشی از یک نرمافزار است که مثل یک کامپیوتر واقعی فیزیکی عمل میکند و میتواند برنامهها را اجرا کند. در اصل، یک برنامه نرمافزاری در یک کامپیوتر است که مثل یک کامپیوتر جدا در داخل کامپیوتر اصلی کار میکند.
درسته! اتریوم قابلیتهایی فراتر از قابلیتهای بیتکوین دارد چون میتواند قراردادهای هوشمند قابلبرنامهریزی را پشتیبانی و اجرا کند.
قراردادهای هوشمند، قراردادهایی هستند که به صورت کد نوشته میشوند و دستورالعملهای از پیش تعیینشدهای دارند که به محض احراز شرایط خاص و تأیید آنها، قابل اجرا هستند.
قرارداد هوشمند، کد نرمافزاری از پیش برنامهریزی شده است که به محض رخ دادن شرایط تعیینشده، کد به طور خودکار اجرا میشود.
با یک مثال ساده، روشنتر میشود. فرض کنید به گودرز وعده داده میشود که اگر ۲ بیتکوین را به مدت یک سال به شقایق قرض دهد، ۱۰ درصد سود دریافت میکند. بعد از پایان یک سال، گودرز به طور خودکار ۲ بیتکوین + ۱۰ درصد نرخ بهرهاش را دریافت میکند، برای اجرای قراردادش حتی لازم نیست با شقایق یا شخص ثالثی صحبت کند.
این برای درونگراها یک مزیت است.
جای تعجبی ندارد که این قابلیت، یعنی امکان اجرای قرارداد بدون آنکه لازم باشد که شخص مقابل اعتماد داشته باشید و ثبت آن قراردادها در یک شبکه امن و غیرمتمرکز، موارد استفاده زیادی پیدا کرده باشد.
با نوشتن این برنامهها (قراردادهای هوشمند)، توسعهدهندگان میتوانند انواع برنامهها را ایجاد کنند (که به اسم برنامههای غیرمتمرکز یا dApp معروفند).
برای مثال، امور مالی غیرمتمرکز (DeFi)، از برنامههای کاربردی مبتنی بر قراردادهای هوشمند استفاده میکند که انتقالهای همتا به همتا، جمعآوری سرمایه، وام، استقراض و سایر فعالیتهای مالی را انجام میدهند.
همچنین کاربران میتوانند قراردادهای هوشمندی بنویسند که اطلاعات را به آدرس اتریوم لینک میکند. این قابلیت زمانی به کار میآید که اپلیکیشنها یا دولتها مشخصات هویتی مثل اسم، اطلاعات بانکی، سابقه پزشکی، یا امضای الکترونیکی را برای استفاده از خدمات خود درخواست کنند.
و نکته آخر و مهم اینکه کاربران قراردادهای هوشمندی را برای پیوند دادن یک دارایی واقعی یا دیجیتال به یک توکن غیرقابل معاوضه (NFT) ایجاد میکنند.
زمانی که توکن روی بلاکچین قرار گرفت، گیمرها میتوانند داراییهای درون بازی خودشان را داشته باشند و معامله کنند. صاحبخانهها میتوانند بخشی یا تمام خانه خود را در بازارهای آنلاین بفروشند و نویسندگان و آهنگسازان میتوانند مالکیت مطالب و ساختههای دارای حق چاپشان را اثبات کنند.
توجه داشته باشید که اتریوم نه تنها این قراردادهای هوشمند را اجرا میکند، بلکه آنها را ثبت هم میکند. برخلاف بیتکوین، بلاکچین اتریوم شامل چیزی بیش از تاریخچه تراکنشها است.
وقتی که قراردادهای جدید اجرا میشوند، «حالت» ماشین به «حالت» جدیدی تغییر میکند که حاوی مانده حسابهای جدید، داراییهای تبدیلشده یا سایر دادهها است.
سپس این «حالت» جدید ماشین توسط شبکه توزیعشدهای از ماشینهای شرکتکننده («نودها») ثبت میشود که «حالت»شان را بهروز میکنند.
به همین دلیل است که بیتکوین معمولا لجر یا دفتر کل توزیعشده نامیده میشود (تغییرات مالکیت بیتکوینها را ردیابی میکند) در حالی که اتریوم اغلب با یک ماشین حالت توزیعشده مقایسه میشود (تغییرات «حالت» طیف وسیعتری از دادهها را ردیابی میکند).
«ماشین حالت توزیعشده» شبیه چیزی است که ترمیناتور میگوید: چه کسی این ایده را مطرح کرده است؟