
این مطلب که به بررسی مشکلات موجود در دیفای (DeFi) میپردازد، ترجمهای از سایت seekingalpha است که برای اولین بار در ایران بروکر ترجمه میشود.
در پی فروپاشی آلامدا و FTX که بعد از سقوطهای قبلی لونا، سلسیوس، ویجر و Three Arrows Capital رخ داد، بسیاری از تحلیلگران صنعت ارزهای دیجیتال، دیفای (امور مالی غیرمتمرکز) را یک راهحل بالقوه دانستند.
این مقاله جزییات این دیدگاه را بررسی میکند، فرصتهای موجود در آن را میپذیرد اما بیشتر ارزیابی انتقادی از وضعیت جاری کل این صنعت ارائه میکند.
بهعلاوه، این مقاله به مفاهیم دیگر صنعت رمزارز میپردازد که شامل این موارد است: Web3, NFT، توکنهای اوراق بهادار، و مشکل بزرگ ساخت کوینهایی که هیچ هدفی جز ثروتمندتر کردن بنیانگذارنشان ندارد.
سیفای: اهرم غیرشفاف
منافعی که دیفای ادعایشان را دارد این است که این فناوری میتواند بنابه فرض غیرمتمرکز باشد و به خدمات مالی و اعتباری مختلف شفافیت ببخشد.
بنابراین، جا دارد پیش از پرداختن به دیفای، ابتدا سیفای ( امورمالی متمرکز) را بررسی کنیم.
در صنعت ارزهای دیجیتال، دو نوع شرکت متمرکز بزرگ وجود دارد یکی صرافیها و دیگری شرکتهایی است که در آنها سپردهگذاری و وامدهی انجام میشود. اصطلاح «سیفای» عمدتا به دومی اشاره دارد اما بهطور عام هر دو را شامل میشود علیالخصوص که این دو مدل کسبوکار میتوانند در هم تنیده شوند.
- صرافیها فرصت مبادله ارزهای دیجیتال را فراهم میکنند و عموما به معاملهگران نیز امکان معامله با اهرم را میدهند.
- موسسات سپردهگذاری/وام دهی ( یا به عبارتی تامینکنندگان نقدینگی) به افراد این فرصت را اعطا میکنند که دارایی دیجیتال خود را سپردهگذاری کنند و سود کسب کنند. همچنین افراد میتوانند دارایی دیجیتال خود را بهعنوان وثیقه برای دریافت وام بهصورت استیبلکوینها یا ارزهای فیات سپردهگذاری کنند. آنها به برخی از موسسات بدون نیاز به وثیقه وام میدهند.
شرکتهای دیگری نیز در این بین وجود دارد مانند کیفهای پول، توسعهدهندگان فناوری و شرکتهای دیگر. اما دو شرکت فوق جز جداییناپذیر دیفای هستند.
بخشهای عمدهای از سیستم مالی قدیمی غیرشفاف است. سخت میتوان میزان بدهیهای هر نهادی را مشخص کرد مگر اینکه سهامی عام باشند. حتی در این صورت نیز، تاحدی امکان تقلب و مخدوش کردن جزییات بهوسیله ترفندهای حسابرسی وجود دارد.
این زمینه تا حد زیادی در بخش سیفای در صنعت ارز دیجیتال وجود دارد. شرکتها و صندوقهای مختلف تجاری به سفتهبازی در داراییهای دیجیتال علیالخصوص آلتکوینها اعتبار اهرمی اعطا میکنند. از آنجایی که تعداد کمی از این شرکتها، سهامی عام هستند تقریبا همه آنها غیرشفاف عمل میکنند حتی اگر پای میلیاردها دلار وسط باشد.
در خلال سالهای 2021 و 2022 این صنعت مشکلاتی را برای این چرخه بهوجود آورد. مشکلات اولیه زمانی شروع شد که صندوق پرمیوم بیش از NAV گری اسکیل که به نام GBTC یا بیت کوین تراست نامیده میشد، با قیمتی کمتر از NAV معامله شد. (به دلیل اینکه صندوق گری اسکیل یکی از محدود صندوقهایی بود که برای سرمایهگذاری در بیت کوین به شکل سهام را امکانپذیر میکرد، صندوق پرمیوم گری اسکیل آنقدر مورد اطمینان بود که در آن قیمت هر واحد GBTC بیش از قیمت میانگین داراییهای موجود در این صندوق بود. برای اینکه این بخش را بهتر درک کنید، اگر به دارایکم آشنایی داشته باشید، احتمالا میدانید که در بازهای از زمان هر واحد دارایکم بیش از میانگین قیمت سهمهایی که در این صندوق وجود داشت، معامله میشد.)
به عبارت دیگر زمانی ارزش بازار هر دلار بیت کوین در صندوق گری اسکیل، چهل دلار بود، اما اکنون قیمت بازار برای هر دلار بیت کوین در این صندوق زیر شصت سنت است.

بسیاری از شرکتهای تجاری که از اهرم اعتباری استفاده میکنند در معرض ریسک آن ابزار هستند، بنابراین مشکل بزرگتر از آنی بود که تصور میشد.
برای سالها، بیت کوین گری اسکیل (GBTC) یکی از چند روش محدودی بود که امکان سرمایهگذاری بیت کوین را به شکل سهام فراهم میکرد و تعدادی از نهادهای نظارتی خواهان آن بودند. بنابراین، این شرکت با قیمتی بالاتر از ارزش خالص دارایی معامله میکرد، زیرا چیزی را عرضه کرده بود، که در آن نوع بسته اوراق بهادار از جمله در حساب کارگزاریها، بهسختی بهدست میآمد.
با ظهور صندوقها و اوراق بهادار بیشتر در بازار، قیمت بیت کوین تحت تاثیر این دست از نهادهای قانونی قرار گرفت. GBTC دیگر یگانه بازیگر این حوزه نبود و پرمیوم آن (یعنی قیمت هر واحد از GBTC در این صندوق بیشتر از میانگین ارزش داراییهای دیجیتال موجود در این صندوق بود) از بین رفت. اکثر صندوقهای بسته زیر قیمت ارزش خالص دارایی معامله میکردند و GBTC در این میان استثنا نبود.
قسمت عمدهای از سرمایهگذاری بیت کوین من مستقیما در خود بیت کوین صورت میپذیرد. به هرحال، در پرتفوی بروکرم، گاهی برای اینکه معاملهای را روی بیت کوین تکرار کنم، بهخاطر نبود جایگزین بهتر از یک پوزیشن کوچک GBTC استفاده میکردم. من گهگاه سرمایهگذاری آن را مجددا متوازن میکردم علیالخصوص وقتی پرمیوم اش بیش از اندازه میشد، همانطور که در تصویر زیر که مربوط به پرتفوی نامحدود من است مشخص است:

GBTC علاوهبر اینکه روشی بود که با آن یک پرتفوی روی قیمت بیت کوین معاملهای باز کند تا چند سال نیز به سرمایهگذاران معتبر امکان یک معامله آربیتراژ را میداد. آنها در ابتدا میتوانستند بیت کوین را بهصورت شورت معامله کنند و بعد وجوهی را به GBTC بفرستند تا واحدهای جدیدی از GBTC را در ارزش خالص داریی آن ایجاد کنند. آنها باید این پوزیشن را به مدت شش ماه به صورت قفل شده حفظ میکردند و آنگاه میتوانستند سهامهای GBTC را در پرمیومی بالاتر از NAV بفروشند و معامله شورت خود را ببندند. بنابراین آن پرمیوم بالاتر از NAV را بهعنوان سود به جیب میزدند بدون اینکه خودشان را در معرض نوسان معاملات بیت کوین که اساس قیمت خود بیت کوین و GBTC است، قرار دهند. آنها میتوانستند این معامله را بارها و بارها تکرار کنند.
این روند تا مدتها جاری بود. تا اینکه دسترسی به معاملات بیت کوین با وسایل قانونی دیگر آسانتر شد. در این زمان، دیگر دلیلی وجود نداشت که به پرمیومی بالاتر از NAV اعتماد کرد.
این موضوع باعث شد برخی از شرکتها غافلگیر شوند، زیرا آنها درگیر یک پوزیشن فروش سنگین بیت کوین و پوزیشن خرید سنگین GBTC بودند که آنموقع زیر قیمت NAV بود. به عبارت دیگر، از چیزی که فکر میکردند معاملهای کم ریسک است، ضرر بزرگی نصیبشان شد.
بنابراین یک ضربه به سرمایه گذاران وارد شد.
من این چرخش پرمیوم به تخفیف (discount) را در یکی از گزارشهایم در آن زمان پوشش دادم. اگرچه که توجه من به آن عمدتا بخاطر این بود که بگویم دوره فشار خرید بیت کوین پایان پذیرفته است.
گزارش اختصاصی 28 فوریه 2021
«در مواجه با بازار صعودی که بهخاطر هاوینگ اتفاق افتاد، اکنون قیمت بیت کوین با دو مانع اساسی روبهرو است.
اولین مانع بالقوه، بازده اوراق قرضه است که پیشتر توضیح داده شد. اگر رشد آنها ادامه یابد و شاخص دلار ثابت بماند و نقدینگی کمتر شود، این امر به سهمهایی که ارزششان شدیدا رشد کرده فشار خواهد اورد، و شاید سرمایهگذاران موقتا بیت کوین را نیز در این دسته بگنجانند، بهخصوص در شرایطی که ریسک زیاد است.
دومین مانع این است که گری اسکیل بیت کوین تراست (GBTC) دیگر پریموم مثبتی بالاتر از “NAV” خودش ندارد. در واقع، با تخفیفی جزیی نسبت به “NAV” خود معامله میشود. در حال حاضر کانادا یک ایتیاف بیت کوین قوی دارد، شرکتهای مثل NYDIG و SkyBridge به مرور زمان وارد بازار شدند و رقابتی را میان سرمایهگذاران نهادی و معتبر برای تخصیص بیت کوین فراهم کردند. بنابراین دلایل کمی بر اینکه GBTC پرمیوم (قیمت بیش از NAV) داشته باشد وجود دارد. بسیاری از صندوقهای بسته برای طبقات دارایی دیگر زیر NAV معامله میشوند و GBTC دست کم در کوتاه مدت به جرگه صندوقهایی که زیر NAV معامله میکنند، ملحق شده است.»
این زیر NAV معامله کردن، هم خوب است هم بد. خوب است چون GBTC را در مقایسه با گذشته به ابزاری بهتر برای نگهداری بیت کوین تبدیل میکند. چون شما سهام آن را بهجای قیمت پریمیوم در حدود ارزش خالص داراییاش میخرید. بد است چون یکی از منابع تقاضای بیت کوین را از بین میبرد.
GBTC بزرگترین خریدار بیت کوین در سال 2020 بود. برخی از خریدهای آن برای معاملهای لانگ بود و بخش بزرگ دیگر برای آربیتراژ در بازار خنثی بود. در خصوص بخش دوم، سرمایهگذارن معتبر و نهادها میتوانستند در GBTC روی قیمت NAV با بلوکه کردن سرمایه در یک دوره شش ماهه خرید کنند و شش ماه بعد از خرید، به قیمت بازار بفروشند و و این قیمت بازار معمولا پریمیومی بالاتر از NAV داشت. آنها همزمان با خرید خود روی قیمت NAV میتوانستند بیت کوین را در جای دیگری معامله شورت کنند و بنابراین سرمایهگذاری غیرمستقیمی انجام دهند که به سادگی به آنها اجازه میداد هر شش ماه یک بار بدون اینکه در معرض ریسک قیمت بیت کوین قرار بگیرند، پریمیومی بالاتر از NAV به دست آورند.
تاثیر انهدام ترا/لونا
ضربه دوم زمانی بود که ترا/لونا منهدم شد، چیزی که از ابتدا یک طرح پانزی بود. آنها سرمایهگذاران خرد را با بازدهی 20 درصد مصنوعی و ناپایدار جذب کردند. من راجع به ترا /لونا در خلال آوریل و می 2022 که در اوج قیمتی بود هشدار دادم و سپس در می 2022، مقالهای کالبدشکافانه با نام «کیمیاگری دیجیتال» نوشتم.
یکی از درونمایههای آن کالبدشکافی این بود که وقتی نقدینگی و شرایط عمومی کسب و کار رو به بهبود است، طرحهای پانزی در ارز دیجیتال شکل میگیرند و زمانی که نقدینگی و شرایط عمومی کسب و کار رو به وخامت است ماهیت این طرحهای پانزی آشکار میشود و نابود میشوند.

تعدادی از شرکتهای بااعتبار معاملات اهرمی روی لونا باز کردند، این اقدام انفجاری در صنعت کریپتو رقم زد حتی شدیدتر از آنچه من در آن موقع حدس میزدم. برای خیلیهای حیرتآورترین اتفاق سقوط تریاروز کپیتال یا “3AC” بود، که بهخاطر تخفیف GBTC آسیب دیده بود و سپس سقوط لونا ضربهای دیگر به آن وارد کرد چون گروه 3AC بهطور ویژهای نسبت به آن خوشبین بود.
تری اورز کپیتال، یک شرکت معاملاتی بزرگ بود که ده سال سابقه فعالیت داشت. آنها بیش از آن چیزی که مردم تصور میکردند از اعتبار اهرمی استفاده میکردند زیرا فعالیتشان غیرشفاف بود و بی سر و صدا از نهادهای مختلفی بدون اینکه لزوما ارتباطی با یکدیگر داشته باشند، وام میگرفتند. چند وامدهنده از جمله ویجر و جنسیس وامهای کلان بدون وثیقه به 3AC دادند. بلاکفای نیز وام هنگفتی به 3AC داد، البته این با وثیقه بود و عواقب سقوط 3AC کمتر دامنشان را گرفت. سلسیوس و دو جین دیگر از شرکتها به 3AC وام دادند.
از این روی، انفجار 3AC منجر به سقوط بخشهای بزرگی از صنعت وامدهی در ارزهای دیجیتال شد و تنها تعداد انگشت شماری پس از آن پابرجا ماندند. مدیریت کلی ریسک در این فضا بد بود هرچند برخی از آنها بهتر از بقیه بودند. بسیاری از وامدهندگان فقط به تعداد انگشتشماری از وامگیرندگان بزرگ مثل 3AC وام میدادند.
من پلتفرم سیفای را در اوایل سال 2021 بررسی کردم تا این اکوسیستم را درک کنم. در فوریه 2021، بلاکفای را بهعنوان بخش کوچکی که چیزهای نو مثل بازدهی استیبلکوین و بازدهی توکن طلا را بررسی میکند، در یکی از مقالات خود تایید کردم. من بر خطرات آن و این واقعیت که سپردههای بیمه FDIC ندارند تاکید کردم و توصیهام این بود که فقط بخش کوچکی از دارایی را به آن اختصاص دهید. به هرحال، یک سال بعد در فوریه 2022 وقتی بلاکفای و کل صنعت هنوز روند عادیشان را داشتند، تایید خودم را پس گرفتم چون دیگر نسبت ریسک به ریوارد را در آن ارزشمند نمیدانستم.
بلاکفای برخلاف تعدادی از وامدهندگان، موفق شد از فروپاشی بعدی وامدهندگان ارزهای دیجیتال در می/ژوئن گذر کند، در حالیکه بسیاری از شرکتهای سپردهگذاری/وامدهنده سیفای مانند سلسیوس و وویجر شکست خوردند. بلاکفای از اعطای وامهای متمرکز و بدون وثیقه اجتناب کرد که با این کار برخی از زیانهای پرداخت بدهی را نسبت به سایر وامدهندگان به حداقل رساند و آنها را در راهی قرار داد تا به پردازش برداشتها و ادامه فعالیت با حمایت سرمایهگذاران ادامه دهند.
به هرحال، درگیری بعدی بلاکفای با FTX/Alameda در ژوئن 2022، بهخاطر تامین نقدینگی و پیشنهاد خرید سهام مدیریتی، سرنوشتشان را رقم زد. پس از فروپاشی FTX/Alameda در نوامبر 2022، BlockFi بخاطر توقف فرایند برداشت به سرنوشت دیگر شرکتهای سپردهگذاری و وامدهنده دچار شد.
روی هم رفته، بزرگترین زیان در صنعت سیفای یا بهخاطر اعطای وامهای بدون ضامن به شرکتهای اعتباری با ترازنامه غیرشفاف بود یا بهخاطر نگهداری دارایی نهادهای اعتباری با ترازنامه غیرشفاف. البته مشکل ترازنامههای غیرشفاف این است که سخت میتوان تشخیص داد که آنها دقیقا چقدر از اعتبار اهرمی استفاده کردند علیالخصوص وقتی که در برخی از موارد تقلبی آشکار وجود دارد.
آنچه دیفای در سر دارد
چیزی که دیفای نام گرفته، برخلاف سیفای، معامله و استفاده از اهرم اعتباری بر بستر بلاکچینهای مختلف است. همانطور که اشاره شد، دیفای به «امورمالی غیر متمرکز» اطلاق میشود.
بنیان این فعالیت بر بلاکچینهای قرارداد هوشمند لایه یک مثل اتریوم، زنجیره BNB، ترون، آوالانچ، سولانا مبتنی است. این سیستمها مجال اینکه یک محیط محاسباتی در بلاک چین مستقر شود را فراهم میکنند. این امر عملا به یک محیط محاسباتی متحد تبدیل میشود به این معنی که یک محیط محاسباتی در چند ماشین توزیع میشود و بنابراین میتوان آن را با چند نهاد مختلف رصد و تایید کرد.
این محیط محاسباتی همچنین میتواند بر لایهها/سایدچینهای ثانوی دیگر بلاکچینها مانند شبکه بیت کوین (مثل لیکویید) ساخته شود اما تا به امروز اغلب فعالیتهای آن روی بلاکچین قرارداد هوشمند لایه 1 بوده است.
پس از لایه محاسباتی، لایه بعدی شامل دو بخش اصلی است: صرافیهای غیرمتمرکز و موسسات سپردهگذاری و وامدهنده غیرمتمرکز. صرافیهای غیرمتمرکز مجال مبادله داراییهای دیجیتال گوناگون را فراهم میکنند به همان ترتیبی که صرافی متمرکز عمل میکند. موسسات سپردهگذاری و وامدهنده غیرمتمرکز به کاربران اجازه میدهند که:
- دارایی دیجیتال خود را برای کسب سود سپردهگذاری کنند یا
- دارایی دیجیتال را بهعنوان وثیقه سپردهگذاری کنند تا نوع دیگری از دارایی دیجیتال را وام بگیرند.
استیبلکوینها رایجترین دارایی در سمت سپردهگذاری و وامدهی هستند. اینکه اینها به آن اندازه که ادعا میکنند غیرمتمرکز هستند یا خیر در بخش بعدی این مقاله بررسی میشود.
جدای از اینها، انواع دیگری از داراییهای دیفای وجود دارد. اغلب آنها توکنهای سهمی یا حاکمیتی هستند که کنترل و امکان سوددهی آنها با همان پروتکلهای صرافی و نهادهای سپردهگذاری و وامدهی مرتبط است. به هرحال پرسشهای زیادی حول این مسئله وجود دارد که هریک از آنها در بلندمدت به چه کاری خواهند آمد. اکنون چند نمونه از اتفاقاتی که با دیفای شاید رخ بدهد را بیان میکنم.
نحوه کار دیفای
شخص الف، مقداری بیت کوین دارد آن را به رپد بیت کوین ([1]“WBTC”) تبدیل میکند؛ خب اکنون آن یک دارایی حضانتی است که در شبکه اتریوم قابل معامله است. سپس او آن WBTC را بهعنوان وثیقه آوه (یک پروتکل سپردهگذاری و وامدهی) سپردهگذاری میکند تا استیبلکوین وام بگیرد. او برخی از آن استیبلکوینها را به صرافی متمرکز میفرستد و آنها را میفروشد تا ارزفیات معمولی به دست آورد و بتواند آن را برای مصارف روزانه از بانک برداشت کند. او اکنون بیت کوین اهرمدار دارد که چند لایه ریسک طرف معامله مثل هک و مشکلات حضانت دارد و اگر قیمت بیت کوین خیلی نزول کند امکان لیکویید شدن نیز وجود ارد.
شخص ب، مقداری اتریوم دارد و آن را بهعنوان وثیقه در آوه سپردهگذاری میکند تا مقداری استیبلکوین وام بگیرد. سپس آن استیبلکوینها را در یک صرافی غیرمتمرکز به نام یونیسواپ با برخی از توکنهای سهمی/حاکمیتی دیفای (مثلا AAVE و COMP ) و همچنین UNI که کوین همان صرافی غیرمتمرکز است معامله میکند. بنابراین او از اتریوم اهرمدار بهعنوان وثیقه استفاده کرده است تا دستهای از توکنهای سهمی/حاکمیتی پروتکل دیفای را بخرد.
شخص ج، داراییهای ارز دیجیتال زیادی ندارد، اما تصمیم میگیرد مقداری ارز فیات را به استیبلکوین تبدیل کند و آن استیبلکوینها را در شبکه آوه و کامپاند برای کسب سود سپردهگذاری (استیک) میکند. بدین شکل او وامهای ضمانتی که فرد الف و ب دریافت کرده است را تامین مالی میکند. تا امسال که فدرال رزرو نرخ بهره را افزایش داد این سپردهگذاری استیبلکوین بازدهی بسیار بالاتری در مقایسه با بازدهی سپردههای بانکی مطمئنتر تحت بیمه FDIC یا سند خزانه دولت داشت، البته ریسک بسیار بالاتری هم داشت. و بنابراین این دست بهرهوری از سرمایه با اوراق قرضه ماحصل با روشهای مشابه که سود بالایی در بازار سنتی ایجاد میکنند، رقابت میکرد.
اگر این حرفها به گوشتان آشنا میاید شاید این مطلب را که در ژانویه 2021 نوشتم، خواندهاید:
«وقتی بزرگترین موارد کاربری برنامههای غیرمتمرکز را بررسی میکنم، یکی از دغدغههایم این است که حجم عظیمی از این موارد سفتهبازی و چرخهای هستند.
اتریوم بهطور گستردهای در مبادلات غیرمتمرکز توکنهای دیجیتال یا استیبلکوینهای دیجیتال که در حکم واحد محاسبه نقدینگی برای معاملات توکنهای رمزارز است، برای وام دهی و کسب سود از توکنهای دیجیتال استفاده میشود. به درجات کمتری از آن برای روشهای بازیوارسازی معامله یا کسب توکنهای دیجیتال مختلف نیز استفاده شده است.
بنابراین اتریوم سیستم عامل بزرگی است که از توکنهای دیجیتال پشتیبانی میکند.
یک سیستم بانکی سالم در جهان واقعی به افرادی متکی است که در آنجا سپردهگذاری میکنند و بانکها وامهایی را برای تامین مسکن و تامین کسب و کار اعطا میکنند تا در جهان واقعی خلق سود کنند.
در نقطه مقابل سیستم بانکداری که مبتنی بر سفتهبازی است شامل دستهای از بانکها میشود که پول سپرده را دریافت میکنند و آنگاه آن را به سفتهبازان در بازار سهام نزدیک و ارائهدهندگان فناوری که این کار را تسهیل میکنند، وام میدهد سپس آنچه به دست سفتهبازان معامله میشود عمدتا برگه سهام آن بانکها و سهام آن شرکتهای فناوری و سهام آن بازار بورس است که منجر به دستهای از سفتهبازان بزرگ چرخهای میشود. بزرگترین مورد کاربردی اتریوم، نسخهای غیرمتمرکز از همان سیستم مبتی بر سفتهبازی چرخهای است.»
لین آدلن، تحلیل اقتصادی اتریوم، ژانویه 2021
وقتی به دو سال گذشته نگاه میکنم، یعنی به بعد از نگارش این مقاله در ژانویه 2021 که برای اولین بار این حوزه را پوشش دادم، واقعا نمیتوانم بگویم که اوضاع فرق کرده است. هنوز هم یک جریان سفتهبازی و چرخهای با دستاوردی کم یا غیرواقعی در تمام این مدت برقرار بوده است و این صنعت هیچ پیشرفتی نداشته است.
در واقع، بنا به یک تحقیق در سال 2022، حدود 97.7 درصد از کوینهایی که در یوانی سواپ مبادله شدند راگپول بودند. راگپول زمانی اتفاق میافتد که توسعهدهندگان و سرمایهگذاران یک پروژه را بزرگنمایی و تبلیغ میکنند، وقتی پول سرمایهگذار سرازیر شد، بهعنوان سرمایهگذار آن نقدینگی را خارج میکنند و عملا دیگر هیچ کاری با برنامههای خود ندارند.
ریسک همیشه حاضر سواستفادههای دیفای
دیفای، برخی از مزایای شفافیت را ارائه میدهد اما همچنین برای هکرها و سواستفادهکنندگان، امکانی وسیع برای حمله فراهم کرده است. اینها عمدتا بهعنوان «هکهای دیفای» شناخته میشوند، آنجا که شخص میفهمد چطور میتواند از یک قرارداد هوشمند سرمایه بدزد. در واقع، بهتر است آنها را فرصتهایی برای سواستفاده یا آربیتراژ بدانیم تا هک.
«کد قانون است» ضربالمثل معروف در روزهای اوایل دیفای بود. اگر در یک قرارداد هوشمند باگی وجود داشته باشد، پس شخص میتواند از آن سواستفاده کند و برای آنها راهی را باز میشود که سرمایهها را جذب کنند به روشی که در قرارداد نیامده است. این اتفاق شبیه این است که وکیلی باهوش در جهان واقعی نقاط ضعف یک قرارداد سست را پیدا کند و به مشتری کمک کند تا از این قرارداد به گونهای سواستفاده کند که در زمان نگارش آن لحاظ نشده بود. در نهایت، اگر کد داور نهایی یک قرارداد هوشمند نیست، پس امتیاز یک قرارداد هوشمند در چیست؟
شبکه بیت کوین سادهترین و کارامدترین بلاکچین است که نزدیک به 14 سال سابقه کار دارد. این شبکه عمدا ساده است، عمدا به کندی تغییر میکند، و عمدا در برابر تغییر مقاومت دارد مگر در مواردی که اجماع قاطع وجود داشته باشد. علیرغم همه اینها، شبکه بیت کوین در خلال این سالها با شماری از باگهای جدی مواجه بوده است.
پس، چه امیدی میتوان به قراردادهای هوشمند بست که همواره در حال تغییر هستند و پیچیدگی بالایی دارند؟ هرکس که سرمایهای در دیفای و قراردادهای هوشمند دیگر دارد باید گوشه ذهنش خطر سواستفاده از کد و از دست دادن سرمایه همیشه وجود داشته باشد. بازدهی سه درصدی دارید؟ عالی است. این سود را با خطر از دست دادن تمام سرمایهتان در هر لحظه از این سال سبک و سنگین کنید و بعد آن را به سالهای بعد هم تعمیم بدهید. این خطر تشدید میشود وقتی که قراردهای هوشمند از بلاکچینهای مختلف یا لایههای مختلف با یکدیگر تعامل کنند.
طی دو سال نیم گذشته، بیش از دو و نیم میلیارد دلار دارایی دیجیتال در قراردهای هوشمند مورد سواستفاده قرار گرفته است.

تفاوت وثیقه گذاری و عدم وثیقه گذاری: نکته همین است
بسیاری از حامیان دیفای به این واقعیت استناد میکنند که اغلب وامدهندگان سیفای در 2022 ورشکست شدند اما قراردهای دیفای همچنان به فعالیت ادامه میدهد.
هرچند این ادعا بهرهای از حقیقت دارد ولی باید دلیل بنیادین آن را بررسی کنیم: وثیقهگذاری. در سیفای، وامدهندگانی که وامهایشان کاملا تحت وثیقه بوده است عموما سرپا ماندند. اگر آنها مجبور شوند که وثیقه مشتری را نقد کنند این مشتری است که ضرر میکند تا وامدهنده. مشکل زمانی رخ داد که وامدهندگان سیفای وامهای بدون وثیقه یا کم وثیقه را به نهادهای مورد اعتمادشان اعطا کردند (آنها هم رفتند و آن را در دیفای قمار کردند، مثل توکنهای لونا، و نتوانستند این وامها را بازگردانند.)
به لطف ماهیت خودکار دیفای، سخت میتوان به طریقی که بدون وثیقهگذاری بیش از حد[2] باشد وام داد. بنابراین دیفای بخاطر ماهیتش، عمدتا متشکل از اهرم وثیقهگذاری بیش از حد است. آنچه در این خصوص میتوان آموخت این نیست که دیفای بهتر از سیفای است؛ این است که وقتی صحبت از داراییهای بیثبات میشود، وامهای تحت وثیقه بیش از حد، امن تر از وامهایی است که کم وثیقه یا بدون وثیقه هستند.
در محیط دیفای، یک سپردهگذار اساسا در معرض ریسک سرمایهگذاری روی وامدهی وثیقهای است (تا آنجایی که به وامدهی مربوط است، اتفاق خوبی است) اما همچنین با خطرات همیشگی سواستفاده از قرارداد هوشمند نیز (یک اتفاق بد) مواجه است. در محیط سیفای، سپردهگذار ممکن است سرمایهگذاری ریسکی روی ترکیبی از وامدهی کم وثیقه یا بدون وثیقه ( اتفاق بد) داشته باشد اما به درجات بیشتری از سواستفادهها در امان است (یک اتفاق خوب).
اصل صحبت من راجعبه رخدادهای صنعت ارز دیجیتال در سال 2022 این نیست که دیفای از سیفای بهتر بود. در عوض، نکته من این است که باتوجه به بیثباتی گسترده این داراییها، چشم به کسب سود در این حوزه ذاتا غیرعاقلانه است. تا آنجایی که وامدهی محتاطانه در دستور کار است، باید اساسا بهصورت وامدهی با وثیقه بیش از حد صورت بپذیرد.
بیت کوین این امکان را به کاربر میدهد که واحدهای خودشان از یک دارایی نقدشونده محدود را نزد خود نگه دارند و بدون اتکا به شخص ثالث متمرکز، پرداختهای بدون مجوز را با این دارایی ارسال یا دریافت کنند. به نظر من، چنین فرایندی قدرتمندتر از آن چیزی است که بسیاری از افراد اکنون تصور میکنند.
استفاده میانمدتی از استیبلکوینها برای پسانداز و پرداخت در کشورهای در حال توسعه، که دسترسیشان به دلار سخت است، یکی دیگر از موارد کاربری مفید است. آنها باید از ریسک طرف معامله آگاه باشند. در مجموع دوست دارم شاهد شفافیت بیش از پیش وثیقه استیبلکوین باشم.
این واقعیت که من در چنین بازارهایی طی یک سال با سرمایهای اندک سودجویی کردم و پیش از انکه زیرپایشان خالی شود از آنها خارج شدم چیزی است که من آن را کژراهه مینامم.
نقایص تمرکزگرایی دیفای
صرفنظر از ماهیت چرخهای، سوداگرانه و گاه کلاهبرداری آشکار صنعت ارزهای دیجیتال که صنعت دیفای را نیز دربرمیگیرد، مشکلات تمرکزگرایی در قلب این فناوری جاخوش کرده است. با اینکه بهعنوان امری غیرمتمرکز به بازار معرفی میشود.
بلاکچینهای قرارداد هوشمند
مجموعه فناوریهایی که پایه دیفای هستند و بلاکچینهای زیربنایی قرارداد هوشمند، در مقایسه با شبکه بیت کوین، کار خود را با بخشهای متمرکز شروع کردهاند.
برای مثال، شبکه اتریوم بیش از هفت سال، از آغاز کارش در سال 2015 تا تغییرش به اثبات سهام در سال 2022، در کدنویسیاش سختی شبکه داشت. این امر توان ماینرها و کارایی نودهای فردی را کاهش میداد و قدرت توسعهدهندگان اصلی را افزایش میدهد که بهنوعی تمرکزگرایی است. سختی شبکه دست توسعهدهندگان را باز میگذارد تا نقشه راهی را تهیه کنند و این پروتکل را بر طبق نگاه خود تغییر دهند و با این کار اساسا آن را به یک قرارداد تجاری تبدیل میکنند. حتی بعد از تغییر به اثبات سهام در سال 2022، کاربران این شبکه همچنان باید منتظر میماندند تا توسعهدهندگان امکان برداشت اتریوم استیکشده را فراهم کنند.
همزمان، بایننس میتواند در صورت وقوع مشکل، بایننس اسمارت چین را متوقف کند. همانطور در ششم و هفتم اکتبر امسال چنین اتفاقی افتاد. بایننس چین روی کاغذ سیستمی غیرمتمرکز و جدا از شرکت متمرکز بایننس است، اما در واقعیت:

(توجه کنید متن اصلی توییت فوق به زبان انگلیسی بوده که در اینجا ترجمه کردهایم.)
به همین ترتیب وقتی سولانا به طور غیرمنتظرهای پنج بار در سال 2022 خاموش شد، اپراتورهای اعتبارسنج برای اینکه بهصورت دستی مجددا زنجیره را راهاندازی کنند باید در دیسکورد جلسه میگذاشتند.
بسیاری از زنجیرههای اثبات سهام به همین شکل عمل میکنند. لوازم فنی مورد نیاز برای اعتبارسنجی به قدری گران است که باعث شده مدیریت این سیستم نسبتا انحصاری شود.
پروتکلهای اثبات سهام برخلاف پروتکلهای اثبات کار تاریخ غیرقابل جعلی ندارند و بنابراین اگر سیستم عمدا یا ناخواسته خاموش شود، فرایند تعیین نقطه مناسب و اینکه سیستم از کجا باید راهاندازی شود، غالبا بهصورت دستی است. از آنجایی که ایجاد تعدادی نامحدود از تاریخچههای جایگزین، که هرکدام ظاهرا معتبر باشند، هزینه زیادی ندارد پس هیچ راه غیرقابل جعل و قابل اثباتی وجود ندارد تا تاریخ درست دفترکل را در سیستم اثبات سهام مشخص کند (این همان روندی است که اثبات کار بهطوری ویژه آن را انجام میدهد)، و بنابراین برای اینکه نقطه مناسب شبکه اثبات سهام مشخص شود به تایید یک مرجع یا مجموعهای از مراجع نیاز دارد.
به همین دلیل است که پروژههایی مثل Babylon Chain وجود دارد که اجازه میدهد زنجیرههای اثبات سهام، ثبتهای زمانی غیرقابل جعل را در بلاکچین بیت کوین وارد کنند. این کار اقدامی است تا برخی از مشکلات ذاتی و چرخهای سیستم اثبات سهام را با بهره بردن از سیستم اثبات کار کم کند. آنها از شبکه بیت کوین بهعنوان مرجع چکپوینت استفاده میکنند.
علاوهبر سختی شبکه متمرکز، تصمیمات توسعهدهنده متمرکز، اعتبارسنجی متمرکز، و مشکل مرجع چکپوینت متمرکز، این مشکل ساده نیز وجود دارد که در اغلب موارد نودهای بلاکچین قرارداد هوشمند بسیار بزرگ است.
حفظ حریم خصوصی و تمرکززدایی زمانی اتفاق میافتد که یک کاربر نود خود را اجرا کند یا دست کم در صورت نیاز از این حق انتخاب بهرهمند باشد. این امر به آنها اجازه میدهد تا بخشهای این شبکه را برای خودشان تایید کنند و این امکان را برای آنها فراهم میکند که تراکنشها را خودشان انجام دهند نه اینکه از شخص ثالث بخواهند برای آنها تراکنشی را انجام دهد.
به هرحال، با الحاق توان عملیاتی بالاتر یا گویایی[3] بیشتر کد دقیقا روی لایه پایه پروتکل، تجهیزات مورد نیاز پردازش، ذخیره و پهنای باند را برای اجرای یک نود بیشتر میکند. برای مثال برای اجرای یک نود سولانا یا بایننس شما به تجهیزاتی در حد یک شرکت یا استفاده از ارائهدهنده ابری نیاز دارید.
نودهای اتریوم سبکتر از نودهای سولانا یا بایننس هستند اما همچنان برای اینکه روی تور اجرا شوند بسیار حجیم هستند. برطبق اطلاعات ethernodes.org، حدود 6700 نود اتریوم وجود دارد. از این تعداد بیش از 4400 نود توسط یک ارائهدهنده (عموما یک سرویس ابری) میزبانی میشود، از جمله 2700 نود که بهطور خاص توسط آمازون میزبانی میشود. فقط حدود 2300 نود غیرمیزبان در شبکه اتریوم وجود دارد.
اغلب کاربران و اپلیکشنها به اپراتورهای نود شخص ثالث مثل اینفیورا و الچمی ( که خودشان به طور گستره از ارائهدهندگان ابری استفاده میکنند) متکی هستند. وقتی وزارت خزانهداری آمریکا در آگوست 2022 قرارداد هوشمند حریم خصوصیمحور تورنادوکش را تحریم کرد، اینفیورا و الچمی از آن تبعیت کردند و پردازش تراکنشهای مربوط به تورنادوکش را لغو کردند. این بدین معنی است که بسیاری از خارجیها که نیاز نیست تابع تحریمهای امریکا باشند، از تورنادوکش نمیتوانند استفاده کنند مگر اینکه بخواهند نود اتریوم خود را اجرا کنند که انجام آن دشوار است و روی تور اجرا نمیشود.
برخلاف همه اینها، زمانی که ساتوشی ناکاماتو بیت کوین را اختراع کرد، او عمدا پهنای باند و پیچیدگی را فدا کرد تا سادگی، کوچکی بلاک و تا حد امکان تمرکززدایی را به دست آورد.
این امکان برای کاربران فردی فراهم شد تا نودهای بیت کوین را بهسادگی روی لپ تاپ با اتصال اینترنتی معمولی اجرا کنند. تجهیزات مورد نیاز برای اجرای یک نود بسیار کندتر از پیشرفتهای فناوری در پردازش، ذخیرهسازی و پهنای باند اینترنت توسعه مییافت. از این رو اجرای یک نود بیت کوین در طول زمان بهجای سختتر شدن آسانتر میشد. هدف شبکه بیت کوین از ابتدا سوزاندن چربیهای اضافی بود برای اینکه تا سرحد امکان سبک بماند.
ساتوشی ناکاموتو در این رابطه در نوامبر 2008 نظر خود را اینطور مطرح میکند:
دولتها در قطع کردن شبکههایی که بهصورت مرکزی کنترل میشوند مانند نپستر، موفق بودند اما به نظر میرسد شبکههای همتا به همتا مانند گانتلا و تور خوب مقاومت کردند.
ادامه این مطلب در مقاله دوم منتشر خواهد شد.
[1] رپد بیت کوین توکنی اتریومی است که به صورت یک به یک با بیت کوین پشتیبانی میشود
[2] over-collateralization
[3] Expressive
گویایی کد به این معنا است که نوشتن و درک کد هم برای کامپایلر و هم برای انسان ساده است