
این نوشتار، ترجمۀ کامل و اختصاصیِ مقالۀ «آیا اتریوم متعلق به جناح چپ است و بیتکوین از آنِ جناح راست؟» است که در تاریخ 31 اوت 2020 به قلم اندرو فنتون در سایت کوینتلگراف منتشر شده است.
آیا میتوانیم جدال حامیانِ محافظهکارِ بیتکوین با طرفدارانِ ترقّیخواهِ اتریوم را انعکاسی از فرهنگِ سیاسی دوجناحیمان بدانیم؟
ویتالیک بوترین[1]، همبنیانگذار اتریوم، نیک سابو[2]، خالق قراردادهای هوشمند اتریوم را بابت منشِ دستراستیاش برکنار کرد. امیر تاکی[3]، برنامهنویس و هکتیویست[4] فعّال در حوزۀ بیتکوین، اخیراً در توییتر، بوترین را بابت این کار آماج حملات خود قرار داده است.
تاکی نوشت که طرز برخورد بوترین با سابو بهنوعی ریشه در فرهنگ خاص اهالیِ اتریوم دارد؛ فرهنگی که با جشنهای پرزرقوبرق، کوچنشینان دیجیتالیِ مرفه، مصرف روانگردان اِلاِسدی، بیبندوباریهای جنسی، مطالبۀ عدالت اجتماعی و کارهای خیرِ بیسروته گره خورده است.
اولین چیزی که تقریباً به ذهن همه میرسد این است که «پس چرا من به چنین جشنهایی دعوت نمیشوم؟»
کامنتهای امیر تاکی همچنین بر اختلافات سیاسی میان بیتکوین و اتریوم انگشت میگذارد. آیا میتوانیم به همین سادگی بگوییم که طرفداران بیتکوین گرایش راست دارند و حامیان اتریوم هم گرایش چپ؟
با توجه به اینکه گزیدۀ دقیقی از توئیتهای نیک سابو در دسترس است، میتوانید خودتان دربارۀ عقایدش قضاوت کنید. ویتالیک بوترین اظهارات نیک سابو را مغرضانه و «هوچیگری» میخواند و به نظر میرسد که از نامگذاری یک واحدِ اندازهگیری اتریوم به افتخار سابو هم پشیمان باشد.
اما تاکی که ایرانیبریتانیاییتبار است، اعتراض خود را متوجه آن دسته از طرفداران اتریوم میداند که متعلق به جریان چپ سفید هستند و سابو را بهخاطر جهانبینیشان نادیده میگیرند. سابو در توییتی نوشت که این گروه برایش یادآور چپ سفید (سوسیالیستهای قلابی) هستند در پیکاری علیه نژادپرستی.
او نوشت: «این یک رویکرد از نجاتبخشیِ سفیدپوستان است در لباس استعمارِ نو. اتریوم دقیقاً همین است».
بهرهبردن از یک منجی
انصافاً اتریوم دیگر تا این حد شور نیست، اما مشخصاً افراد شاخص و استخوانداری دارد که ممکن است روش و منششان شما را به چنین نتیجهای برساند.
بهعنوان مثال، گلِن وِیْل[5] از زمرۀ همین افراد است؛ مردی که اغلب از او با عنوان «مغز متفکر اقتصادی اتریوم» یاد میشود، خود را «سوسیاللیبرالیستِ رادیکال» میخواند و جامعۀ رادیکالایکسچنج[6] را بنا نهاده است.
در واقع، این جامعه از آن دسته سازمانهای غیرانتفاعی و ترقیخواهی نیست که اولویت کاریشان آگاهیبخشی به کاربرانِ جدید وبسایتشان باشد ـ یا چیزی شبیه به یک اندیشکده ـ بلکه جامعهای است که از جنبشهای عدالت اجتماعی ازقبیل جان سیاهپوستان مهم است و پراید جهانی حمایت میکند.
بوترین از طرفدارانِ پروپاقُرص ویل به شمار میآید و خود عضو هیئتمدیرۀ رادیکالایکسچنج است. این دو نفر، در جریان مکاتبات ایمیلی مفصلی که داشتهاند، ایدههای خود را در مورد مهندسی اجتماعی با یکدیگر به اشتراک گذاشتهاند؛ ازجمله وضع مالیات برای جریمۀ «استفاده از انگلیسی معیار سفیدپوستان» یا مالیاتستانی «از مردان بهمنظور کمک مالی به زنان». ویل که از طرفداران درآمد پایۀ جهانی و رأیگیریِ درجۀ دوم است، در همایش دِوکُنِ اتریوم[7] سخنرانی ایراد کرد و این رویداد را «فریاد اتحادی» در برابر فردگرایی و کاپیتالیسمِ افراطی خواند. در پایان جلسه، وقتی که نوبت به پرسش و پاسخ رسید، ویل بهصراحت خواست که ابتدا زنان و اقلیتها سؤال بپرسند. همایشهای اتریوم هم درست مانند گردهماییهای سایر رمزارزها، پُر است از مردان سفیدپوستِ خورۀ کریپتو؛ اما لطف این همایش دستکم آن بود که وقتی نوبت به اولین مرد رسید، بابت حضور پُرشور مردان عذرخواهی کرد.
حالا کافی است یکی از همین چرندیات چپها را در جلسۀ هوادارانِ پروپاقرص بیتکوین مطرح کنید تا آماج حملات قرار بگیرید و هجمههای خانمانسوزی بر سرتان آوار شود. آندریاس ام.آنتونوپولوس[8]، مؤلف کتابِ استادشدن در بیتکوین: آزادسازی ارزهای دیجیتال[9]، وقتی که از مخاطبانش خواست چند پادکست معرفی کنند که پادکسترشان از آن مردهای سفیدپوستِ مبتذلی نباشد که روی امور مالی قفلی میزنند و یکسره حرف میزنند، تا در این پادکستها حضور پیدا کند و بتواند مخاطبان گستردهتری داشته باشد، آماج همین هجمهها قرار گرفت.

این درخواستِ بهظاهر بیزیان، خشم هواداران را برانگیخت (که احتمالاً تاحدی با جماعت گیمرگیت[10] همپوشانی دارند) و طوفان توییتری به پا کرد. کاربران شاکی بودند که چرا «بیتکوین به سیاستهای هویتی بیتوجه است». تلاش آنتونوپولوس برای گفتوگو با افراد مختلف، مخالفت اهانتآمیزی با شایستهسالاری تلقی شد و برایش توهین و فحاشی در پی داشت. حتی نماد بیتکوینی هودلناوت[11] هم توجهِ صرف او به «نژاد و جنسیت» را زیر سؤال برد.
آنتونوپلوس عقبنشینی نکرد. او نوشت که «من یک کنشگر عدالت اجتماعی[12]ام و بابتش هم عذرخواهی نمیکنم». او واکنشها را اینگونه توصیف کرد: «یکعالمه آه و ناله، چون اجازه ندادم این سوءگیریِ ضمنی 90 درصد از گفتوگوهای پادکستیام را منحرف کند و تنها گذاشتم 75 تا 80 از آنها را تحت تأثیر قرار دهد. وای چه مصیبت عظیمی!».
جناح اتریوم
طرفداران بیتکوین و اتریوم مشخصاً تفاوتهایی با هم دارند و به همین سبب است که کریپتو توییتر به عرصۀ گستردهای برای مجادلات بیهوده بر سرِ «عرضۀ گیت» یا «اسکمهای کوینهای پیشاستخراجی» بدل شده است. هنگامی که پیتر مککورمک[13]، مجریِ برنامۀ آنچه بیتکوین کرد[14]، از فالوئرهایش پرسید که «تقابل میان بیتکوین و اتریوم دقیقاً چیست؟»، اینفلوئنسرِ آمریکن هودل[15]در جواب مختصری گفت:
«لیبرالها حامی اتریوم هستند و محافظهکاران هم طرفدار بیتکوین».
مرزبندی این دو به این آسانیها هم نیست: خیلی از چپگراها هستند که به بیتکوین علاقه دارند و در مقابل هم بسیاری از جناح راست اتریوم را میپسندند. حتی ویلْ را هم نمیتوانیم بهراحتی در یکی از این دو جناح جای دهیم؛ چراکه هم عاشق سوسیالیسم است و هم دلباختۀ آین رند[16]، قهرمانِ دستِ راستیِ لیبرترین. روجر ور[17]، مؤسس بیتکوینداتکام[18]، به مجلۀ کوین تلگرام میگوید: «هر دو جبهه حالا بهقدری وسیع هستند که افرادی از تمام گرایشهای سیاسی را در خود جای دادهاند».
و البته قابل درک است که وقتی پای پول در میان باشد، سیاست در اولویت دوم قرار خواهد گرفت. دیگان اسپارتان[19]، یکی از اینفلوئنسرهای حوزۀ امور مالی غیرمتمرکز، خود را نه هوادارِ ماکسیمالیستِ بیتکوین میداند و نه اتریوم، بلکه خود را «طرفدار حداکثر سود» میخواند.
اما همچنان این ذهنیت فراگیر وجود دارد که محافظهکاران و افراد معتقد به ایدههای جناح راست بیشتر به بیتکوین متمایلند و اشخاصی هم که گرایشهای ترقیخواهانۀ پُررنگتری دارند، اغلب از تیم اتریوم پشتیبانی میکنند. نظرسنجی کویندسک[20] از 1200 نفر از کاربران ارزهای دیجیتال در سال 2018 صحت این ذهنیت را تأیید کرد و یافتهها نشان داد که 55 درصد از طرفداران اتریوم گرایش چپ دارند و 55 درصد از حامیان بیتکوین نیز گرایش راست. علاوه بر این، 3 درصد دیگر از حامیان بیتکوین مدعی شدند که نیهیلیست هستند و همین یافته میتواند توضیح بدهد که چرا سایت فورچان[21] پر شده از کاربران ارزهای دیجیتالی که دائم ساز مخالف میزنند، روشنفکربازی در میآورند، از پوچی میگویند و از میمهای قورباغۀ پپه استفاده میکنند.

یک نکتۀ جالب فرعی در این میان آن است که هر چه یک ارز فیات قوی تمرکز بیشتری روی یک کوین داشته باشد، تمایل جناح راست به آن کوین هم بیشتر است. مثلاً 57 درصد از هواداران مونرو، 63 درصد از اهالی بیتکوینکش و 69 درصد از هواخواهان لایتکوین گرایش به جناح راست دارند. بروبچههای دش باید کمدهایشان پُر باشد از کلاههای ماگا و شلوارهای تیکی، چراکه 78 درصدشان راستگرا هستند.
ماتی گرینزپَن[22]، مؤسس کوانتوم اکونومیکس[23] میگوید که این دو پروژۀ رمزارزیِ پیشرو از لحاظ فلسفی با هم متفاوتند و این تفاوت میتواند گرایش خاص هر کدام را توضیح دهد.
او میگوید: «گرایش سیاسیِ این دو کوین را میتوان با توجه به ماهیت کارکردشان فهمید. گمان میکنم که اکثر اهالیِ بیتکوین مدافع دخالت کمتر دولت باشند ــ علیالخصوص در مورد پول ــ چون بیتکوین اصلاً به همین منظور ساخته شده است».
«اما در مورد اتریوم ماجرا متفاوت است و کاربردهای عملی بسیار بیشتری دارد که در حالت کلی الزاماً تداخلی با حیطۀ اجرایی دولتها، بانکداری یا حتی امور مالی ندارد. پروژۀ اتریوم برای فعالان عرصۀ تکنولوژی جذابیت دارد».
گرینزپن تأکید دارد که دیدگاهش مبتنی بر دادهها نیست و تنها بر مشاهداتش استوار است: «افرادی که بیتکوین را ترجیح میدهد غالباً یکدنده، انعطافناپذیر و مصمم هستند. اما افرادی که از اتریوم و سایر آلتکوینها استفاده میکنند، معمولاً پذیرای ایدههای جدیدند».
بیتکوین بهعنوان یک نرمافزارِ دستراستی
پروفسور دیوید گولومبیا[24] کتابی دارد با عنوان: سیاستِ بیتکوین: بهمثابۀ نرمافزاری برای جناح راستِ افراطی[25]. او در این کتاب استدلال میکند که بیتکوین نهتنها ریشه در فرهنگِ لیبرترین سایفرپانکها[26] دارد، بلکه در ذات خود نیز یک تکنولوژی دستراستی است.
تردیدی وجود ندارد که چهرههای شاخص پیش از بیتکوین، یعنی افرادی مانند اریک هیوز[27]، تیموتی سی.می[28] و جان گیلمور[29]، همگی سرسختانه لیبرترین بودند. آنها با دولت بزرگ و مالیاتستانی مخالف بودند و نسبت به حریم خصوصی، افزایش نظارت دولت و آزادی بیان دغدغه داشتند.
گولومبیا میگوید که اندیشههای مورای روتبارد[30]، اقتصاددانِ دستراستیِ مکتب اتریش و مبدعِ فلسفۀ سیاسیِ آنارکوکاپیتالیسم، نیز تأثیر بهسزایی در تکوین ایدۀ بیتکوین داشته است. آنارکوکاپیتالیسم، این نسخۀ افراطی لیبرترینِ سیاسی که مدافع حذف دولت به نفعِ خودمالکی، مالکیت خصوصی و بازارهای آزاد به سبک و سیاق لسهفر[31] است، بهوضوح برای تمام اهالی بیتکوین آشنا به نظر میرسد.
گولومبیا میگوید: «بیتکوین از دل ایدۀ آنارکوکاپیتالیسم زاده شد». «روتبارد بر این باور بود که پدیدۀ یگانهای به نام دولت وجود دارد که صرفاً به منظور انقیاد مردم ایجاد شده است. تنها فرد آزاد کسی است که از انقیاد دولت رهایی یافته باشد. و این مردمِ دربند معتقد بودند ــ و هنوز هم معتقدند ــ که میتوانند با تکنولوژیِ رمزنگاری از چشم دولت پنهان بمانند».
طبق دیدگاه گولومبیا، بیتکوین طراحی شد تا بهعنوان پول بتواند در این اقلیم جدید نقشآفرینی کند؛ پولی خارج از نظارت و کنترل دولت. (نظریۀ گولومبیا با انتساب مستقیم این ایدئولوژی سیاسی به ساتوشی ناکاموتو جور در نمیآید و از این رو، در طول گفتوگوی یکساعتهای که با گولومبیا داشتیم، بهسختی از ساتوشی نام برد).
البته ناگفته نماند که گولومبیا کلیّت این فرهنگ را تأیید نمیکند. او مِی، مؤلف مانیفستِ کریپتوآنارشیسم، را «فردی نسبتاً نژادپرست، بسیار سکسیست، و فوقالعاده آزاردهنده» میخواند و فهرست پستیِ سایفرپانک را نوعی نسخۀ تکنولوژیکِ دستراستیِ جنبش تیپارتی[32] ترسیم میکند.

او میگوید: «اگر آن را بخوانید متوجه خواهید شد که واقعاً تند و زننده است و توهینهای فراوانی نثار افراد بسیاری میکند. این جنبش با بسیاری از جنبشهای ضددولتی دیگری که در جهان داریم فصل مشترک دارد».
پُر واضح است که این دیدگاه بسیار بحثبرنگیز و محل مناقشه است. وقتی آن را برای مککورمک توصیف کردم، در نظرش «توهینآمیز و موهن» آمد.
مککورمک میگوید: «آنها قطعاً افرادی پارانویدی بودند، و گمان میکنم واقعاً پارانویا داشتند. اما بههیچوجه قائل نیستم که از جناح راست بودند. به گمانم اصلاً بیشترشان سیاسی نبودند و صرفاً میخواستند جهان بهتری بسازند».
«من آنها را گروهی از مبارزان راه آزادی میدانم که نگرانِ اخیارات بیش از حدِ دولت، خطرات نقض حریم خصوصی، افزایش نظارت و سوءاستفاده از سیستم پولی توسط سیاستمدارانِ فاسد بودند. این افراد میخواستند ابزار و تکنولوژیهایی بسازند تا خود را آزاد سازند».
«من فکر میکنم که بههرحال، آنها یک مشت قهرمانِ عوضی بودند».
هر کس برای خودش یک پا آنارشیستکاپیتالیست شده بود
روجر ور، مؤسس بیتکوینداتکام، میگوید زمانی که در سال 2011 درگیر ماجرا شده بود، حامیان اولیۀ بیتکوین همگی لیبرترین بودند و باور راسخی هم به بازار آزاد داشتند. او چنین باوری را از سنخ جناح راست نمیداند. وی میگوید: «فقط بروید در مورد تفکرات طرفدارانِ اولیۀ بیتکوین بخوانید؛ افرادی مثل من، راس اولبریشت[33]، گاوین آندرسن[34] و دیگران. ما همگی لیبرترین بودیم؛ نه محافظهکار و دستراستی».
«ارادهگرایی[35] که شاخهای از آنارکوکاپیتالیسم است، مشوق اصلی من و بقیه شد تا ما هم درگیر ماجرا شویم و به زمرۀ نخستین مروّجان بیتکویین درآییم».
بیتکوین در ابتدا توسط گروهی از آنارشیستکاپیتالیستها ساخته و ترویج شد. بعدها یک مشت چپولِ موآبی از سانفرانسیسکو آمدند و سکّان توسعۀ بیتکوین را در دست گرفتند. بیشترِ آنارشیستکاپیتالیستها هم به پروژههایی مثل بیتکوینکش و اتریوم کوچ کردند».
کیان وارویک[36]، مؤسس پروتکلِ دیفایِ سینتتیک[37] که بر بستر اتریوم قرار دارد، میگوید که هیچکدام از افراد درگیر در روزهای اولیۀ بیتکوین را نمیتوان بهدرستی محافظهکار دانست.
او میگوید: «شما نمیتوانستید در آن شرایط محافظهکار باشید؛ یعنی مثلاً بخواهید در مقام یک محافظهکار، سیستم مالی قدیمی را بهعنوان وضع موجود حفظ کنید. میبایست مسئلهای را مد نظر قرار میدادید که حلکردنش به زعم شما برای منطقیساختن بیتکوین لازم بود».
در این میان، در سانفرانسیسکو، بر شمار آن موآبیهای چپگرا افزوده میشد. بوترین توضیح میدهد که در روزهای نخستین بیتکوین، همزمان دو تفکر سیاسی در حال گسترش بود. او میگوید: «در حدفاصل سالهای 2010 تا 2012، در فضای ارزهای دیجیتال بسیاری شیفتۀ لیبرترینیسم بودند و عدۀ کثیری هم دل در گروی سوسیالیسم داشتند. یکجور شور و شوق آرمانگرایانه حکفرما بود».
هرچند که این دو تفکر سیاسی میتوانند از در صلح با یکدیگر درآیند، اما آشتیدادن اتریومیها با پیروان بیتکوین بسیار دشوارتر است؛ زیرا حامیان اتریوم به پیشرفت سریع تکنولوژیها و تکامل پایگاههای کدنویسی متمایلند و در مقابل، حامیان بیتکوین نیز بهمنظور محافظت از ویژگیهای بنیادین بیتکوین سرمایهگذاریهای کلانی صورت دادهاند. به میزانی که ایدئولوژی بیتکوین پیرامون موضوعاتی مانند پول سخت، عرضۀ ثابت، تمرکززدایی و امنیت سختگیرانهتر شده، جامعۀ بیتکوین نیز در برابر تغییرِ ویژگیهای بنیادینش مقاومتر شده است. کشف روجر وِر مبنی بر آسیبپذیریِ اندازۀ بلاک، عملاً منجر به فورک بیتکوینکش از بیتکوین شد.
بوترین که خود از مؤسسان مجلۀ بیتکوین بود، هنگامی که در سال 2013 استدلال کرد که بیتکوین برای توسعۀ کاربردیاش نیازمند یک زبان برنامهنویسی جدید است، با اکراه و مخالفتِ اهالی بیتکوین برای آزمایش چنین ایدهای مواجه شد. از آنجایی که کسی با ایدهاش همراهی نکرد، خودش دستبهکار شد و در ژانویه 2014 اتریوم را راهاندازی کرد.
همانطور که خود میتوانید مشاهده کنید، جدال میان بیتکوین و اتریوم، بیش از آنکه «نزاع جناح راست با چپ» باشد، در واقع، «تقابل پیشرفت با ثبات» است. اگر همانطور که وارویک گفت کسی نمیتوانسته در روزهای نخستین بیتکوین قاعدتاً محافظهکار بوده باشد، پس آیا میتوانیم بگوییم که حامیان بیتکوین حالا به محافظهکاران جدیدی تبدیل شدهاند که سعی دارند نظم مالی ارزهای دیجیتال را حفظ کنند؟
جاناتان هیدت[38] در کتاب خود، ذهنِ صالح: چرا مردم خوب توسط سیاست و مذهب جناحبندی میشوند[39]، به این نکته اشاره میکند که لیبرالها و محافظهکاران هر دو تاحد زیادی در مورد نگرانیهای اصلی خود حق دارند ــ آنها صرفاً دست به اولویتبندی ارزشهای مختلف میزنند و از خاستگاه جناح مقابل آگاه نیستند. همین نکته احتمالاً در مورد بیتکوین و اتریوم نیز صادق است.
برای بسیاری از دارندگان بیتکوین همهچیز صرفاً در پول سخت، ثبات، تغییرناپذیری و امنیت خلاصه میشود؛ چراکه نمیخواهند این دارایی ساختهشده در معرض ریسک و خطر باشد. چه لزومی دارد تا سرحد کمال آن را بهبود و ارتقا دهیم؟ همین گرایش باعث شکست اتریوم خواهد شد. اما از نظر اتریومیها، مهمترین چیز آزمایش در راه پیشرفت تکنولوژی به شمار میآید و متقابلاً فقدان آن موجب زمینخوردن بیتکوین خواهد شد. اگر در مسیر آزمایش اختلالاتی حاصل شود ــ مثلاً دائو هک شود، عرضۀ اولیه از سوی اسکمرها عرضه شود یا باگهایی در قرارداد هوشمند رخ بدهد ــ اهمیتی ندارد، اینها همه هزینههای پیشرفت هستند.
مککورمک که خود حامی بیتکوین است، میگوید: «ترجیح میدهم از دوگانۀ جناح راست و چپ استفاده نکنم. درعوض، مایلم بیتکوین را محافظهکارانه بخوانم، چراکه این دارایی احتمالاً بیشتر افرادی را جذب میکند که دیدگاههای محافظهکارانه دارند».
«آرامآرام پیش برو. گندش را درنیاور. این بهترین پولی است که تا به حال داشتهام. در یک کلام آرام و بیدردسر است».
مککورمک مشخصاً لزومی نمیدید اتریوم را ترقیخواهانهتر بداند: «بله، در مورد اتریوم میتوان گفت که…». درعوض گفت: «فکر میکنم که اهالی اتریوم تنها میخواهند، مانند دانشمندان و فناورانِ تجربی، راه بیفتند و آزمایش کنند. آنها میخواهند کارهای بسیار بیشتری با اتریوم انجام دهند».
دانشمندِ مجنون
وارویک از آن دانشمندانی است که با تغییر کنار میآید. سینتتیک کار خود را بهعنوان یک پروژۀ استیبلکوین آغاز کرد، به قراردادهای مشتقۀ ترکیبی تبدیل شد و همچنان هم یکی دو بار در سال، با طرح ایدههای جدید، خودش را بازسازی میکند.
در سال 2012، واریک قصد داشت بیتکوین را با روشهای پرداخت آنلاین ادغام کند، اما متوجه شد که این تکنولوژی بیش از آنکه محصولی نهایی باشد، یکجور نقطۀ آغاز است.
او میگوید: «افرادی که میخواستند از سیستم مالیِ قدیمی شانه خالی کنند، همانطور که خودتان میدانید، بیشترشان از بیتکوین سردرآوردند. بعد از آن، افرادی هم که میخواستند بهنحوی قدرت بیتکوین را گسترش دهند و پتانسیلش را بالا ببرند، سرانجام از اتریوم سردرآوردند. اگر شما از آن دسته افرادی هستید که به خیل اتریومیها ملحق نشدند، قاعدتاً باید از زمرۀ افرادی باشید که گشودگی کمتری در برابر نوآوری دارند و بیشتر محافظهکارند».
گرینزپن نکتۀ مهمی را پیش میکشد مبنی بر اینکه بیتکوین بسیار بزرگتر از اتریوم است و این خود باعث میشود در راه تبدیلشدن به یک پول با محدودیتهای بیشتری مواجه باشد.
او میگوید: «بیتکوین در مقایسه با اتریوم به نهنگی در برابر پشه میماند، واضح و روشن است که پشه بسیار سریعتر از نهنگ حرکت میکند. این دو موجود رفتار متفاوتی دارند. گاهی پشهها به سمت پنجره پرواز میکنند تا شاید راه خروجی بیابند، در حالی که نهنگها بهخوبی پیشبینیپذیرند. مثلاً پیش نمیآید که یکدفعه بپیچند و مسیرشان را تغییر بدهند».

وارویک معتقد است که جامعۀ اتریوم پذیرای سیاستهای ترقیخواهانهتری است.
او توضیح میدهد: «فضای توئیتر اتریوم بسیار عمیق و ژرف است و صرف نظر از زیرساخت مالیِ صرف، نسبت به موضوعات اجتماعی آگاهی وجود دارد. به گمانم اهالی اتریوم نسبت به چنین موضوعاتی و همچنین پرسش از ساختار اجتماعی و نحوۀ تکامل آن بسیار گشودهتر باشند».
گرایش سیاسی اتریومیها مشابهتهایی دارد با سیاستهایِ آرمانشهریِ دستچپیِ سیلیکون ولی که در آن تکنولوژی به چشم عاملی نگریسته میشود که میتواند «بهنحوی مشگلگشای تمام مسائل جهان باشد».
وارویک میگوید: «من با چنین دیدگاهی کاملاً همدلم. یکی از نکات جالبی که در مورد اتریوم طرح میشود ایدهایست مبنی بر بازسازی زیرساخت مالی جهان، بهنحوی که آزادی و شفافیتش بیشتر شود و موانع ورود به آن کاهش یابد. به نظرم ایدۀ حقیقتاً قدرتمندی است. پیشرفت تکنولوژیک میتواند از بزرگترین اهرمهایی باشد که تا به حال در راه ارتقای جهان به چشم دیدهایم. لذا، من همچنان نسبت به پیشرفت تکنولوژیک خوشبین و امیدوارم».
البته آنچه گفته شد به این معنا نیست که حامیان بیتکوین، بهخاطر ویژگیهای ذاتی داراییشان، رؤیای فردایی بهتر و روشنتر را در سر نمیپرورانند. با وجود این، بیتکوین مشخصاً بهعنوان بیمهنامهای در برابر ابرتورم و فروپاشی ارز فیات نیز نگریسته میشود که این خود، رویهمرفته حاکی از فردایی ویرانشهری است.
روی دیگرِ آرمانشهر
مککورمک نظر چندان مساعدی به بلندپروازیهایِ عظیم اتریوم ندارد. او میگوید: «فکر میکنم که در جناح چپ مداخلات بسیار بیشتری صورت میگیرد و تمایل بیشتری هم برای قواعد در کار است؛ قواعدی از بایدها و نبایدها، برای آن برابریِ احمقانهای که قرار است حاصل شود. بهنظرم چنین چیزهایی بسیار کمتر در جبهۀ بیتکوین به چشم میخورد. من متوجه شدهام که بوترین تمایل دارد نظراتی ابراز کند که بیشتر صبغۀ سوسیالیتی دارند و شاید هم همین باعث شده تا سیاست پولی اتریوم نسبت به بیتکوین ضعیفتر باشد».
گذشته از این، وجود رهبری بلامنازع مانند بوترین در پروژۀ غیرمتمرکزی مثل اتریوم نیز این شائبه را ایجاد کرده که هدایت آن از بالا به پایین است و برنامهریزیاش هم متمرکز. سامسون ماو[40]، یکی از ماکسیمالیستهای بیتکوین از بلاکاستریم[41]، در اواسط ماه اوت در پادکست مککورمک، به بوترین حمله کرد، چراکه سالها پیش عنوان کرده بود: «اینترنتِ پول نباید بابت یک تراکنش 5 سنت هزینه داشته باشد».
ماو ادعا کرد: «اتریوم با روح بازار آزاد در تعارض است. رویدادی اقتصادی است از جنس آنچه در شوروی رخ داد. بنگاهی است با برنامهریزیِ متمرکز که سطح دستمزدهای تولیدی و قیمت کالاها را هم تعیین میکند؛ در حالی که اکثر اهالی بیتکوین بسیار به بازار آزاد و کاپیتالیسم مقیدند و، همانطور که خودتان هم میدانید، قیمت تراکنشها توسط بازار آزاد تعیین خواهد شد».
کِی کوروکاوایِ[42] ژورنالیست در هکرنون[43] نوشت: «رویکردِ چپِ اتریوم دیگر با برنامههای پرزرقوبرقی که از سوی توسعهدهندگانش اتخاذ شده و همچنین اقداماتی که بهمنظور حلوفصل موقعیتهای دشواری مانند هکشدن دائو در پیش گرفته، آشکار و روشن است. نقل مکانِ پیشنهادی اتریوم به گواه اثبات سهام نیز اتریوم را بیش از پیش به جانب جناح چپ سوق خواهد داد».
اما با وجود تمام این انتقادات سیاسی، نمیتوانیم اتریوم را یک پروژۀ سیاسی خاص تلقی کنیم. مککورمک، در انتهای مناظرۀ بوترین با سامسون موا، خود به این نکته اشاره میکند:
«به نظر من، فقدان یک پشتوانۀ مستحکمِ فلسفی حقیقتاً در اتریوم احساس میشود و این همان چیزی است که بیتکوین از آن برخوردار است و به همین دلیل است که خبری از ییلد فارمینگ و پروتکل یام و مزخرفاتی از این دست در بیتکوین نیست؛ چراکه بیتکوین بسیار ساده است و تنها روی یک چیز متمرکز است و ما دقیقاً به همین خاطر دوستش داریم».
عشق را که از این دست بدهی از آن دست پس میگیری
در پایان، آنچه که موجب اتحاد مردم در جهانِ بلاکچین میشود احتمالاً مهمتر از چیزی است که باعث افتراقشان میشود. مطلبی که تقریباً تمام مصاحبهشوندگان در موردش اتفاق نظر داشتند این بود که همچنان رگههای فراگیری از لیبرترینیسم در فرهنگ ارزهای دیجیتال جریان دارد.
با اینکه «لیبرترینیسم» امروزه بیشتر یادآور اسلحه و دلباختگان آزادی در جناح راست است، اما از هیپیهای صلح و عشق گرفته تا پانکراکرهایِ پاداقتدارگرا، جنبشهای لیبرترین فراوانی هم طیّ سالها از جناح چپ برخاستهاند. شاید بهترین توصیف برای لیبرترین این باشد که رجحانی است در نقطۀ مقابل اقتدارگرایی.
وارویک میگوید: «بهگمانم اکثر کسانی که در جهان ارزهای دیجیتال مشارکت دارند، واقعاً معتقدند که وضعیت موجود دچار نقائصی اساسی است و میخواهند آن را رفع کنند، و فکر میکنم در بیشتر مواقع، یا اغلب اوقات، چنین رسالتی از شعور و احساس پاداقتدارگرایانه یا تقابلِ با دستگاه حاکمیت ناشی میشود.
در سطحی عمیقتر، به نظر میرسد که پاداقتدارگرایی فینفسه در طراحی بلاکچین هم وجود دارد. ممکن است عناصری اقتدارگرا، در راست و چپ افراطی، بخواهند ایدئولوژیهای خود را بهزور به کرسانی بنشانند، اما انجام چنین کاری با وجود یک بلاکچین غیرمتمرکزِ واقعی ممکن نیست؛ چون هیچ مقام متمرکزی قادر نخواهد بود در بستر بلاکچین به اعمال فشار و تحمیل روی بیاورد.
گرینزپن میگوید: «صدالبته، تمرکززدایی مفهومی است که اساساً به لیبرترینیسم تعلق دارد».
[1] Vitalik Buterin
[2] Nick Szabo
[3] Amir Taaki
[4]هکتیویست (Hacktivist): فردی است که بنا به انگیزهای اجتماعی یا سیاسی اقدام به هک و سوءاستفاده از شبکه یا سیستمهای رایانهای میکند.
[5] Glen Weyl
[6] RadicalxChange
[7] Ethereum’s DevCon
[8] Andreas M. Antonopolous
[9] Mastering Bitcoin: Unlocking Digital Cryptocurrencies
[10] گیمرگیت (GamerGate): یک کمپین آزار و اذیت آنلاین سازمانیافته است که رویکردی زنستیزانه دارد و در واکنش به فمنیسم در فرهنگ بازیهای ویدئویی ایجاد شده است.
[11] Hodlonaut
[12] مبارز عدالت اجتماعی (Social justice warrior) که به اختصار SJW نیز گفته میشود اصطلاحی است که بعضاً به تحقیر به فعالان چپ در حوزۀ عدالت اجتماعی و سیاستهای هویتی اطلاق میشود.
[13] Peter McCormack
[14] What Bitcoin Did
[15] American Hodl
[16] Ayn Rand
[17] Roger Ver
[18] Bitcoin.com
[19] Degen Spartan
[20] CoinDesk
[21] 4chan
[22] Mati Greenspan
[23] Quantum Economics
[24] David Golumbia
[25] The Politics of Bitcoin: Software as Right-Wing Extremism
[26] سایفرپانک (CypherPunks) نوعی جنبش اجتماعیِ عمومی است که در آن افراد تلاش میکنند در دفاع از ارزشهای اجتماعی و پاسداری از حریم خصوصی و با کمک رمزنگاری به اهداف خود برسند.
[27] Eric Hughes
[28]Timothy C. May
[29] John Gilmore
[30] Murray Rothbard
[31] لسهفر (Laissez-faire) اصطلاحی است در علم اقتصاد که به ضرورت عدم دخالت دولت در اقتصاد و آزادی اقتصادی افراد در معاملات داوطلبانه اشاره دارد.
[33] Ross Ulbricht
[34]Gavin Andresen
[35] Voluntaryism
[36] Kain Warwick
[37] Synthetix
[38]Jonathan Haidt
[39] The Righteous Mind: Why Good People Are Divided by Politics and Religion
[40] Samson Mow
[41] Blockstream
[42] Kay Kurokawa
[43] HackerNoon