سایفرپانک، نام گروهی است که اعضای آن به طور غیر رسمی با هم در ارتباط هستند. آنها در جهت افزایش حریم شخصی و برای حفظ آزادیهای فردی و حقوقی افراد تلاش میکنند.
اریک هیوز یکی از اعضای سایفرپانک ها در این رابطه میگوید:
سایفرپانک ها کد نویسی انجام میدهند. ما این را میدانیم که دفاع از حریم شخصی افراد، نیاز به برنامه نویسی دارد و ما در جهت تقویت این امنیت، برنامه نویسی میکنیم.
در سال ۱۹۹۲ سه دانشمند کامپیوتر در منطقه خلیجی، گروه جدیدی را تاسیس کردند. در این گروه که سایفرپانک نام داشت، اعضا در مورد رمزنگاری، ریاضیات و علوم کامپیوتری تبادل اطلاعات میکردند.
گروه سایفرپانک را افرادی از اقشار متفاوت و با افکار مختلف تشکیل داده بودند. اما تمام آنها یک باور مشترک داشتند:
اینترنت به زودی به میدان جنگی برای آزادی انسانها تبدیل خواهد شد.
قیام سایفرپانک ها
سایفرپانک ها از اهمیت اینترنت آگاهی داشتند و میدانستند که در آینده، حکومتها اینترنت را به نفع خودشان مصادره خواهند کرد. همچنین معتقد بودند که حکومتها برای حفظ منافعشان، ممکن است دست به سانسور و فیلترینگ بزنند.
سالها قبل از فیسبوک و افشاگریهای اسنودن، گروه سایفرپانک موج عظیمی از سانسورها را پیش بینی کرده بود. به عقیده آنها تنها راه تضمین آزادی استفاده از اینترنت، رمزنگاری بود.
رمزنگاری به مجموعهای از روشها و تکنینکهای مختلف گفته میشود که برای محافظت از اطلاعات در برابر دسترسیهای غیر مجاز بهوجود آمده است. تا قبل از دههی ۱۹۷۰، رمزنگاری یک علم محرمانه بود که تنها توسط سازمانهای جاسوسی و پلیسها به کار برده میشد. استفاده از رمزنگاری قوی در دهههای قبل یک کار کاملا غیر قانونی به شمار میرفت.
اما سایفرپانکها برای عملی کردن تصمیمشان پافشاری میکردند. چون به نظر آنها رمزنگاری بهترین راه سلب قدرت از دولتها و دادن آزادی به افراد بود.
اولین سایفرپانک شخصی به اسم آدام بک (Adam Back) بود که در امضای ایمیل خود از رمزنگاری استفاده کرده بود. به علت محدودیت در استفاده از الگوریتمهای رمزگذاری، این اقدام او یک نافرمانی مدنی به شمار میرفت. اما آدام بک دیگران را هم تشویق کرد تا در این مبارزه، به او بپیوندند.
با گذشت زمان و پیروزیهای قانونی افرادی مانند پیتر یونگر (Peter Junger)، در دسترس بودن و استفاده از نرم افزار رمزنگاری در ایالات متحده آمریکا قانونی شد. این پیروزی بزرگی برای حامیان اینترنت بود!
اما سایفرپانکها میدانستند که رمزنگاری به تنهایی برای آزاد سازی فضای مجازی کافی نیست. برای ایجاد اشتراک دیجیتالی، نیاز به یک اقتصاد جدا احساس میشد.
اقتصاد سایفرپانکها
سایفرپانکها شدیدا به بانکهای مرکزی و کنترل آنها بر سیاست مالی، مشکوک بودند. در سال ۲۰۰۸، زمانی که بانکهای مرکزی مقادیر زیادی پول برای نجات بانکهای در حال ورشکستگی فراهم کردند، شک آنها قابل توجیه شد.
بهتر است این موضوع توضیح بیشتری داده شود. بهطور کلی دولتها دو راه برای تامین مالی خود دارند. اولین راه آنها مالیات است، جایی که دولت مستقیما پول را از شهروندان دریافت میکند. راه دوم از طریق چاپ پول است که بازهم آن ثروت به دولت منتقل میشود، اما نه بهطور مستقیم. زمانی که دولت پول چاپ میکند سریعا ارز خریداری میکند اما شهروندان اغلب فکر میکنند که به علت تولید پول بیشتر، داراییهای آنها کاهش یافته است.
مالیات شهروندان نیاز به توافق دو طرفه دارد، اما فرآیند چاپ پول یکطرفه و زیر سلطه دولتها است. بنابراین سایفرپانکها چاپ پول توسط بانکهای مرکزی را نوعی دزدی از دارندگان پول رایج هر کشور میدانستند.
سایفرپانکها باور داشتند که یک ارز اینترنتی باید بهوجود آید که همه افراد را در یک شرایط مساوی قرار دهد. همچنین این ارز همگانی نباید تحت تسلط هیچ دولت و نهادی باشد زیرا دولتها ممکن است سیستم ارزی را سانسور و یا دستکاری کند. بعد از پشت سر گذاشتن بحرانهای مالی در قرن بیستم، سایفرپانکها معتقد بودند که سالمترین سیستم اقتصادی، سیستمی است که هیچکس نتواند آن را دستکاری کند.
پس تنها راه آزادی فضای مجازی، اختراع ارز اشتراکی بود.
اما ایجاد پول دیجیتال یک مشکل بزرگی داشت که هیچکس نتوانسته بود آن را حل کند!
مشکل دو بار خرج کردن
تصور کنید من یک اسکناس ۱۰ دلاری دارم. اگر آن اسکناس ۱۰ دلاری کاملا دیجیتالی باشد، فقط به شکل یک دسته بیت روی هارد دیسک من نشان داده میشود. چه چیزی مانع از کپی کردن آن بیتها میشود؟ حالا اگر دو اسکناس ۱۰ دلاری داشته باشم و به کسی کپی آن اسکناس را بدهم، چگونه میتواند متوجه شود آن اسکناس تقلبی است؟ این مشکل در دنیای دیجیتال حادتر از دنیای فیزیکی است.
این مشکل با سرورهای PayPal حل میشود. سرورهای PayPal فرایند “ضد جعل” را اجرا میکنند. اما در این سیستم هم کنترل کامل سیستم پولی بر عهده پی پال است. سایفرپانکها در تلاش بودند تا مشکل هزینه مضاف را بدون تکیه بر شخص ثالث حل کنند. اما آیا این کار شدنی بود؟ هیچکس نمیدانست!
دیوید چام (David Chaum) چه نقشی در جنبش سایفرپانکها داشت؟
بسیاری از افراد دیوید چام را پدر جنبش سایفرپانک میدانند. چام محققی پرکار و مصمم در زمینه علوم کامپیوتری بود که بهتنهایی تحقیقات در مورد بحث ارتباطات ناشناس را پیش برد. او همچنین پروتکلهای رمزنگاری شده بسیاری از جمله امضاهای گروهی، شبکههای ترکیبی و امضاهای کور را اختراع کرد.
در سال ۱۹۹۰، دیوید چام اولین جنبش برای ساخت پول دیجیتال (DigiCash) را رهبری کرد.
DigiCash از رمزنگاری جدیدی برای اطمینان از حفظ حریم خصوصی کاربر استفاده کرد. در عین حال در دیجی کش خبری از مشکل هزینه مضاعف و دوبار خرج کردن نبود! همین امتیازات باعث محبوبیت اختراع دیوید چام در بین مردم شد.
الگوریتم پایه این ارز دیجیتال مشهور، با نام eCash شناخته شده است که برای اولین بار در سال ۱۹۸۲ منتشر شد و بعدها توسط رمزنگاران دیگر بهبود یافت.
فعالیتهای دیگر سایفرپانکها
آنها آزمایشهای زیادی را برای ارتقاء کیفیت امنیت کاربران کلید زدند. آزمایشهایی مانند استفاده از یک سیستم مطمئن برای اشتراک گذاری فایلها و یا ارائه طرح پرداخت برای از بین بردن هرزنامههای ایمیل.
البته گروههای دیگری هم سعی بر ساخت ارزهای دیجیتال داشتند. مانند شرکت e-gold که دو سال قبل از پی پال یک ارز دیجیتال ابداع کرد.
اما در نهایت این سایفرپانک ها بودند که زمینه را برای ایجاد ارزهای دیجیتال امن و پیشرفتهای مانند بیت کوین، هموار کردند.
آیا شما هم از هوش و نبوغ سایفرپانکها شگفت زده شدهاید؟! به نظر شما همچنان جا برای ایمن سازی و ارتقاء سطح کیفیت ارزهای دیجیتال مدرن وجود دارد؟ نظرات و ایدههایتان را با ما به اشتراک بگذارید.
باور اصلی گروه سایفرپانک چه بود؟
هدف اصلی آنها این بود که رمزنگاری باید بدون محدودیت به کار برده شود. همچنین آزادی و حریم شخصی افراد در هر شرایطی حفظ شود.
آیا سایفرپانکها هنوز وجود دارند؟
بله، سایفرپانکها گروهی هستند که حداقل از اواخر دههی ۱۹۸۰، جنبش فعالی را پایه گذاری کردند.
رهبر جنبش سایفرپانکها چه کسی بود؟
دیوید چام (David Chaum) بهعنوان پدر این گروه شناخته شده است.