در قسمت قبل به بررسی برخی از چالشهای تمرکزگرایی بلاکچین پرداختیم و با چالشهایی آشنا شدید که اثبات سهام یا PoS برای شبکههای بلاکچین ایجاد میکند. در این مطلب قصد داریم به ادامه این بررسی که از این منبع انتخاب شده است و برای اولین بار در ایران بروکر ترجمه میشود بپردازیم. (توجه داشته باشید که این مطلب از زبان نویسنده اصلی بیان میشود.)
چالشهای فنی اثبات سهام
اتریوم در مقایسه با بیت کوین با مشکلات مقیاسپذیری حادتری مواجه است که باعث شده عرصه را برای شماری از بلاکچینهای قرارداد هوشمند متمرکزتر ( و بنابراین از جهاتی کاراتر) باز کند.
در میان این رقبای اثبات سهام، نمونههای زیادی وجود دارد که سیستمهای آنها با مشکلات فنی مواجه شده است.
یکی از مشکلات خبرساز آن بود که بلاکچین سولانا ۱۷ ساعت از کار افتاد و به راهاندازی مجدد دستی و هماهنگ اعتبارسنجها نیاز پیدا کرد. سولانا بلاکچین قرارداد هوشمند معروف با سرمایهگذاری خطرپذیر است که سعی میکند برای دستیبابی به توان عملیاتی چشمگیر در قیاس با اتریوم با ترکیب اثبات سهام و اثبات تاریخ بسیار مقیاس پذیرتر باشد.
تغییرات آن چیست؟ خب بسیاری چیزها. بازده بالاتر سولانا در مقایسه با اتریوم رایگان نیست.
پیش از هرچیز برای اینکه اعتبارسنج سولانا باشید به کامپیوتری با سیپی یو ۱۲ هستهای، ۱۲۸ گیگ رم، ۳۰۰ مگابیت سرعت آپلود (۱ گیگا بیت توصیه میشود)، نیاز دارید. این سیستم، علیالخصوص سرعت آپلود آن، اساسا به این معنی است که شما برای اجرای اعتبارسنج سولانا باید یک اپراتور مرکز داده باشید. برخلاف بیتکوین شما نمیتوانید در خانه با یک لپتاپ کل بلاک چین را اعتبارسنجی کنید. به عبارت دیگر سولانا برای شما قابل حسابرسی نیست.
دوما، حتی آن اعتبارسنجهای در سطح مرکز داده نیز اگر بخواهند تاریخچه کامل بلاکچین را بررسی کنند باید به بایگانیها تکیه کنند زیرا با گذشت زمان حجم اطلاعات ذخیره شده بسیار زیاد میشود. بیت کوین این مشکل را ندارد. پس از 13 سال فعالیت، کل بلاکچین بیت کوین را میتوان در یک درایو رایانه مشترک ذخیره کرد. پس از یک یا دو دهه تاریخچه سولانا تبدیل به حجم شگفتانگیزی از دادهها خواهد شد که مجددا برای شما غیرقابل حسابرسی خواهدبود.
سوما، سولانا از اسلش دستی استفاده میکند. به عبارت دیگر در صورت حمله به شبکه این بلاکچین به تصمیم انسانی برای تعیین اجماع نیاز است:
«اسلشینگ مشکل دشواری است و وقتی هدف این شبکه داشتن کمترین تاخیر ممکن باشد، دشوارتر میشود. این تغییرات بهویژه هنگام بهینهسازی تاخیر آشکار میشوند. برای مثال، مطلوب این است که اعتبارسنجها باید آرای خود را قبل از همگامسازی حافظه با دیسک ارسال کرده و منتشرکنند که این کار خطر خرابکاری را بیشتر میکند.»
در نهایت، هدف از اسلشینگ، کاهش ۱۰۰ درصدی مواردی است که در آنها نود بهطور مخربی سعی میکند قوانین ایمنی را نقض کند. به این دلیل است که ما میخواهیم در ابتدا اسلشینگی را اجرا کنیم که به هیچ نوع اسلشینگ خودکار نیاز نداشته باشد.

در حال حاضر، بعد از نقض ایمنی، شبکه برای اجماع معمول متوقف میشود. ما میتوانیم داده را تجزیه و تحلیل کنیم و مقصر را بشناسیم و بگوییم که بعد از راهاندازی مجدد آن استیکر باید حذف شود. چنین رویهای برای یک تایید مثبت هم قابل استفاده است. نقض ایمنی یک تایید مثبت به آسانی قابل رویت است، البته تحت شرایط عادی، نقض ایمنی یک تایید مثبت شاید شبکه را متوقف نکند. زمانیکه نقض مشاهده گردید، اعتبارسنجها آن استیک آسیب دیده را در دور بعدی مسدود میکنند و در ارتقای بعدی اگر نیاز به اسلشینگ آن نقض بود، تصمیم گیری میکنند.
در بلندمدت، اگر اثبات شود که نقض ایمنی مخرب نبوده است تراکنشها باید قادر باشند بخشی از سپردههای اسلش شده را بازیابی کنند، هر بلاک به طور موثر با این شبکه بیمه میشود.
تایید مثبت و اسلشینگ، اسناد سولانا
بنابراین سولانا واقعا حتی یک بلاک چین خودکار نیست، و از لحاظ اتوماسیون، توان عملیاتی بیشتر و کارمزد پایین در صرافی، یک قدم عقبتر از اثبات کار بیتکوین و اثبات کار اتریوم است، مکانیزم اجماع دستی، انسانی و سیاسی است.
پیش از اینکه گاوهای سولانا از دستم عصبانی شوند، خاطرنشان کنم که در ضدیت با سولانا تعصبی ندارم. پلتفرمهای قرارداد هوشمند گرایشی طبیعی دارند به اینکه به سوی بیش از پیش تمرکزسازی حرکت کنند زیرا هرچقدر که متمرکز باشند کاراییشان بیشتر میشوند و کاربران، کارایی را میخواهند (برای مثال کارمزدپایین و تاییدهای سریع). اگر به اوایل ستامبر ۲۰۲۱ برگردیم که ارزش بازار سولانا ۴۰ میلیارد دلار بود و ارزش بازار کاردانو ۹۰ میلیارد دلار، من در تحقیقم یک چرخش قیمت احتمالی را مطرح کردم که دو ماه بعد در اوایل نوامبر ۲۰۲۱ رخ داد: (تحلیل ۵ سپتامبر ۲۰۲۱ من را در ادامه مشاهده میکنید.)
«من فکر میکنم سولانا ( که هم اکنون هفتمین رمزارز از نظر ارزش بازار است) از نظر ارزش بازار از کاردانو ( در حال حاضر سومین رمز ارز است) پیشی میگیرد. هرچند من در هیچکدام از آنها سرمایهگذاری نمیکنم. جذابیت اصلی سولانا در حال حاضر این است که آنها در حال ساخت صرافیهای نیمه غیرمتمرکز و سایر برنامهها هستند و کارمزد آنها بسیار کمتر از اتریوم است.»
به هرحال، اتریوم نیز هر از گاهی با چیناسپلیت ناخواسته افت میکند و شاید اگر به اثبات سهام تغییر کند با مشکلات سختتری مثل مشکلاتی که سولانا با آنها درگیر است، روبهرو شود. ( در مقابل، بیتکوین از بهار ۲۰۱۳ تا به امروز ۱۰۰ درصد بهرهوری داشته است. آن موقع هم که با مشکل روبهرو شد ارزش بازار آن کمتر از ۱ میلیارد دلار بود از این نظر واقعا در مرحله ازمایشی بود.)
مقالهای در اکتبر ۲۰۲۱ از دانشگاه استنفورد (با حمایت بنیاد مالی اتریوم) با نام سه حمله به اثبات سهام اتریوم، راههایی برای حمله به این سیستم هنگامی که اتریوم به اثبات سهام تغییر میکند را نشان داد. من بدون اینکه به عمق مقاله بپردازم از دکترای علوم کامپیوتر میخواهم مشخص کند که کدام مسیرهای حمله قوی هستند و هنگامیکه حمله شناخته شد کدام یک از آنها با ارتقا قابل دفاع است. پیشنها میکنم این مقاله را بخوانید.
توسعهدهندگان اتریوم، سالها تغییر اتریوم به اثبات سهام را به تعویق انداختند (برنامه اولیه آنها برای تغییر به اثبات سهام سال ۲۰۱۶ بود) با اذعان به اینکه نسبت به اثبات کار سیستم بسیار پیچیدهای است. توسعهدهندگان سولانا نیز تصدیق میکنند که اسلشینگ (عنصر ضروری اثبات سهام) به سختی اجرا میشود. و اسلشینک دستی، این سیستم را بسیار متمرکز میکند و همچنین حسابرسی واقعی به دست بسیاری از اعضا را ناممکن میکند.
هوگو نگوین یک سری مقالات ( مانند این، این و این) دارد که اثبات سهام را نقد میکند. درونمایه اصلی آنها این است که بدون در نظر گرفتن هزینه غیرقابل تغییر بهعنوان بخشی از طرحهای آنها، سیستم اثبات سهام ذاتا چرخهای است و بنابراین تا حد زیادی به اعتمادی مستمر نیاز دارد، بدون مداخله دستی توانایی کمتری برای بازیابی از چیناسپلیت دارد و همچنین توانایی محدودی در ایمن سازی بلاکچین تاریخی دارد. گزیدهای از مقاله او را در پایین آوردم :
« دوما و از همه مهمتر، وقتی نرم افزار نود اثبات کار دانلود شد، کاربر نود اثبات کار به طور ایمن میتواند برای مدت دلخواه نود را خاموش کند. شبکه اثبات کار بعد از مرحله راهاندازی، شبکهای بدون نیاز به اجازه است: نودها میتوانند هر وقت دوست داشته باشند فعال باشند یا نباشند. تنها استثا این وضعیت هنگام بروز هاردفورکها است که اپراتورهای نود را ملزم به تکرار فرایند راهاندازی میکند (دلیل دیگری بر اینکه باید از هاردفورکها بسیار عاقلانه استفاده شود و در صورت وقوع از آن اجتناب کرد)»
برخلاف آن، یک اپراتور نود اثبات سهام، حتی با نرم افزار دانلود شده درست، باید مرتبا با اشخاص ثالث قابل اعتماد تماس بگیرد تا مطمئن شود که در زنجیره درست قرار دارد. ترس از دست دادن ارتباط با شبکه اصلی و فریب خوردن توسط زنجیره اشتباه و ادامه یافتن آن برای همیشه، احتمال اینکه اشخاص قابل اعتماد پس از مدتی نباشند، همگی نشان دهنده امنیت پایین اثبات سهام هستند.
بسیاری از افراد بدون مطالعه اثبات سهام را بهعنوان فناوری بهتر و برتر نسبت به اثبات کار پیشنهاد میکنند و توان عملیاتی این سیستم را ستایش میکنند بدون اینکه اصلا متوجه مشکلات فنی آن باشند. بسیاری از چیزهایی که آنها بهعنوان مشکل تلقی میکنند و معتقدند باید از سیستم حذف شود، مانند این واقعیت که سیستم اثبات کار از منابع جهان واقعی استفاده میکند، عملا ویژگیهایی هستند که تا سرحد امکان باعث امنیت شبکه میشود.
بنابراین آنها تعجب میکنند که بسیاری از افراد توکنهای پروتکل اثبات سهام و سیستمهایی با توان عملیاتی بالا را به اندازهای امن نمیدانند که آنها را مثل بیت کوین «پول جهانی» یا « وثیقهای بکر» در نظر بگیرند. در عوض، این نوع از پروتکلها بیشتر پلتفرمهای آزمایشی متمرکز برای قراردادهای هوشمند هستند که میتوانند مانند سهام رو به رشد فناوری مبادله شوند البته مطلوب است کسانی دست به خرید و فروش آنها بزنند که کاملا به ریسکهای آنها واقف هستند.
مشکل تمرکزگرایی استیبل کوین
متولیان استیبلکوینها خودشان به منزله حمله بردار[1]دیگری هستند و مشکل تمرکزگرایی دارند از این رو با پلتفرمهای قرارداد هوشمندی که دیفای بخشی کلیدی از اکوسیستمشان است، خواه اثبات کار باشد یا اثبات سهام، در تضاد هستند. این مشکل، پروتکلهایی مانند اتریوم و سولانا را تحت تاثیر قرار داده است اما واقعا روی بیتکوین اثری نداشته است.

برای کسانی که میخواهند مروری کوتاه بر بخشهای این مقاله داشته باشند، خلاصه این بخش از این قرار است که هر بلاکچین قرارداد هوشمندی که بخاطر کاربردهای دیفای، شدیدا به آن متکی است، میتواند تحت تاثیر نتایج هاردفورکهایش قرار بگیرید که این نتایج عمدتا به دست متولیان استیبلکوین متمرکز رقم میخورد. این متولیان میتوانند ارزش تمام استیبلکوینها را در هر سمتی از فورک که آن را معتبر تشخیص نمیدهند، بیاعتبار کنند و بقای آن سمت از بلاکچین را با ورشکسته کردن دیفایاش به خطر بیاندازند. این کار میتواند انتخاب زنجیره انشعاب یافته روی زنجیره اصلی باشد، از این روی تمامی متغیرهای این بلاک چین قابلیت تغییرپذیری دارند حتی اگر شبکه نود خواستار تغییرات نباشد.
استیبلکوینها، توکنهایی بر شبکه بلاک چین هستند که نماینده واحدهای ارز فیات، عموما، دلار آمریکا هستند. اکنون که بلاکچینهای قرارداد هوشمند وجود دارد از آنها میتوان برای مقاصد مختلفی استفاده کرد. یک کاربرد متداوال آنها این است که نهادی دلارهایی را جمع آوری میکند و آنگاه توکنهایی را به یک بلاک چین قرارداد هوشمند میفرستد که قابل معاوضه با آن دلارها است؛ این توکنها «استیبلکوین» نامیده میشوند زیرا ارزش آنها با دلار حفظ میشود و از قرار معلوم هر واحد از استیبلکوین با یک دلار حمایت میشود ( هرچند که این ویژگی از لحاظ تاریخی محل مناقشه است زیرا همیشه اینطور نبوده است.)
پس از نشر استیبلکوین، افراد میتوانند برای ارسال و دریافت استیبل کوین میان خودشان بدون نیاز به شخص ثالث متمرکز از هر بلاکچینی که روی آن صادر شده است استفاده کنند. از منظر کاربر، استیبلکوینها یک جهش فناورانه بسیار مهم نسبت به نظام پرداخت بانکهای موجود هستند، علی الخصوص برای پرداختهای بین المللی در هر اندازه یا پرداختهای کلان داخلی. شما میتوانید در ساعت ۲ بامداد یکشنبه، یک میلیون دلار به قارهای دیگر بفرستید و آنها میتوانند دقایقی بعد آن را دریافت کنند و همچنین میتوانید این تراکنش را در شبکه بلاکچین تایید کنید (به هرحال یکی از دلایلی که دولتها از وجود چنین چیزی خرسند نیستند و روی قوانینی کار میکنند که آنها را بتوان نظارت یا حذف کرد،همین است.)
البته این نوع از استیبلکوینها کاملا متمرکز هستند. متولی پول واقعی را نگه میدارد، وثیقهای که از تمام آن توکنها حمایت میکند. این متولیان قادرند برخی از آن توکنها را در «لیستسیاه» قرار دهند یعنی آنها را بلوکه کنند و اساسا آنها را از ارزش بیاندازند. تتر لیست سیاهی بالغ بر ۵۰۰ ادرس و حساب دارد:
در پایان روز متولیان تعیین میکنند کدام یک از بدهیهای توکنیشان ملاک معاوضه با دلار یا ارسال میان همتایان را دارد. اگر کاری انجام دهید که آنها ( یا حاکمانشان) دوست نداشته باشند یا توکن شما در قسمت اشتباه هارد فورکی قرار بگیرید که فرستنده استیبل کوین معتقد باشد آن بخش از فورک اشتباه است، پول شما ممکن است دیگر هیچ ارزشی نداشته باشد.
اکنون ارزش استیبلکوین بر شبکههای قرارداد هوشمند بالغ بر ۱۴۰ میلیارد دلار است. این امر به آنها قدرت عظیمی روی شبکه داده است. برای اینکه دلیلش را بدانیم بیایید مفهوم هاردفورک بلاکچین را بررسی کنیم.
نگاهی به هاردفورک
یک بلاکچین میتواند چیزی به نام «هاردفورک» داشته باشد، جاییکه توسعهدهندگان و ماینرها/اعتبارسنجها تصمیم به تغییر قواعد پروتکل بگیرند و مجموعهای از بلاکهایی که ناهمخوان با قواعد شبکه نود فعلی است را بسازند.
اگر شمار قابل توجهی از ماینرها با این تغییرات موافق باشند آنها میتوانند این بلاکچین جدید را بهطور نامحدود حفظ کنند. این تغییرات میتواند تعدیلات عمده در عرضه پول، حجم بلاک، نرخ صدور و سایر قوانین پروتکل باشد. ضمنا، اگر دیگر ماینرها نیز به ایجاد بلاکهایی که مطابق با شبکه نود فعلی باشد ادامه دهند آنگاه بلاکچین منفرد مثل دو راهی جاده، به دو شاخه تقسیم میشود. بلاکچین اصلی و بلاکچین جدید هر دو به موازات یکدیگر ادامه مییابند.

بیتکوین کش مثال شناخته شده این رخداد است؛ آنها بهطور قابل توجهی حجم بلاک را در مقایسه با پروتکل اصلی بیت کوین افزایش دادند و مسیر خود را در پیش گرفتند؛ در نتیجه ارزش زیادی را در مقایسه با بیتکوین از دست دادند. بیتکوین ساتوشی ویژن از بیتکوین کش منشعب شد و متعاقب آن ارزش زیادی را در مقایسه با بیت کوین از دست داد.
دلیلی که طرفداران بیت کوین آن را «غیرقابل تغییر» مینامند این است که در برابر تغییرات مقاومتی شدید دارد. هنگامیکه شما یک نود کامل دارید، شما نرم افزاری دارید که بلاکها را بر طبق قوانین اجماع این پروتکل مانند حجم بلاک، عرضه پول و غیره، یا معتبر یا نامعتبر تشخیص میدهد.
اگر کسی یک هاردفورک بسازد آنها اساسا بلاکچین خود را میسازند و تاثیری روی شما نمیگذارند و تاثیری بر اجماع نرم افزاری که بیت کوین است نمیگذارد. تاکنون هر هاردفورکی که روی بیتکوین ایجاد شده است قادر نبوده که حجم قابل توجهی از کاربران را سمت خود جذب کند.
اگر توسعهدهندگان و ماینرهای شبکه بلاک چین شما تصمیم بگیرند یک سافت ورک بسازند ( تغییراتی کوچک و سازگار با قبل که همخوان با قواعد شبکه نود فعلی است اما آنها را محدود میکند)، خب آنها میتوانند این کار را انجام دهند و شما میتوانید با این شبکه کار کنید خواه شخصا تصمیم گرفته باشید که آن مجموعه از قوانین که سازنده این سافت فورک است را ارتقا دهید یا خیر. در هر حال، شما همچنان با شبکه سازگار هستید.
به همین دلیل است که در نزاع حجم بلاک (جنگ بلاک سایز) بین سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۱۷، نیروهای بسیار قدرتمند نتواستند بر قدرت تک تک کاربرانی که نودهای خود را اجرا میکنند غلبه کنند. اکثر ماینرها، تولیدکنندگان تقریبا انحصاری تجهیزات استخراج در آن زمان، بزرگترین صرافیها و شرکتهای مرتبط با بیتکوین و برخی از توسعهدهندگان اولیه همگی تلاش کردند تا شبکه بیت کوین را به دلخواه خود تغییر دهند اما خواسته آنها رد شد.
بزرگی حمله این جبهه متحد را سخت میتوان توضیف کرد. شبیه به فیلم انتقام جویان: جنگ بیپایان بود که کل تیم انتقام جویان از جمله مرد آهنی، ثور، هالک، کاپیتان آمریکا، بیوه سیاه، پلنگ سیاه، مرد عنکبوتی، نگهبان کهکشان، اسکارلت ویچ، ویژن و دکتر استرنج با هم بر علیه تانوس متحد شدند و با اینحال از او شکست خورند.
در آن فیلم تانوس شکست ناپذیر بود. بیت کوین هم به لطف شبکه نود محورش تغییرناپذیر است. و این موضوع در سال ۲۰۱۷ اثبات شد. البته این اتفاق به این معنی نیست که در برابر هرچالشی مقاومت خواهد کرد بلکه نشانگر این است که برای حفظ مدل غیرمتمرکزش چالش بسیار سختتری را در مقایسه با هررمزارز دیگری از سرگذرانده است.
قبل و بعد از اینکه در خواست تغییر در شبکه بیت کوین با شکست مواجه شد، برخی از آن افراد، شمار زیادی هاردفورک در شبکه بیتکوین ایجاد کردند، که شناخته شدهترین آنها بیتکوین کش بود. وقتی هاردفورک اتفاق میافتد، هر کاربری کوینهای موجود خود را حفظ میکند (و شبکه به کار خود ادامه میدهد، بدون تصدیق وجود هاردفورک زیرا آن بلاکها همخوان با قواعد شبکه نیستند) و کوینهای جدید دریافت میکند. بنابراین وقتی بیتکوین کش از بیتکوین انشعاب یافت، اگر کاربری از قبل ۱۰ بیت کوین داشته باشد اکنون او ۱۰ بیت کوین و ۱۰ بیتکوین کش دارد. او میتواند هر دو نوع کوین را حفظ کند یا آن نوع کوینی که نمیخواهد را بفروشد و آن کوینی که دوست دارد را بخرد.
در این نمونه اغلب کاربران مایل هستند که بیت کوین کش را بفروشند، و بنابراین بیتکوین کش در مقایسه با بیت کوین ارزش بسیار زیادی را از دست میدهد. بهعلاوه، شبکه بیت کوین کش تعداد بسیار کمتری ماینر دارد و از این رو در برابر حمله ۵۱ درصدی امنیت پایینتری دارد. این انشقاق از آنموقع انقدری رشد کرده که اگر ۱ الی ۲ درصد از ماینرهای بیت کوین تصمیم بگیرند به بیت کوین کش حمله کنند و بر توان هش کنونیاش غلبه کنند، قادر به چنین کاری خواهند بود.
آنچه ما بهعنوان بیت کوین یا BTC میشناسیم بلاکچینی است که تحت هیچ هاردفورک رسمی قرار نگرفته است. این شبکه با نودهایی که مربوط به سالهای پیشین هستند سازگار است. بیت کوین کش (BCH) بیت کوین ساتوشی ویژن (BSV) و سایر بلاکچینها که هاردفورک هستند، آنها صرفا از بیت کوین انشعاب یافتند و نودهای موجود شبکه کوین آنها را بهعنوان بیت کوین نمیشناسد بلکه آنها کوینهای خاص خودشان را دارند.
از این منظر اتریوم فرق دارد. آنچه ما امروزه بهعنوان اتریوم میشناسیم هاردفورکی است که بعد از چهار هاردفورک دیگر ایجاد شده است. این شبکه عمدا بهوسیله هاردفورکها بهروزرسانی میشود. در واقع آلتکوین کوچکی که با نام اتریوم کلاسیک یا (ETC) معروف است بلاک چین اصلی اتریوم بوده است.
در روزهای نخست شروع به کار اتریوم، یک قرارداد هوشمند بسیار معیوب بهخاطر کدنویسی ضعیفش مورد سواستفاده قرار گرفت و توسعهدهندگان بهجای اینکه اجازه دهند شبکه با کدنویسی قبلی ادامه دهد تصمیم گرفتند بخاطر سرمایهگذارانی که پولهایشان را در آن طرح از دست دادند کل بلاک چین را با یک هاردفورک منتفی کنند و این هاردفورک بخاطر حمایت بسیار گسترده تبدیل به زنجیره اصلی شد. البته بلاکچین قبلی منتفی نشد، فقط خیلیها آن را ترک کردند و اتریوم کلاسیک نام گرفت.

از آن زمان تاکنون، اتریوم چند هاردفورک بخاطر بهروز رسانی انجام داده است اما زنجیرههای دیگر که از آنها جدا شدهاند کاملا فراموش شدند زیرا آنها مثل اتریوم کلاسیک محل توجه و مناقشه کسانی نبودهاند.
چون اتریوم با هاردفورک به روزرسانی میشود و «بمب سختی» در کد آن بر زنجیره فعلی (پیشافورک) قرار داده شده است، توسعهدهندگان در مقایسه با نودها قدرت بیشتری در هدایت شبکه دارند. شبکه نود اتریوم عملا این قدرت را ندارند که تغییرات را نپذیرند آنطور که نودهای بیتکوین چنین قدرتی دارند. زیرا یک هاردفورک فراتر از نودهای فعلی شبکه حرکت میکند و بمبهای ساعتی سختی در کد اتریوم وجود دارد. این باعث میشود که ماینرها و کاربران مرتبا با تغییرات به هاردفورکهای جدید که توسعهدهندگان روی آن به اجماع رسیدند، موافق باشند.
در واقع، اتریوم در نوامبر ۲۰۲۰ به خاطر بهروزرسانی یک باگ دچار چیناسپلیت ناخواسته شد و در آگوست ۲۰۲۱ به خاطر به روزرسانی باگ بازهم چیناسپلیت شد.
طرفداران بیت کوین خیلی اوقات از سطح تمرکزگرایی اتریوم و سهولت تغییرپذیری آن انتقاد میکنند. طرفداران اتریوم غالبا از آن دفاع میکنند چون تغییر به چیز بهتر و بهروزرسانی سریعتر را ضروری تلقی میکنند. این دو فلسفههای متفاوتی دارند، اما درک این موضوع مهم است که چطور این فلسفهها از لحاظ فنی متفاوت هستند.
متولیان استیبل کوینها : تصمیم گیران فورک قرارداد هوشمند
صرفنظر از سختی شبکه و چیزهایی از این دست، نیروهای متمرکز قدرتمندی در اتریوم وجود دارند که در صورت وقوع هاردفورک، تعیین میکنند کدام یک از آنها موفق هستند. این قضیه هم درباره هاردفورکهای عمدی و هم راجع به هاردفورکهای ناخواسته که بارها در شبکه اتریوم رخ میدهند، صادق است.
بنیاد اتریوم نیروی قدرتمندی است که مسیر اتریوم را تعیین میکند. کانزنسیس[2]، که در توسعه و فراهم کردن زیرساخت نود اینفیورا[3] ( که اگر افت کند باعث میشود که به طور اساسی بخش اعظمی از عملکرد اتریوم افت کند همانطور که در نوامبر۲۰۲۰ بخاطر چیناسپلیت، چنین اتفاقی رخ داد) نقش داشته است و صاحبان متامسک (کیفپولی که دهها میلیون کاربر اتریوم برای دیفای و انافتی از آن استفاده میکنند) عوامل تاثیرگذار و قدرتمند دیگری بر مسیر این شبکه است.
البته علاوه بر آن دو کانون متمرکز آشکار، قدرتی دیگر وجود دارد که اغلب نادیده گرفته میشود و آن بزرگترین متولیان استیبل کوینها هستند. آنها به طور اساسی به قدری قوی هستند که درصورت وقوع هاردفورک، میتوانند بلاک چین معتبر را تعیین کنند. با توجه به ۱۱۵ میلیارد دلار دارایی که آنها دارند این دو استیبل کوین بزرگ تاثیری زیاد بر اتریوم و دیگر بلاکچینهای قرارداد هوشمند دارند.

وقتی یک هاردفورک رخ میدهد، متولیان استیبلکوینها نمیتوانند هر دو مجموعه توکن را قابل معاوضه با پولشان تعیین کنند زیرا اکنون دو برابر کل توکنها ( دو مجموعه کامل، یکی برای بلاکچین اصلی و دیگری برای بلاکچین انشعاب یافته از آن) وجود دارد. آنها باید انتخاب کنند که کدام بلاکچین از نظر آنها معتبر است که برای معاوضه با پول خود آن را میپذیرند. هرکدام را که نامعتبر تلقی کنند، دیفای و سایر استیبلکوینهای آن از بین خواهد رفت. بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار در داراییهای تحت مدیریت پروتکلهای دیفای قفل شده است. هسته حیاتی اتریوم به استیبلکوینهای متمرکز متکی است و همچنین استیبلکوینهایی که صرافیهای فرامرزی متمرکز استفاده میکنند یا استیبلکوینهایی که برای پرداخت استفاده میشوند.
بنابراین اگر توسعهدهندگان و نهادهای بزرگ بخواهند هریک از قوانین زیربنایی اتریوم را تغییر دهند، کاربران اتریوم نمیتوانند از شبکه نودهایشان دفاع کنند. اگر یک هاردفورک رخ بدهد و برخی از نهادها و متولیان بزرگ استیبلکوین، فورک جدید را بهعنوان زنجیره اصلی تایید کنند آنگاه نظر نودهای فعلی دیگر اصلا مهم نیست. زنجیره فعلی آنها همراه با استیبلکوینها و دیفای بیاعتبار شدهای آنها به احتمال زیاد بازنده خواهند بود. در نهایت این هاردفورک جدید با قواعد جدید و با استیبلکوین و دیفای کاربردی، برنده خواهد شد.
بلاک چینی که تا سرحد امکان مستقل باشد مانند شبکه بیتکوین، ذاتا در برابر این دست حملات یا اجبار تمرکزگرایی بسیار مقاومت خواهد کرد. در اینجا سازندگان استیبلکوین یا توسعهدهندگان کیفپولی وجود ندارد که شبکه بیتکوین را به مسیری خاص هدایت کند علیالخصوص زمانی که آن ناچارا با هاردفورک مواجه میشود. برخی از استیبلکوینها بر لایههایی از شبکه بیتکوین اجرا میشوند اما آنها مستقیما بر لایه پایه این پروتکل اجرا نمیشوند و در اندازهای نیستند که برای این اکوسیستم حیاتی باشند.
به همین دلیل است که من بیتکوین را در زمره نوعی پول قرار میدهم در حالیکه اکثر رمزارزهای دیگر را نوعی خدمات مالی سهامی در نظر میگیرم. آنها پلتفرمهای بسیار متمرکزی هستند که برای توسعه کاربردهایشان از رمزارز پیشا استخراجی خود بهره میبرند.
بلاکچینهای قراداد هوشمند به درجات مختلف نیمه متمرکز هستند، به طور آشکاری قابل تغییر هستند، و بنابراین ذاتا سیاسی هستند. این امر بدین معنی نیست که قیمتشان بالا نمیرود یا اینکه کاربردی ندارند بلکه آنها را تبدیل ماهیت متفاوت از دارییهای پولی تغییرناپذیر جهانی میکند و بنابراین خوب است که آنها را به دو سرمایه تقسیم کنیم.
[1] attack vector
بردار حمله یا همان بردارهای تهدید، به مسیری اطلاق میشود که مهاجمان سایبری برای نفوذ به زیرساختهای فناوری اطلاعات طی میکنند. در اصل، بردار حمله فرآیند یا مسیری است که یک هکر مخرب برای رسیدن به هدفش از آن استفاده میکند
[2] Consensys
[3] Infura
سرویس اینفیورا یکی از بزرگترین ارائهدهندگان خدمات نود های آنلاین در شبکه اتریوم است. به طور کلی میتوان این سرویس را معادل با یک یا چند نود در شبکه اتریوم در نظر گرفت. این سرویس تعداد زیادی راه ارتباطی (APIs) برای برنامه نویسان و DApp ها ایجاد کرده است و آنها با این روش به شبکه اتریوم متصل میشوند.
نظرات کاربران