
این مقاله را الکساندر اسوِتسکی نوشته است و در تاریخ 6 ژانویه ۲۰23 با عنوان «خوب، بد و زشتِ بیتکوین در سال 2022؛ سال ضیافت خرسها» در وبسایت بیتکوینمگزین منتشر شده است. وبسایت ایرانبروکر ترجمۀ آن را در برای اولین بار و بهصورت کامل ارائه میدهد.
سال 2022، سالی بود که بیتکوین در محاصرۀ خرسها گیر افتاده بود؛ سالی سرشار از تجربه، یأس، حمایت، پیشرفت و البته تاحدی پسرفت. اما چه آموزههایی در سال 2022 نهفته که میتواند رهتوشهای برای سال 2023 باشد؟
عجب سالی بود! خیلیها میگفتند که اوضاع صرفاً کمی عجیبتر شده، اما کسی شستش خبردار نشده بود که قرار است چه بشود.
در این مقالۀ کوتاه، مروری خواهم داشت به جنبههای خوب، بد و زشتِ سال 2022 و مختصری هم از تصمیماتم برای سال 2023 میگویم. در بهترین حالت جنجالی و پرحاشیه بودهام و، دستکم، در بدترین حالت شاید بیجهت مخرب. تصمیم گرفتهام تخریب را کنار بگذارم، چون مفید و کارآمد نیست. افراد دیگری هستند که قبای تخریب را به تن کنند. تمرکز من باید در اینجا روی آموزش باشد و بس.
به هر حال، بیایید با هم سال ضیافت خرسها را بررسی کنیم.
خوب
سال 2022 نوبت پاکسازی و تصفیه فرارسید ــ دوش آب سردی بود بر سرتاپای صنعت بیتکوین که به لاف و گزاف و حبابهای کفآلودِ صنعت «کراپتو» آلوده شده بود.
در حالی سال 2022 را آغاز کردیم که بسیاری توقع داشتند بیتکوین اوج قیمت بزند؛ از 100 هزار دلار گرفته تا فتح قلۀ 250 هزار دلار. تقریباً چنین انتظاری حتمی تلقی میشد. رسانههای اجتماعی اصلی هم تا میتوانستند بر این طبل کوبیدند و میگفتند از آنجایی که بیتکوین دیگر جزئی از ترازنامۀ نهادهای بزرگ و شرکتهای عمومی شده، پس حالا دیگر مثل گذشته نیست که 80 درصد از ارزش این رمزارز از دست برود و آن دوران دیگر به سر آمده است.
با اینکه دربارۀ شیتکوینها، اسکمها و حقهبازیهایی از این دست هشدار داده بودیم، اما سطح شیادی و شیطنت آنچنان بالا بود که حقیقتاً خودمان هم غافلگیر شدیم.
بیایید این کلاهبرداریها را فهرست کنیم:
ابتدا، فضاحتی که رفیقمان دو کوآن با لونا به بار آورد؛ سوپرمنی در عرصۀ استیبلکوین که گمان میکرد میتواند از پس کاری بربیاید که هیچ بانک مرکزیای در طول تاریخ موفق به انجام آن نشده بود: تثبیت قیمت.
او پسر اعجوبۀ جهان مالی لقب گرفته بود. حتی مایک نوگراتس به افتخارش عکس لونا را خیلی شیک و مجلسی روی بازویش تتو کرد:

این حرکت احمقانه بالا گرفت و مشتی احمق دیگر را هم با خود همراه کرد.
در مورد بعدی، مؤسسۀ سرمایهگذاری تری اروز کپیتال (Three Arrows Capital) و «صندوق پوشش ریسک کراپتو» را داشتیم. مدیران این صندوق همراه با پول مردم غیبشان زد و چند ماه بعد که ظاهر شدند، خیلی جدی شروع کردند به نوشتن توییتهای الهامبخش.
بهقولِ وارن بافت «عریانیِ بعضیها فقط هنگامی عیان میشود که آب کنار برود» و هر چه همهگیری گستردهتر میشد، عریانی این کلاشها هم بیشتر عیان میشد. موج ورشکستگیها به سلسیوس، وویجر و رفقا هم رسید و برخی مدعی شدند که زمینخوردن زنجیرهای این شرکتها به گردن کسانی است که نسبت به ورشکستگی هشدار دادند و باعث شدند مردم برای پسگرفتن وجوه خود هجوم بیاورند.
و البته در این میان باید یادی هم کنیم از گلِ سرسبد همۀ این کلّاشها: سم بنکمن فرید، بنیانگذار و مدیرعامل حقهباز و شیّادِ صرافی FTX. این علفبچه یکتنه پیرغلامانِ عرصۀ شیّادی را روسفید کرد؛ دست کلاهبردارانی مانند برنارد میداف، الیزابت هولمز و انرون را از پشت بست. من کمی جلوتر، در قسمتِ «زشت» بیشتر از سم بنکمن فرید خواهم گفت، که الحق و الانصاف عنوانِ برازندۀ اوست. اما هدفم از طرح این مطالب در بخش «خوبِ» مقاله از چند جهت بود.
این بخش حاوی آموزههای مهمی برای خیل کثیری از مردم است:
- کریپتو همان کراپتو[1] است، نه بیتکوین.
- اگر کلید خصوصی ندارید، کوینی هم در کار نیست.
- اعجوبههای نوعدوست و خورۀ تکنولوژی در عرصۀ کریپتو بیشتر از آنکه ناجی باشند، بازیگر و شارلاتانند.
پرتفوی شرکتهای شیتکوینی که آلامدا ریسرچ در آن سرمایهگذاری کرده بود هم تماموکمال از بین رفت و وجوه کاربران را با زدوبندهای حسابداری به جیب زدند.
شکی نیست که کاهش ارزش بیتکوین چشمگیر بود، اما با توجه به حماقتی که موج میزند و نیز با نظر به محدودیتهای مالی موجود، بیتکوین همچنان کارش را بهخوبی انجام میدهد.
قیمت پایین بیت کوین فرصتی فراهم کرد که تازهواردان این عرصه (از 2020 به بعد) بتوانند بیتکوین انباشت کنند؛ بهنحوی که تا پیش از این هرگز چنین فرصتی نداشتند. پیش از این، در سال 2019 فرصت وجود داشت، شاید حتی در مارس 2020 (اگرچه برای قضاوت هنوز زود است). اما اگر چنین فرصتی به چنگشان نمیآمد، شاید نمیتوانستند حتی یک واحد بیتکوین بخرند.
علاوه بر این، شاهد آن بودیم که بندوبساط بسیاری از چشموهمچشمیهای مضحک اتریوم که از حواشی فنی بیتکوین آب میخورد، جمع شد و حالا دیگر کمتر خبری از جمعآوری پول برای ایدههای احمقانه به گوش میرسد.
بنابراین، با وجود مشکلات متعددی که سر باز کرد، رویهمرفته، سال 2022 همچون تیغِ حجامتی بود که از قامت صنعت کریپتو چرکزدایی کرد: انبوهی از شیتکوینها را کنار زد، حباب کفآلودِ بیتکوین را شست و برد، نسل جدیدی از بیتکوینرها را روی کار آورد و فرصتی فراهم کرد تا تازهواردان بتوانند عیار خود را نشان بدهند.
بد
هر آنچه سازوبرگِ جنگی برای این بخش در چنته داشتم، قبلاً خرج کردم و دستم خالی است؛ از آن برای شرح سرگذشت طرحهای پانزی و ماجرای فرار شیادانی که کلاه مردم را برداشتند استفاده کردم.
بنابراین، با توجه به اینکه شرح ماجرا را گفتهام، بیایید به سایر جنبههای بد و منفی سال 2022 بپردازیم؛ دستکم راجع به بیتکوین.
ارزهای دیجیتال بانک مرکزی (CBDCS)
به نظر میرسد که ارزهای دیجیتال بانک مرکزی چند قدم به واقعیت نزدیکتر شدهاند و حالا دیگر در گفتمان اقتصادی پنجرۀ اورتون[2] جا خوش کردهاند. این عادیسازی اتفاقاً چیز خوبی نیست، چراکه عامۀ مردم آنقدری احمق هستند که سنگ حمایت از ابزاری را به سینه بزنند که قرار است آلت اسارتشان بشود. تنها فرشتۀ نجاتی که داریم بیکفایتی نهادهایی است که این ابزارها را عرضه میکنند؛ که البته ممکن است با روحیۀ سرسپردگی همان مردمی که دروغهای 2020 و 2021 را باور کردند، همین هم بیاثر شود. مایۀ شرم است که از منظر سیاسی و اقتصادی تا این حد درهمتنیدهایم.
به تأخیر افتادنِ ابربیتکوینسازی
البته حکمتی در این تأخیر نهفته بود؛ تردیدی نیست که وقفهای در این میان افتاده، اما از طرف دیگر وقتی روی مسئله دقیقتر میشوم میبینم که بارمان سبکتر شده و سرعتمان هم بیشتر. نمیدانم کجای این مسیر ایستادهایم، اما استدلال منصفانهای در این باره هست که میگوید: «اگر هیچکدام از این پرتاندیشیهای احمقانه و شیتکوینها در کار نبوند و همچنین اگر کلاهبردارهایی نبودند که بیایند و داراییهایشان را باد کنند و دست آخر بترکانند، شاید رشد بیتکوین در سال 2021 و 2022 کمی باثباتتر و پایدارتر میشد و آنوقت دیگر نیازی هم به پاکسازی و حجامت نمیداشتیم».
درست مثل این است که بگوییم اگر از اول در خورد و خوراکمان پرهیز میکردیم، دیگر نیازی هم به رژیمهای غذایی درمانی نبود؛ که البته حرف متینی هم هست. اما شوربختانه، اگر بخواهم جامعه را به سیمای انسانی تصویر کنم، باید بگویم که شبیه به انسان فربه و منحطی است که یکریز چیتوز میخورد و نتفلیکس تماشا میکند. چه کسی هست که بینیاز از سمزدایی باشد؟ آیا باید انتظار بیشتری داشته باشیم؟
کشمکشهای داخلی
این هم مشکل بغرنجی است. من همیشه مدافع سرسخت آن بودهام که با گفتمانی نامحدود به حذف مخالفتها، هراسها و حماقتها بپردازیم مخالفین بپردازیم که بعضاً کار مخربی است و البته باید هم باشد. اما… اکنون در مرحلهای قرار داریم که فکر میکنم کشمکشهای داخلی آسیبزا شده و من هم بهنوبۀ خودم در ایجاد چنین اوضاعی مقصرم. بهگمانم دیگر شورش درآمده و بیش از اینکه مفید، کارساز و الهامبخش باشد، آسیبزا است و عملاً تبدیل شدهایم به ترولها و لاتهای مجازی.
دیگر این کشمکش لعنتی به کار نمیآید. به جای اینکه با حریف درگیر شویم، خودزنی میکنیم. به جای اینکه محتوای بهدردبخور تولید کنیم، کارمان شده ساختن میم. گیریم که میمها محتواهای بسیار مؤثری باشند، اما در این برهۀ کنونی، اکثرشان در حد یک شوخی باقی میمانند و به درد کسی یا چیزی نمیخورند؛ جز کلیکی کوچک.
اگر میخواهید روزهای متمادی بهعنوان یک ترول در فضای مجازی بچرخید حرفی نیست، اما درست مانند نطقهای آتشینِ احمقانه و بعضاً جنجالیِ من در توییتر، به کار کسی نمیآید. تصور میکنم بیشترمان آنقدر ناامیدیم که نمیتوانیم تأثیر مطلوبی داشته باشیم؛ بهحدی ناامیدیم که ترجیح میدهیم اهداف دمدستی برای خودمان تعریف کنیم. چهبسا این تأثیر توئیتر باشد. امیدوارم این گفتمان حالوروز بهتری پیدا کند و به همین منظور، قصد دارم اول از خودم شروع کنم و شاید هم بتوانم الهامبخش دیگران باشم. گذر زمان همهچیز را نشان میدهد.
نقض اثرِ ثروت
طبقِ اثر ثروت[3]، انتظار میرفت با افزایش کلانترِ قیمت بیتکوین، قدرتِ خرید و سبکزندگیِ بیتکوینداران هم متحول شود.
من شخصاً اینطور فکر میکردم. اما ابتدای سال جاری، بعد از آنکه تغییراتی در شرایطم رخ داد، در مضیقه قرار گرفتم. نقدشوندگی داراییهایم چندان نبود و از این رو، تصور میکردم که بخش اعظم سرمایهگذاریام را انجام دادهام، و جریانهای آتی هم نسبت به آنچه که دارم، ناچیز و جزئی خواهد بود. اما هنگامی که مجبور شدم، در بحبوحۀ بازار نزولی بیتکوین، هم ازدواج کنم و هم به دنبال ایجاد منابع مالی جدید بگردم و برای تولید محتوا مجدداً روی مهارتهایم سرمایهگذاری کنم، به معنای دقیق کلمه، به تنگنا افتادم. فکر نکنم تنها کسی باشم که اینچنین غافلگیر شده. من و بسیاری دیگر، موفق شدیم در این میان راه نجاتی بیابیم، اما اصلاً کار آسانی نبود و فکر میکنم که شاید همین ماجرا به یأس ناهشیاری دامن زده باشد که اغلب در فضای توئیتر موج میزند. در این میان، قبل از هر چیزی خودم را مسئول میدانم.
به غیر از این چهار موردی که بدان اشاره کردم، در سطح اقتصاد کلان و در عرصۀ جغرافیایسیاسی هم آشکارا جنون موج میزد.
حماقت دولت همچنان فراتر از انتظار بود و این خود کار مرا به بخش پایانی رساند…
زشت
جنبۀ زشت سال 2022 هم بیعدالتیِ محضی بود که در تمامیِ عرصهها جریان داشت.
جهان از منظر اخلاقی، اجتماعی و روانشناختی درهم شکسته است. دنیا زیرورو گشته و جای خوب و بد عوض شده است: «هنر خوار شد جادویی ارجمند».
مواردی که در بخش خوب بدان اشاره کردم هم ابعاد زشتی دارند.
آلکس ماشینسکی و رفقایش در سلسیوس، وویِجر و شرکتهای دیگر، پس از آنکه بیتکوینداران را بابت مصائبشان ملامت کردند، پاداش چاقوچلهای به خودشان دادند و به بازنشستگیِ بیزیانی راضی شدند؛ بدون آنکه عواقب و تبعاتی گریبانگیرشان شود!
اما عاقبت دو کوان چه شد؟ مشخص نیست. او آزاد است و احتمالاً در جزیرهای به سر میبرد و دارد با پولی که از جیب مردم کف رفته حال میکند.
سو ژو و تری کپیتال اروز چه؟ ژو چندماه پس از ناپدید شدنش به توییتر بازگشت و انگار نهانگار که اتفاقی افتاده، شروع کرد به نصیحتِ مردم. من دقیقاً نمیدانم که این افراد دست به اختلاس و دزدی زدهاند یا صرفاً بهخاطر سوءمدیریت دستهگل به آب دادهاند، اما جدای از ابراز واکنشی ملایم در توئیتر، از چیزی که پیداست چندان بویی از عدالت به مشام نمیرسد.
ذکر خیر مجددی هم کنیم از دیوانهبازیِ تمامعیاری که سم بنکمن فریدمن با FTX به راه انداخت.
او در روز روشن راستراست راه میرود، پادکست میسازد و در توئیتر فعال است؛ انگار نه انگار که اصلاً اتفاقی افتاده باشد.
پیش از آنکه گند FTX بالا بیاید، رسانهها از حضور سم بهعنوان رجعت مسیح یاد میکردند و، بدتر آنکه، پس از بیرون افتادن آن فضاحت، همچنان به ارائۀ چنین تصویری از او ادامه دادند. این حد از وقاحت و بیانصافی دیگر جانفرسا بود.
او درست 10 میلیارد دلار کش رفت و با این حال، بازار سخنرانیهایش در همایشهای مالی در حد جنت یلن، وزیر خزانهداری آمریکا، گرم است.
بعد از گذشت چندماه از این رسوایی، دستگیر شد و به قید وثیقۀ 250 میلیوندلاری، که خدا میداند از کجا جور کرده، آزاد شد؛ چون در زندان غذای وگان برای حضرت آقا مهیا نبود. و اخیراً هم رؤیت شده که بهاتفاق خانوادۀ محترمش، با پرواز کلاس تجاری، به تعطیلات کریسمس رفته است.
هیچجوره نمیشود چنین گندی را ماستمالی کرد: 10 میلیارد دلار بدزدی و خیلی ریلکس با پرواز کلاس تجاری به تعطیلات بروی! بعید نیست در قدم بعدی مردِ سالِ مجلۀ تایمز هم معرفی شود!

همانطور که پیش از این نیز اشاره کردم، از تکتکِ این زشتیها پیداست که جهان بهکلی از ریل اخلاق خارج شده. شر ستایش میشود و علناً آزاد میچرخد، حال آنکه خیر در بند گرفتار است و از آن رهایی ندارد.
راس اولبریشت در حالی به دو بار حبس ابد محکوم شد که جرمش احداث بازارگاه آنلاینی است که افراد عاقل و بالغ میتوانند در آن با هم معامله کنند. اینکه اقلام این بازارگاه از نظر دولت «کالاهای غیرقانونی» تلقی میشود چندان اهمیتی ندارد. چنین حکمی صرفاً نمایانگر موضع مضحکی است که از سوی یکمشت انگل بروکرات اتخاذ میشود که اغلب خودشان هم اهل سیخوسنگند. چه موافق مواد مخدر باشیم چه مخالف آن (که من شخصاً با آن مخالفم)، این حقیقت به قوت خود باقی است که اولبریشت یک پاپاسی هم از احدی بلند نکرده و صرفاً بابت اتصال افراد به یکدیگر و دفاع از منافع تجاریاش، اینچنین به داغ و درفش گرفتار شده است.
ادوارد اسنودن هم مورد دیگری است. او هم مانند اولبریشت نمونۀ جدیدی نیست و در گوشهای از روسیه در تبعید به سر میبرد. گویی جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد؛ آنهم برای مردم آمریکا.
جولیان آسانژ هم مورد دیگری است که، به معنای واقعی کلمه، به جرم گزارشِ حقیقت در سلول زندانی در حال پوسیدن است.
بهقول شکسپیر: «چیزی در دانمارک گندیده است[4]».
دشوار است در رویارویی با چنین بیهودگیِ محضی پاک خود را نبازیم. اما بر این باورم که امیدی هست. همانطور که پیش از این نیز اشاره کردم، امیدم در این واقعیت نهفته که بزرگترین تأثیر بیتکوین در جهان بازتولیدِ پیامدهایِ اقتصادیِ محلی خواهد بود. من معتقدم که پیامدهای بیتکوین در نهایت به حکمرانی بهتر و رهبریِ عادلانهتری میانجامد. زیرا وقتی چاپ پولی در کار نباشد، دولت دیگر نمیتواند تصمیمات افتضاحش را ماستمالی کند و مسئولیتش هم سنگینتر خواهد شد.
امیدوارم که این دست از پیامدهای کلانِ سیاسی و اقتصادی در دوران حیات افرادی مانند اولبریشت، اسنودن وآسانژ رخ دهد که بهناحق بابت جرمی که مرتکب نشدهاند، در بند گرفتارند.
در غیر اینصورت، امیدوارم دستکم در دورانی که فرزندان و نوههایمان میبالند، استاندارد بیتکوین برقرار شود و صدالبته که خلاصی یافتن از چنین حماقتی کار دشوارتری خواهد بود.
به این معنا جهان به جای زیباتری تبدیل خواهد شد؛ چراکه زیبایی ترکیبی است از هماهنگی و تقارن.
در حال حاضر، جهان بهقدری از توازن و تقارن خارج شده که شاهدیم جنایتکاران راستراست در روز روشن راه میروند و با پرواز لاکچری سفر میکنند و از آن طرف هم، قهرمانان و رهبران در سلول زندان میپژمرند.
و البته متأسفم برای کسانی که ادعا میکنند «زیبایی امریست ذهنی»؛ چراکه این بندگان خدا یا تنگنظرند یا احمق. زیبایی الگویی عینی و انضمامی است؛ درست مانند الگوهای فراکتال که از ابعاد میکروسکوپی گرفته تا مقیاس کهکشانی حیّ و حاضرند.

اقتصاد، جامعه و تمدن هم هنگامی زیبا هستند که از چنین تقارن و هماهنگیهایی برخوردار باشند.
امیدوارم که حضور بیطرفانه و تغییرناپذیر بیتکوین بتواند بار دیگر به زیبایی رنگ واقعیت ببخشد و امیدوارم روزی در پایان همین دهه مقالهای با عنوان «خوب، بد، زیبا» بنویسم و راه دشواری که طی کردهایم را گرامی بدارم.
اما، تا آن روز، رسالتی بر دوشمان داریم: باید بکوشیم در سال 2023 بهتر، مفیدتر و هدفدارتر باشیم و نسبت به گذشته قدرت و انسجام بیشتری از خود به نمایش بگذاریم.
[1] کراپتو (Crapto): عنوانی است برای نوعی از الگوریتمهای رمزنگاری که بهنحوی حاویِ حفرهای امنیتی عمدی هستند تا کارگزاران دولتی بتوانند در صورت لزوم به اطلاعات رمزنگاریشده دسترسی پیدا کنند.
[2] پنجره اورتون (Overton Window) محدودهای از سیاستهایی است که در برهۀ زمانی خاصی برای قاطبۀ مردم قابلقبول هستند.
[3] طبق اثر ثروت، با افزایش ثروت و حتی در صورت ثبات درآمد، انگیزه برای مصرف افزایش مییابد.
[4] اصطلاحی است که برای نشاندادن فساد در حکمرانی یا خراب بودن کار چیزی استفاده میشود.