
نرخ بهره منفی (NIRP) یک ابزار غیرمتعارف سیاست پولی است که توسط بانک های مرکزی در شرایط اقتصادی بحرانی، اعمال میشود. در این سیاست، نرخ های بهره هدف به کمتر از صفر کاهش مییابد تا افراد و کسبوکارها را به خرج کردن، سرمایه گذاری در بخش خصوصی و وام گیری تشویق کند.
در نتیجه، سپردهگذاران باید برای نگهداری پول در بانک هزینه بپردازند. هدف این است که با افزایش گردش پول، رشد اقتصادی تحریک شود. میتوان گفت، بانک مرکزی قصد دارد از این طریق از احتکار پول نقد که در این شرایط ارزش خود را از دست میدهد، جلوگیری کند. بااینحال، اثربخشی و پیامدهای این سیاست هنوز مورد بحث است.
سیاست نرخ بهره منفی (Negative Interest Rate Policy یا NIRP) چیست؟
این سیاست از دهه ۱۹۹۰ میلادی (۱۳۷۰ شمسی) بهعنوان ابزاری برای مقابله با بحرانهای مالی مورد استفاده قرار گرفته است. درکل، زمانی که نرخ بهره توسط بانک مرکزی به کمتر از صفر کاهش مییابد، نگهداری پول در بانک برای سپردهگذاران هزینهبر میشود و آنها باید به جای دریافت سود، برای سپرده های خود به بانک کارمزد پرداخت کنند. هدف این است که نقدینگی به جای راکد ماندن، در اقتصاد بهگردش درآید و با افزایش تقاضا، رشد اقتصادی تحریک شود.
سیاست پولی بانک مرکزی چیست؟ چه ابزارهایی برای اجرای آن وجود دارد؟

پس از بحران مالی ۲۰۰۸ میلادی (۱۳۸۷ شمسی)، کشورهایی مانند ژاپن، سوئیس، سوئد و بخشهایی از اروپا (منطقه یورو) در برهههایی نرخ بهره منفی را تجربه کردهاند، اما اثربخشی بلندمدت این سیاست همچنان مورد بحث است و نگرانیهایی در مورد پیامدهای منفی احتمالی آن مانند فرار سرمایه از بانک ها و کاهش سودآوری بخش بانکی وجود دارد.
تئوری پشت پرده سیاست نرخ بهره منفی (NIRP) چیست؟
نرخ های بهره منفی را میتوان آخرین تلاش برای تقویت رشد اقتصادی در نظر گرفت. در اصل، نرخ بهره منفی زمانی اجرا میشود که هر چیز دیگر (هر نوع سیاست سنتی دیگر) ناکارآمد بوده و ممکن است شکست خورده باشد.
از لحاظ تئوری، هدفگذاری نرخهای بهره زیر صفر، هزینههای وامگیری را برای شرکتها و خانوارها کاهش میدهد و تقاضا برای وامها را افزایش داده و سرمایهگذاری و مخارج مصرفکننده را تشویق میکند.
سیاست مالی چیست؟ بررسی ساز و کار سیاست مالی
بانکهای خردهفروشی معمولا در محیط نرخ بهره منفی با چالش مواجه میشوند. آنها ممکن است به جای انتقال هزینههای مرتبط با نرخ های بهره منفی به سپرده گذاران خرد، این هزینهها را تحمل کنند. این تصمیم به منظور حفظ مشتریان و جلوگیری از خروج سپردهها گرفته میشود.
در نتیجه:
- سودآوری بانکها کاهش مییابد، زیرا آنها هزینههای اضافی را متحمل میشوند.
- بانکها از انتقال نرخهای منفی به مشتریان عادی خودداری میکنند.
- این استراتژی از تبدیل سپردهها به پول نقد توسط مشتریان جلوگیری میکند.
نرخ بهره منفی یا NRIP چگونه کار میکند؟
نرخ بهره منفی یا NRIP به این صورت کار میکند:

- اعمال نرخ توسط بانک مرکزی: بانک مرکزی نرخ بهره را به زیر صفر کاهش میدهد. مثلا، نرخ بهره را منفی ۰.۱ درصد تعیین میکند.
- تأثیر بر بانکهای تجاری: بانکهای تجاری باید برای نگهداری پول در بانک مرکزی هزینه پرداخت کنند. برای مثال، اگر یک بانک ۱۰۰ میلیون دلار در بانک مرکزی نگه دارد، باید ۱۰۰،۰۰۰ دلار (۰.۱ درصد از ۱۰۰ میلیون) سالانه بپردازد.
- تشویق به وامدهی: این سیاست بانکها را تشویق میکند تا به جای نگهداری پول، آن را وام دهند. شاید بانکها ترجیح دهند با نرخ بهره پایین (حتی نزدیک به صفر) وام دهند تا اینکه برای نگهداری پول هزینه پرداخت کنند.
- تأثیر بر سپردهگذاران: بانکها ممکن است این هزینه را به سپردهگذاران منتقل کنند. مثلاً، اگر شما ۱۰،۰۰۰ دلار در بانک سپردهگذاری کنید، در پایان سال ۹،۹۹۰ دلار (۰.۱ درصد کمتر) داشته باشید.
- تشویق به خرج کردن و سرمایهگذاری: این شرایط مردم را تشویق میکند به جای نگهداری پول در بانک، آن را خرج یا سرمایهگذاری کنند.
- تأثیر بر وامگیرندگان: در موارد نادر، وامگیرندگان ممکن است بهره دریافت کنند. بهعنوان مثال، اگر ۱۰۰،۰۰۰ دلار وام بگیرید، باید در پایان سال فقط ۹۹،۹۰۰ دلار بدهکار باشید.
- تأثیر بر ارز: این سیاست اغلب باعث کاهش ارزش پول ملی میشود، که میتواند صادرات را تقویت کند.
- مقابله با رکود: هدف نهایی، تحریک اقتصاد و جلوگیری از رکود طولانی مدت است.
تئوری کف صفر و محدودیت های نرخ بهره اسمی
بهطور کلی، دو نوع نرخ بهره وجود دارد: نرخ بهره اسمی و نرخ بهره واقعی.
نرخ بهره اسمی همان نرخی است که در قراردادها و اعلانهای رسمی ذکر میشود. اما نرخ بهره واقعی، که با در نظر گرفتن تورم است، قدرت خرید واقعی را نشان میدهد.
در این قسمت از سری مقالات آموزش فارکس، به بررسی نرخ بهره بانکی و اهمیت آن بر بازار فارکس میپردازیم. با ایران بروکر در این مقاله همراه باشید
از لحاظ تئوری، نرخ بهره اسمی نمیتواند از صفر کمتر شود. این مفهوم به عنوان “کف صفر” شناخته میشود. دلیل آن این است که در شرایط عادی، مردم ترجیح میدهند پول خود را نگه دارند تا اینکه آن را با نرخ منفی سپردهگذاری کنند. هرچند، نرخ بهره واقعی میتواند منفی شود، بهویژه زمانی که نرخ تورم از نرخ بهره اسمی بیشتر باشد.
اما در عمل، برخی کشورها در شرایط اقتصادی خاص، نرخهای بهره منفی را اعمال کردهاند. این اقدام زمانی صورت میگیرد که اقتصاد با رکود شدید مواجه است و سیاستگذاران به دنبال راههایی برای تحریک رشد اقتصادی هستند.

برای مثال:
- سوئیس: این کشور تا سپتامبر ۲۰۲۲ (شهریور ۱۴۰۱) نرخ بهره منفی داشت. بانک مرکزی سوئیس این سیاست را برای جلوگیری از تقویت بیش از حد فرانک سوئیس و حمایت از اقتصاد کشور در برابر فشارهای تورمی اتخاذ کرد.
- ژاپن: این کشور نیز تا مارس ۲۰۲۴ (اسفند ۱۴۰۲) سیاست نرخ بهره منفی را دنبال کرد. هدف از این اقدام، مبارزه با تورم پایین و تحریک رشد اقتصادی بود.
اگرچه نرخهای بهره منفی میتواند در کوتاه مدت به تحریک اقتصاد کمک کند، اما این سیاست خالی از خطر نیست و میتواند منجر به تخصیص نادرست منابع، ایجاد حبابهای دارایی و تضعیف سیستم بانکی شود.
پیامدهای نرخ بهره منفی چیست؟

برخی از پیامد های نرخ های بهره منفی عبارتند از:
- کاهش انگیزه برای پسانداز و افزایش تمایل به مصرف و سرمایهگذاری
- تشویق بانکها به افزایش وامدهی به جای نگهداری ذخایر نقدی
- کاهش ارزش پول ملی و افزایش رقابتپذیری صادرات
- افزایش احتمال ایجاد حبابهای دارایی در بازارهای مالی و املاک
- فشار بر سودآوری بانکها و موسسات مالی
- تغییر در الگوهای پسانداز و سرمایهگذاری خانوارها و شرکتها
- افزایش ریسکپذیری در بازارهای مالی
- تأثیر منفی بر درآمد افراد مسن و بازنشستگان که به سود سپردهها متکی هستند
- پیچیدهتر شدن مدیریت ریسک برای نهادهای مالی
- احتمال افزایش نگهداری پول نقد توسط افراد و شرکتها
- تأثیر بر عملکرد صندوقهای بازنشستگی و بیمهها
- ایجاد چالشهای جدید در سیاستگذاری پولی و مالی
- احتمال بروز اختلال در مکانیسمهای معمول بازار پول
- تغییر در ساختار و عملکرد بازارهای مالی بینالمللی
نمونهای از نرخ بهره منفی
بانکهای مرکزی در اروپا، اسکاندیناوی و ژاپن سیاست نرخ بهره منفی را بر ذخایر مازاد بانکی در سیستم مالی اعمال کردهاند. نمونهای از سیاست نرخ بهره منفی این است که نرخ کلیدی را در منفی ۰.۲ درصد تنظیم کنیم، بهطوریکه سپردهگذاران بانکی باید به جای دریافت هرگونه بهره مثبت، دو دهم درصد روی سپردههای خود پرداخت کنند.
اقتصاد سیاسی یکی از شاخههای علوم اجتماعی است که با استفاده از مجموعه متنوعی از ابزارها و روشها به مطالعه ارتباط بین افراد و جوامع، و بازارها و دولتها میپردازد.
- دولت سوئیس (Switzerland) در اوایل دهه ۱۹۷۰ میلادی (دهه ۱۳۵۰) یک رژیم نرخ بهره منفی عملی را برای مقابله با افزایش ارزش پول خود به دلیل فرار سرمایهگذاران از تورم در سایر نقاط جهان اجرا کرد.
- سوئد (Sweden) در سالهای ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ میلادی (۱۳۸۸ و ۱۳۸۹) و دانمارک (Denmark) در سال ۲۰۱۲ میلادی (۱۳۹۱)، از نرخهای بهره منفی برای مهار جریانهای پول داغ به اقتصادهای خود استفاده کردند.
- بانک مرکزی اروپا در سال ۲۰۱۴ (۱۳۹۳) برای مقابله با خطر تورمزدایی در منطقه یورو، نرخ بهره منفی را صرفاً برای سپردههای بانکی اعمال کرد. این اقدام با هدف تحریک اقتصاد و جلوگیری از رکود در کشورهای عضو حوزه یورو صورت گرفت.
اگرچه ترس از اینکه مشتریان بانک و بانکها تمام موجودی پول خود را به پول نقد (یا M1) تبدیل کنند، محقق نشد، شواهدی وجود دارد که نشان میدهد نرخهای بهره منفی در اروپا وامهای بین بانکی را کاهش داده است.
نرخهای بهره منفی برای مردم به چه معناست؟
در اکثر موارد، نرخهای بهره منفی تنها بر ذخایر بانکی نزد بانکهای مرکزی اعمال میشود. بااینحال، میتوان تأثیرات گستردهتر این سیاست را در نظر گرفت:

- تغییر در الگوهای پسانداز و وامگیری: پساندازکنندگان به جای دریافت سود، ملزم به پرداخت هزینه نگهداری پول میشوند. از طرفی، وامگیرندگان به جای پرداخت بهره، مبلغی دریافت میکنند.
- تشویق به مصرف و سرمایهگذاری: این شرایط افراد را ترغیب میکند تا به جای پسانداز، مبالغ بیشتری وام بگیرند و آن را صرف مصرف یا سرمایهگذاری کنند.
- تغییر در رفتار نگهداری پول: برخی افراد ممکن است ترجیح دهند پول نقد خود را در مکانهای امن شخصی نگهداری کنند، به جای آنکه برای سپردهگذاری در بانک هزینه پرداخت کنند.
- مکانیسم بازار و نرخهای بهره: لازم به ذکر است که در دنیای واقعی، علیرغم تعیین نرخهای هدف توسط بانکهای مرکزی، نرخهای بهره نهایتا توسط عرضه و تقاضای وام تعیین میشوند. این امر منجر به افزایش تقاضا برای پول در گردش میشود و احتمالاً به سرعت نرخهای بهره را به محدوده مثبت باز میگرداند.
چرا بانک های مرکزی از NIRP برای تحریک اقتصاد استفاده میکنند؟
سیاست گذاران پولی اغلب از سقوط در مارپیچ تورم زدایی میترسند. از طرفی، مردم و کسب و کارها در زمان های سخت اقتصادی، مانند رکود های عمیق اقتصادی یا افسردگیها، تمایل دارند پول نقد خود را نگه دارند در حالی که منتظر بهبود اقتصاد هستند.
هرچند، این رفتار میتواند اقتصاد را بیشتر تضعیف کند زیرا کمبود هزینه باعث از دست دادن بیشتر شغل، کاهش سود و کاهش قیمت ها میشود که تمام اینها ترس مردم را تقویت میکند و به آنها انگیزه بیشتری برای احتکار میدهد.
با کاهش بیشتر هزینهها، قیمتها دوباره کاهش مییابد و انگیزه دیگری برای مردم ایجاد میشود که منتظر کاهش بیشتر قیمت ها بمانند و به همین ترتیب ادامه یابد. وقتی بانکهای مرکزی قبلا نرخ بهره را به صفر کاهش دادهاند، سیاست پولی نرخ بهره منفی راهی برای تشویق وام گیری و سرمایه گذاری شرکت ها و جلوگیری از احتکار پول نقد است.
جمعبندی
نرخهای بهره منفی سیاست پولی است که در آن سود از وام دهندگان به وام گیرندگان پرداخت میشود، نه از وام گیرندگان به وام دهندگان. این سناریوی غیرمعمول در طول رکودهای عمیق یا دورههای تورمزدایی رخ میدهد، زمانی که تلاش های پولی و نیرو های بازار قبلا نرخ های بهره را به صفر یا نزدیک صفر رساندهاند. چنین ابزاری با هدف تشویق وامدهی، مخارج و سرمایهگذاری به جای احتکار است. بد نیست بدانید که برخی کشورها مانند سوئیس و ژاپن تا همین اواخر نرخهای بهره منفی را اجرا کردهاند.
سوالات متداول
چرا بانک های مرکزی نرخ بهره منفی را اعمال میکنند؟
بانک های مرکزی برای تحریک رشد اقتصادی در شرایط رکود شدید یا تورمزدایی، نرخ بهره منفی را بهعنوان یک ابزار غیرمتعارف سیاست پولی اعمال میکنند. هدف این است که با کاهش هزینه وامگیری و افزایش هزینه نگهداری پول، مردم و کسبوکارها را به خرج کردن، سرمایهگذاری و گردش پول تشویق کنند.
آیا نرخ بهره منفی برای سپردهگذاران خوب است؟
خیر، نرخ بهره منفی برای سپرده گذاران اصلا خوب نیست، زیرا به جای دریافت سود، باید برای نگهداری پول در بانک هزینه بپردازند. این امر میتواند افراد را تشویق کند که پول خود را از بانک خارج کنند و به شکل نقد نگه دارند.
آیا نرخ بهره منفی همیشه موفقیتآمیز است؟
اثربخشی بلندمدت نرخ بهره منفی هنوز مورد بحث است. درحالیکه هدف آن تحریک رشد اقتصادی است، احتمال پیامدهای ناخواستهای مانند فرار سپرده ها از بانک ها، کاهش سود آوری بانک ها و احتکار پول نقد توسط مردم نیز وجود دارد. موفقیت این سیاست به شرایط خاص هر اقتصاد و واکنش مردم و کسب و کار ها بستگی دارد.