بااینکه امروزه متاورس باکیفیت بسیار پایینی ارائه میشود اما به اعتقاد Yat Siu، یکی از بنیانگذاران انیموکا (شرکت نرمافزار حوزه بازی مستقر در هنگکنگ)، میتوان به آینده آن امیدوار بود. امروزه بسیاری از ما بیش از نیمی از عمر خود را در اینترنت سپری میکنیم، بنابراین میتوان گفت همگی آماده استفاده از نسخه اولیه آن هستیم. یات سو اعتقاد دارد که آینده متاورس بسیار بهتر از نسخهای خواهد بود که در حال حاضر ارائه میشود.
سؤال چالشبرانگیز در رابطه با متاورس این است که بااینکه داشتن دارایی در بازیهای ویدیویی مفهوم تازهای نیست و کاملاً موضوعی طبیعی به نظر میرسد، بسیاری از گیمرها در ایالاتمتحده بهطور کامل NFT ها را بهعنوان داراییهای درون بازی رد کردهاند. به نظر شما علت این موضوع چیست؟
یات سو در این رابطه میگوید:
من فکر میکنم دلیل اینکه کاربران بهخصوص در ایالاتمتحده، توکن های غیر مثلی را نمیپذیرند، بهاینعلت نیست که با استفاده از NFT ها میتوانند مالکیت داشته باشند. فکر میکنم دلیل عدم پذیرش NFT ها در امریکا به دلیل تغییر احساسات و افکار مردم در رابطه با سرمایهداری است. میتوانم با قاطعیت بگویم برای اولین بار در زندگیام شاهد احساسات قوی ضد سرمایهداری در ایالاتمتحده هستم.
این موضوع در رابطه با آسیا کاملاً متفاوت است، در آسیا مصرفکننده به سرمایهداری بهعنوان یک کالای خاص نگاه میکند. مواردی مانند دموکراسی و حق مالکیت مفهومهای جدیدی در این بخش از جغرافیا محسوب میشوند. 4 دهه پیشازاین اقتصاد کره جنوبی دقیقاً بهاندازه اقتصاد در کره شمالی بود. در حال حاضر اقتصاد آن در بین 12 تا 15 کشور برتر قرار گرفته است. شاید این موضوع به این معنی باشد که مصرفکنندگان آسیا به این نتیجه رسیدهاند که سرمایهداری برای اقتصاد آنها یک موضوع کاربردی است.
اما در نقطه مقابل و در ایالاتمتحده، بهخصوص در چند دهه اخیر، سرمایهداری به یک شکل پیش نرفته و حتی بیعدالتی را تشدید کرده است. به همین دلیل NFT ها که بخشی از ارزهای دیجیتال هستند، در معرض خطر خواهند بود چرا که از نظر مردم در ایالاتمتحده مانند اسباببازی یک مرد ثروتمند در نظر گرفته میشوند که باعث ایجاد نوعی نابرابری ناشی از سرمایهداری در دنیای مجازی میشود.
با تأکید عناوین خبری به NFT هایی مانند میمونهای کسل که ارزش بازار تقریباً 300 هزار دلاری دارد، تصورات نادرستی را نسبت به کل صنعت NFT ایجاد کرده است. مردم و بهخصوص گیمرها شاید فقط به قیمت این نوع از NFT ها توجه کنند و اطلاع نداشته باشند که آیتمهای بازی ممکن است قیمتهایی بین 5 تا 10 دلار داشته باشند. این تصور مانند این است که فکر کنیم کل صنعت خودرو فقط از لامبورگینی تشکیل شده است.
تصور آینده متاورس مانند تصور آیندهاینترنت در روزهای اول تولد اولین صفحههای وب است. تصور شما از آینده متاورس چیست؟ بسیاری از ما روزانه درباره متاورس صحبت میکنیم بدون آن که تعریف واضحی از آن اراده کنیم.
شاید بتوان گفت در حال حاضر در دوره پیش متاورس هستیم. گزارشها نشان میدهد که کاربران بهطور متوسط روزانه 9 تا 10 ساعت از زمان خود را به صورت آنلاین سپری میکنند. این زمان بیشتر از ساعت کاری ما است. در حال حاضر متاورس به شکلی ارائه نشده که هر کاربر بتواند مالک آن باشد. به همین دلیل است که در اینجا از عنوان پیش متاورس استفاده کردیم. متاورس واقعی باید نسخهای باشد که کاربران بتوانند در آن مالکیت داشته باشند، در واقع بدون داشتن مالکیت، متاورس بیمعنی خواهد بود.
شاید شما هم سؤالاتی از این قبیل از خودتان بپرسید: اینکه آیا متاورس از واقعیت مجازی ایجاد شده یا اینکه مبتنی بر صفحه نمایش است؟ واقعیت افزوده چه کمکی به متاورس میکند و تجربه استفاده از متاورس به چه شکل است؟
با توجه به اطلاعاتی که تابهحال در دسترس است میتوان گفت که تمام موارد گفتهشده میتوانند ابزاری برای تجربه متاورس باشند اما نمیتوان گفت واقعیت مجازی یا واقعیت افزوده نوعی متاورس است. البته که میتوان گفت ما در حال حاضر نیز در نوعی متاورس هستیم.
زمانی که شما در مقابل یک صفحه نمایش بزرگ یا صفحه موبایل خود قرار میگیرید و سعی میکنید وارد یکی از بازیهای متاورسی شوید، یا زمانی که با افراد دیگر ارتباط میگیرید، همگی واقعی هستند. به همین دلیل شاید بتوان گفت که روش ایجاد ارتباط یا ابزار مهم نیست، بههرحال یک نوع متاورس در جریان است.
Yat Siu میگوید:
تصور من از متاورس یک فضای دیجیتال است که امکان تعامل اقتصادی را فراهم میکند و افراد میتوانند این فضا را ایجاد کرده و در آن مشارکت کنند. همچنین کاربران مالک واقعی آنچه از طریق NFT ها در متاورس ایجاد میکنند، خواهند بود.
متاورس مانند یک جامعه متشکل از دولت و ملت است و چیزی که به آن ارزش میدهد، جامعه آن و اثراتی است که توسط جامعه ساخته میشود. برای اینکه این جامعه معنا و ارزش پیدا کند نیاز به مالکیت خواهد داشت که باعث ایجاد حقوق و آزادی میشود و در نهایت باعث قدرتمند شدن جامعه میشود.
شکلگیری ارزشها در متاورس
شبکههای اجتماعی مختلف مانند اینستاگرام و فیسبوک افرادی با پیشزمینهها و دیدگاههای مختلف را که در دنیای واقعی ارتباطی با یکدیگر ندارند را دور هم جمع کرده و باهم درگیر کرده است. شاید شما هم تصور میکنید که در متاورس نیز افراد مختلف باارزشها و دیدگاههای مشترک از مناطق مختلف جغرافیایی در یک فضای مجازی ادغام خواهند شد.
Yat Siu اعتقاد دارد که ما انسانها همواره ارزشهای خودمان را ادغام میکنیم و احتمالاً این کاری خواهد بود که در متاورس نیز انجام خواهیم داد. در واقع شبکههای اجتماعی به شکلی طراحی شدهاند که علایق و ارزشهای ما را شناسایی میکنند، به همین دلیل پس از مدتی الگوریتمهایی در جستجوهای ما تأثیر میگذارند که با تفکر ایجاد بیشترین میزان تعامل، بدترین اتفاق ممکن را رقم میزنند. این الگوریتمها طوری طراحی شدهاند که افکار موجود ما را تقویت میکنند و از دستیابی به ایدههای جدید و متفاوت، پیشگیری میکنند.
علاوهبر این با گسترش فضای مجازی ما توانایی گفتمان مدنی را نیز از دست دادهایم چرا که چیزی برای از دست دادن یا پاسخگویی نداریم. شما بهراحتی میتوانید به شکلی ناشناس و بدون اینکه عواقبی متوجهتان باشد، در مورد هر موضوعی صحبت کنید.
در رابطه با متاورس چطور؟ آیا در متاورس نیز افراد دست به تخریب میزنند؟ شاید بتوان گفت نکته امیدوارکننده در رابطه با متاورس این است که احتمالاً نکات منفی شبکههای اجتماعی امروزه را نخواهد داشت. فرض کنید شما مالک یک قطعه زمین در متاورس سندباکس هستید. بهعنوان مالک یا یکی از سهامداران، آیا تمایلی به تخریب آن خواهید داشت؟ در متاورس باز که امکان مالکیت به اشخاص میدهد، احتمالاً شاهد فضای مخرب شبکههای اجتماعی نخواهیم بود.
آیا شما هم تصور میکنید که کاربران متاورس هم گرفتار الگوریتمها خواهند شد؟
با توجه به اینکه در متاورس امکان ایجاد DAO برای حاکمیت وجود دارد، این الگوریتمها توسط خود افراد و متناسب با اهداف جامعهایجاد خواهد شد به جای اینکه توسط پلتفرمهای متمرکز و برای برآورده کردن خواستههای آنها که بدون توجه به هزینههای اجتماعی و صرفاً برای حداکثر کردن تعامل، هدایت میشدند.
البته شاید شما هم به این موضوع فکر کنید که فیسبوک نیز در ابتدا بهعنوان پلتفرمی برای ارائه خدمت به همه افراد ایجاد شد اما در نهایت صرفاً به گروه کوچکی از افراد خدمت ارائه کرد درحالیکه از بقیه مردم برای تولید دادهها استفاده کرد. اگر قرار بود فیسبوک هم به کاربران خود که نزدیک به 2 میلیارد نفر هستند، خدمات یکسانی ارائه کند، موقعیت الان آن به چه شکل بود؟
در واقع الگوریتمهای شبکههای اجتماعی توجهی به اخلاق نداشتند چرا که افراد سازنده آنها صرفاً با انگیزه کسب سود آنها را ایجاد کرده بودند و این یعنی سرمایهداری. در فضای وب3 کاربران از طریق مالکیت ارزهای دیجیتال و NFT ها میتوانند به سرمایهداران سهامهای شرکتها به شکلی فراگیر تبدیل شوند.
مزایای مدیریت غیرمتمرکز در متاورس: آیا دنیای مجازی به شکلی انسانی مدیریت خواهد شد؟
انسانی سازی روابط در دنیای واقعی زمانی آغاز شد که جوامع اذعان کردند که حقوق مساوی باید برای همه افراد جامعه باشد نه صرفاً برای عدهای ممتاز.
در دنیای دیجیتال آزادی ما به شکلی تحت سلطه غولهای تکنولوژی است. تابهحال به این موضوع فکر کردهاید که چرا برای هر ویژگی جدیدی اپل باید در رابطه با آنچه ما تجربه میکنیم، تصمیمگیری کند؟ یا به این موضوع فکر کردهاید که چرا فیسبوک باید تصمیم بگیرد که ما چه چیزهایی را ببینیم یا چه نتایجی در جستجوهایمان در اینستاگرام قابل مشاهده نباشد؟ مطمئناً ما چنین شکلی از کنترل را در دنیای فیزیکی نمیپذیریم، پس چرا در دنیای مجازی پذیرفتهایم؟
زمانی که کاربران متوجه شوند که میتوانند در دنیای دیجیتال نیز آزادیهای مشابهی با دنیای فیزیکی داشته باشند، احتمالاً به سیستمهای سرکوبگر قبلی باز نخواهند گشت.
باید این واقعیت را بپذیریم که این شرکتها نیستند که تغییر ایجاد میکنند بلکه کاربران نهایی به مرور زمان در استفاده از بازیها یا پلتفرمهای شبکههای اجتماعی انتخاب میکنند که چه چیزی واقعاً نظر آنها جلب میکند. به همین دلیل میتوان انتظار داشت که کاربران در آینده به دنبال حقوق مالکیت و آزادی خالص خود در فضای مجازی باشند.
انتقال کاربران از شبکههای اجتماعی متمرکز به غیرمتمرکز
چطور میتوان کاربرانی را که به شبکههای اجتماعی متمرکز عادت کردهاند و دوستیها و اطلاعات 20 ساله خود را در آنها ساختهاند، به شبکههای اجتماعی جدید انتقال داد؟
شاید این لحظهای باشد که بتوانیم اهمیت واقعی دادهها و زمان خود را درک کنیم. شاید زمانی که فیسبوک بهسختی میتوانست به درآمد میلیون دلاری برسد، ما به زمان و دادههایی که برای این شرکت ایجاد کردیم، اهمیت نمیدادیم یا فکر میکردیم ارزشی ندارند. اما اکنون که فیسبوک سالانه بیش از 120 میلیارد دلار درآمد دارد، شاید ارزش دادهها و زمان صرف شده خود در این شبکههای اجتماعی را درک کنیم.
اگر ارزش افزودهای که به کاربران پیشنهاد داده میشود، بحث مالکیت باشد بتوان امیدوار بود که کاربران علاقهمند به انتقال به شبکههای اجتماعی و سیستمهای غیرمتمرکز باشند.
اگر مانند یک مهاجر به داستان نگاه کنیم شاید درک آن آسانتر باشد، شما بهراحتی میتوانید داراییها یا املاک خود را زادگاه خود داشته باشید اما همچنان علاقهمند خواهید بود که به جای دیگری نقلمکان کنید که میدانید چارچوب بهتری ارائه میکند.
این تغییر دقیقاً ماهیت عبور از وب2 به وب3 است.
متاورس باز به سحطی از قابلیت همکاری نیاز دارد که کاربران بتوانند در آن داراییهای NFT خود را از یک بازی یا پلتفرم به جای دیگری ببرند که ممکن است حتی متعلق به گروه دیگری باشد. در حال حاضر نیز نمونههای اینچنینی وجود دارد.
در رابطه با پارادایم مالکیت یک نکته کلیدی این است که شما برای انتقال داراییها باید شرایط پلتفرم مقصد را بررسی کنید تا بتوانید داراییهای خود را به آنجا انتقال دهید. در واقع اینطور نیست که مالکان NFT چارچوبی ایجاد کنند و از پلتفرم مقصد انتظار داشته باشند که آن را بپذیرد، کاملاً برعکس، پلتفرم پذیرنده داراییهای شما باید ویژگیهای مواردی که اجازه انتقال به آن را دارند، تأیید کند.
مانند این است که سازنده صندلی کودک، باید صندلی را متناسب با تمام وسیلههای نقلیه بسازد، نه به این شکل که اندازه صندلی کودک را برای شرکتهایی مانند فورد ارسال کند و درخواست داشته باشد که ماشینهای خود را متناسب با صندلیهای کودکی که تولید میکند، بسازند.
به همین دلیل است که ما در دنیای غیرمتمرکز نیز نیاز به مجوز خواهیم داشت. یک مثال از این مورد، انجمن بازیهای YGG است. جایی که در آن موجود باارزش و البته گرانقیمت Axie را به بازیکنان جدید اجاره میدهند تا بتوانند از بازی اکسی اینفینیتی کسب درآمد کنند.
اگر بخواهیم مدل کسبوکار YGG را مورد بررسی قرار دهیم، میتوان گفت در دنیای خودرو مانند شرکت Uber عمل میکند که بر اساس مالکیت اکسیها و NFT ها یک ارزش افزوده برای اکوسیستم بازیهای متاورسی ایجاد میکند.
تمام این ویژگیها در حال حاضر نیز روی بلاکچین امکانپذیر بوده و در دسترس کاربران قرار دارد. آزادی تا حدود زیادی در فضای مجازی امکانپذیر شده چرا که با خرید یکNFT شما میتوانید تمام این حقوق را داشته باشید.
البته باید به این نکته نیز توجه کنیم که کاری که میمونهای کسل (Bored Ape) انجام داده از نظر حقوق چیز جدیدی نیست چرا که بسیاری از شرکتهای دیگر نیز هماکنون رویکرد مشابهی دارند.
نکته مهمی که در صنعت بازیهای ویدیویی وجود دارد و البته باعث نگرانی است، این است که ناشران صرفاً با ایجاد عناوین جدید یا افزایش هزینههای بازی قادر به کسب درامد هستند. حال اقتصادی را تصور کنید که توسط کاربر ایجاد شده و به مرور زمان تکامل پیدا میکند، شما هم فکر میکنید که احتمالاً طول عمر این بازیها بیشتر خواهد بود و امکان کسب درآمد نیز در آنها توسعه پیدا میکند؟
البته که در حال حاضر نمونههای از اقتصادهای درون بازی وجود دارد که کاملاً مبتنی بر کاربر هستند، حتی اگر بازی کاملاً درون زنجیرهای نباشد. نمونههایی از این بازیها Second Life و Eve Online هستند که بیش از 20 سال از ساخت آنها میگذرد و همچنان شاهد رشد آنها هستیم. بازی سکند لایف تولید ناخالص داخلی حدود 620 میلیون دلاری را ثبت کرده است. احتمالاً میدانید که در زمینه بازیهای انلاین، ویدیویی یا مبتنی بر وب، هیچ کدام از آنها بیش از 20 سال عمر نکردهاند که همچنان هم در حال رشد باشند.
یکی دیگر از بازیهایی که عمری نسبتاً طولانی دارد و البته دلیل آن تمرکززدایی و رویکرد متنباز است، بازی ماین کرافت (Minecraft) است. در این بازی نیز کاربران و مشارکتکنندگان در بازی میتوانند مدها یا تجربیاتی مانند Mineplex را در SourceForge ایجاد کنند.
آنچه در هر کدام از بازیهای گفتهشده قابل مشاهده است، اثرات شبکهای است که میتواند میزانی از کنترل بر روی کالاهای دیجیتال را برای بازیکنان ایجاد کند.
البته با این تفاوت که بازی Minecraft صراحتاً توکن های غیر مثلی را رد که کرده که البته به نظر میرسد مشکل این پلتفرم چیزی فراتر از NFT ها باشد.
این پلتفرم یک بیانیه ارائه کرد که در آن تصمیم گرفت به جامعهای از کاربران که به ادغام NFT ها در این پلتفرم پرداخته و نوآوری ایجاد کرده بودند، آسیب وارد کند. بااینکه ممکن است هنوز کاملاً درک نکرده باشد اما این یک تصمیم متمرکز بود که برای انجام آن هیچ بحث عمومی شکل نگرفته بود. میتوان این انتخاب بازی ماین کرافت را یک انتخاب ترجیحی دانست نه آگاهانه. واضح است که این تصمیم به کاربران آسیب خواهد زد.
آیا یک پلتفرم واحد متاورس خواهیم داشت یا چندین متاورس مستقل؟
شما چه فکری میکنید، به نظر شما بازیها به شکلی مستقل ادامه پیدا میکنند یا اینکه در نهایت همگی باهم ادغام شده و متاورس را ایجاد میکنند؟
میتوان گفت که بازیهایی که در حال حاضر وجود دارند از برخی جهات پتانسیل ادغام را دارند و در حال حاضر نیز این کار را انجام دادهاند. به همین دلیل است که در اینجا به متاورس متنباز و مبتنی بر مالکیت دیجیتال تأکید کردیم. پارادایم مالکیت و ایجاد فضای غیرمتمرکز شبیه به این است که چرا در نهایت سلطنتها ناگزیر شدند به دموکراسی تبدیل شوند. اگر پارادایم غیرمتمرکز سازی اتفاق نیفتد احتمالاً شاهد رخ دادن چالشها یا فروپاشیهایی در این فضا خواهیم بود.
اگر نگاهی به بازارهای آسیا و به ویژه کره جنوبی و ژاپن نگاهی داشته باشیم متوجه میشویم که برجستهترین بازیهای مبتنی بر وب3 در حال برنامهریزی و اجرای استراتژیهای مبتنی بر وب3 هستند. به همین دلیل میتوان گفت آیندهای مبتنی بر وب 3 دور انتظار نیست و احتمالاً به زودی اتفاق میافتد.
آیا در متاورس عدالت کاملاً برقرار میشود؟
بسیاری از افراد میپرسند که آیا قرار است صرفاً جهان موجود را در متاورس بازسازی کنیم و در این صورت احتمالاً در متاورس هم مناطق غنی و فقیر خواهیم داشت؟ باید گفت احتمالاً همینطور خواهد بود. شاید نتوان هرگز بیعدالتی را بهطورکلی چه در زندگی واقعی و چه در دنیای مجازی از بین برد. بههرحال افرادی هستند که به سرمایهداری اعتقاد دارند و همین موضوع درجاتی از نابرابری را حفظ میکند.
سؤال مهمتر شاید این باشد که برای کسانی که در انتهای طیف مالی قرار دارند چه فرصتهایی برای پیشرفت به سمت بالا وجود دارد و احتمالاً جواب این سؤال متاورس است. متاورس میتواند یکی از بهترین پارادایمها برای حل این مشکل باشد که خدمات خود را به کمک توکنسازی و بازی و کسب درآمد، NFTها بهعنوان شکلی از مالکیت، IP و مدیریت حقوق تجاری، دادهها بهعنوان سهام و غیره ارائه میکند. بهاینترتیب راهها و فرصتهای متعددی برای مشارکت اقشار مختلف جامعه وجود خواهد دارد.
باید گفت زمان ما بسیار ارزشمندتر از آن است که کسی به خاطر آن به ما پول پرداخت کند و به همین دلیل ایده عدالت جهانی که در این زمان در حال شکلگیری است از مفهومی پایدارتر از درآمد پایه جهانی است. در واقع این عدالت جهانی به شدت به سمت یک رویکرد فوق سوسیالیستی متمایل است، جایی که به حقی تبدیل میشود که شما برای رسیدن به آن نیاز به انجام هیچ کاری نخواهید داشت یا باید کار کمی انجام دهید. اما متاورس فضایی است که شما در آن باید ارزشآفرینی کنید، چرا که هرچه مشارکت شما بیشتر باشد، دادههای شما ارزشمندتر خواهد بود.
آیا ممکن است تعداد زیاد توسعهدهندگان آسیایی در متاورس، مشکلساز باشد؟
این سؤالی است که ذهن بسیاری را به خود مشغول کرده است. بیشتر توسعهدهندگان امروزه متاورس افراد آسیایی یا سفیدپوستها هستند. این چالش به وجود میآید که آیا احتمال دارد که این موضوع باعث ایجاد مشکلاتی در ساختار یا سیستم متاورس و جهان غیرمتمرکز مجازی ایدئال شود؟
موضوع جذاب در رابطه با تمرکززدایی این است که اگر در جامعهای زندگی میکنید که کسی صدای شما را نمیشنود میتوانید جامعه مخصوص به خود را بسازید. هزینه ساخت یک ارز دیجیتال یا جامعه آنچان گران نیست. بنابراین اگر شما هم در جامعهای زندگی میکنید که کسی صدایتان را نمیشنود، بهراحتی میتوانید شبکه اجتماعی خود را به شکلی غیرمتمرکز و کم هزینه راهاندازی کنید.
آینده متاورس
به نظر شما چارچوب زمانی مناسب برای رسیدن به یک متاورس باز چیست؟ در 2 الی 10 سال آینده شاهد چه اتفاقاتی در این فضا خواهیم بود؟ بسیاری بر این باورند که در دو تا سه سال آینده شاهد صدها میلیون کاربر در بازیهای متاورسی خواهیم بود که تا حد زیادی این استقبال به لطف وجود بازیهای باکیفیت بلاکچین خواهد بود.
احتمالاً در آینده پذیرش و استفاده از بازیهای بلاکچین وابسته به ICO ها، ساختارهای مالی امروزی و NFT ها نخواهد بود. بااینکه لایههای بلاکچین برای ارائه مالکیت و سایر ابزارها ضروری خواهد بود اما ویژگی اصلی نخواهد بود.
در واقع در متاورس مردم میتوانند از بازیهای رایگان استفاده میکنند، درحالیکه میتوانند مالک NFT ها باشند و آنها را معامله کنند.
بهطورکلی در سالهای آینده شاهد پذیرش انبوه از طریق بازیهای متاورسی خواهیم بود.
متاورس واقعی چه زمانی قابلاستفاده خواهد بود؟
قطعاً اینطور نیست که یک روز از خواب بیدار شویم و متاورس واقعی را ملاقات کنیم. بااینکه در حال حاضر بسیاری از بازیها قابل اجرا نیستند اما بهطور معناداری در حال توسعه هستند. هرچند در حال حاضر چیزی که از متاورس تصور میکنیم احتمالاً با شکل واقعی آن در آینده بسیار متفاوت خواهد بود.
یکی دیگر از احتمالات در رابطه با آینده متاورس، پیدایش انبوه همکاری بازیها با توسعهدهندگان مستقل بازیها خواهد بود. احتمالاً شرکتهای بزرگ بازی در آینده انگیزه کمتری برای همکاری خواهند داشت، چرا که تمایل به فضای کار انحصاری دارند و از فضای موجود کنونی کاملاً رضایت دارند.
آنچه احتمالاً شاهد ظهور آن خواهیم بود، وجود بازیهای مختلف با پایگاههای کاربری متوسط در هزاران یا دهها هزار کاربر با اقتصاد نسبتاً خوب است. این نوع از بازیهای متاورس کسبوکارهای میلیارد دلاری نخواهند بود، اما رشد میکنند و شکوفا میشوند، زیرا داراییهایشان در بازیهای دیگر نیز قابلاستفاده خواهد بود.
آیا شاهد توسعه استانداردهایی برای قابلیت همکاری در متاورس خواهیم بود؟
احتمالاً باید منتظر شکلگیری استانداردهایی در این زمینه باشیم. احتمالاً بهترین راه برای پذیرش متاورس بهعنوان یک جریان اصلی این نیست که یک استاندارد ایجاد کنیم، بلکه باید مالکیت و آزادی ترکیبپذیری را بهعنوان اصلهایی در این فضا بپذیریم. به همین دلیل احتمالاً شاهد ارائه موارد استفادهای از NFT ها توسط توسعهدهندگان در سراسر جهان خواهیم بود که حتی تصورش را هم نمیکردیم.