
«ارز دیجیتال امور مالی را زیرورو کرد؛ توکن غیرمثلی (NFT) فرهنگ را مختل کرد و علوم غیرمتمرکز هم قرار است در یکی دو سال آینده زیر میز بازیِ علم و دانش بزند».
گزارشی محرمانه از داستان شکلگیری علوم غیر متمرکز (DeSci)
علوم غیر متمرکز، جنبش جدیدی است از دانشورانِ شهروندی، پژوهشهای علمی آزاد و داوریِ همتایِ جمعسپاریشده که از طریق ارزهای دیجیتال تأمین مالی میشود. کاروان علوم غیرمتمرکز در سال 2022 شتاب گرفته است.
علوم غیرمتمرکز در ماه فوریه، در گردهماییِ دنور متولّد شد.
درست شبیه روزهای خوشِ قدیمِ کریپتو بود: ارواحِ همفکری که پیش از این با هم آشنا بودند، اجسام عاریتیشان بهیکباره با هم روبهرو شد. ایدهها و پژوهشهای آزاد محترمانه به بحث گذاشته شد. اهالی علوم غیرمتمرکز حضور پرشوری داشتند و با تجدید قوا آمده بودند تا از مسائل دشوار سر در بیاورند. مباحث داغی درگرفت. بسیاری خود را متعهد به علوم غیرمتمرکز میدانستند؛ فارغ از اینکه چه میتواند باشد. علوم غیرمتمرکز، البته، پدیدۀ نوظهوری است و هنوز به محک تجربه در نیامده.
علوم غیر متمرکز (DeSci) چیست؟
پژوهش دشوار است و ارزیابی آن بهسختی انجام میشود. تجاریسازی علم و فناوری پیچیده است و اغلب سودی در بر ندارد. حمایت از مالکیت فکری زمانبر است. عرصۀ پژوهشهای علمی هم، به مانند سایر حوزههای رمزارزها، خالی از سوداگران، دلالان و رانتخوران نیست.
علوم غیر متمرکز (Decentralized science) که به اختصار دیسای (DeSci) گفته میشود، پدیدۀ نوظهوری است که از تمرکززدایی واقعی حمایت میکند، با دخالت و نفوذ سازمانها در عرصۀ پژوهشهای علمی مخالف است و حامیِ دانشوری شهروندی (Citizen Science) در تعقیب حقیقت است.
همهگیری کووید19 موجب پیشرفت و توسعۀ دیسای شد. سرعت بالای تحویل واکسنهای کووید19 و همچنین پیشرفت سریع مطالعات کووید دستاوردی اساسی بود. اگر پژوهشهای کووید19 توانست با چنین سرعتی به تولید محصول برسد، پس جنبشهای غیرمتمرکز چرا نتواند از عهدۀ چنین کاری برآید؟
آیا ارزهای دیجیتال، توکنومیکس و سازمانهای خودگردان غیرمتمرکز (DAO) میتوانند در مدلهای جدیدی پژوهش و تجاریسازی نقشی ایفا کنند؟
این مقاله ماجرای گروهی از کنشگرانِ متعهد به علوم غیرمتمرکز است که قصد دارند مدلهای جدیدی از پژوهش ایجاد کنند و تجاریسازیِ آن را رقم بزنند. اریک ون وینکل (Erik Van Winkle)، یکی از همین کنشگران دیسای است که از کودکی آرزو داشته دانشمند شود. اریک قبلاً نقش مهمی در سازمان خودگردان غیرمتمرکز ConstitutionDAO داشت و در حال حاضر نیز جایگاه مطلوب خود را در مقام مدیریت جامعۀ DeSci Labs پیدا کرده است. DeSci Labs پروژهای است که قصد دارد با استفاده از فناوریهای جدید، میزان دسترسی، اعتبار، شفافیت و همرسانی نشریات علمی را ارتقا دهد.
اریک میگوید به صورت کلی مأموریت دارند بفهمند که آیا میتوانند علم را کارآمدتر کنند و با اینکه تحقق این هدف یکشبه ممکن نیست، اما میداند که بالاخره محقق خواهد شد:
«تحقق علوم غیرمتمرکز ممکن است، اما راه درازی در پیش دارد. بلاکچین و دیفای به مرور زمان جا افتادند؛ دیسای هم زمان میبرد تا جا بیفتد».
او در ادامه اشاره میکند که دیسای تا به حال موفق شده نظر نخبگان را جلب کند:
«افراد زیادی مشتاق مشارکت در دیسای هستند؛ این مأموریت در نظرشان جالب و هیجانانگیز است. جذب توسعهدهندگان به این مسیر کار بسیار سختی است. اتفاقات خوبی پیش روی دیسای است».
بر مبنای علم موجود
سارا هامبورگ، همبنیانگذار شرکت مشاورهای Phase3، در مقالۀ اخیرش اشاره میکند که علوم غیرمتمرکز در مسیر خود بر سر تقاطعی از دو جریان گسترده قرار دارد:
- تلاشهایی در درون جامعۀ علمی صورت میگیرد تا نحوۀ تأمین مالی پژوهشها و همچنین شیوۀ بهاشتراکگذاری دانش تغییر کند.
- تلاشهایی در درون جنبشهای کریپتومحور صورت میگیرد تا مالکیت و ارزش از نهادهای واسط این صنعت سلب شود.
انتظار میرود جوامع علوم غیرمتمرکز عمدتاً از افرادی تشکیل شود که در هر دو حوزۀ رمزارزها و علم فعالیت کرده باشند. نحوۀ تعامل این افراد با جامعۀ علمی گستردهتر اهمیت اساسی دارد.
اغلبِ حامیانِ علوم غیرمتمرکز ظاهراً به جوامع پژوهشی موجود احترام میگذارند، اما در عمل موازیکاری میکنند و خودشان جامعۀ علمی جدیدی پدید میآورند. جنبش علوم غیرمتمرکز شعار مهمی دارد که به مختصرترین شکل ممکن در نامۀ هامبورگ به پایگاه علمی نیچر منعکس شده است:
برخلاف ما حرکت نکنید ـــ به ما ملحق شوید.

شما میتوانید برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد آموزش ارزهای دیجیتال به این لینک مراجعه فرمایید.
سوگند بقراطی برای وفاداری به دیسای!؟
جاش بیت (Josh Bate) توانسته به یکی از چهرههای شاخص حوزۀ روبهرشدِ علوم غیرمتمرکز تبدیل شود. جاش که مدیر یک جامعه است و در کانون توجه قرار دارد، معتقد است گردهمایی دنور کاتالیزوری برای دیسای بود.
جاش بِیت دستی هم در دیفای دارد و سابقاً مدیر کمپین رایگان جولیان آسانژ بود. کار خود را در حوزۀ رمزارزها با «استفاده از بیتکوین صرفاً برای خرید محصولات دارک وب» آغاز کرد. بسیار رک حرف میزند و وقتی از او پرسیدم که چگونه توانسته به کانون توجه جامعه تبدیل شود، تنها پاسخ داد: «خودنمایی کردم».
بیت مؤسس و سرمایهگذارِ «یک پلتفرم پژوهشی همتابههمتا و یک تجمیعکنندۀ اطلاعات دیسای» است. همچنین قصد دارد چیزی شبیه به DeFi Pulse برای علوم غیرمتمرکز (DeSci) بسازد. بیت معتقد است که استفاده از تجربیات دیفای و الگوگیری از آن برای مدلهای کسبوکار دیسای اهمیت بسیاری دارد، اما علوم غیرمتمرکز برای بهبود شرایط فعلی خود به چیزی بیشتر از ابزار وب3 نیاز دارد.
او میترسد که در کنار دیسای معمولی یک دارک دیسای هم به وجود بیاید. به همین دلیل کمپینی برای ایراد سوگند بقراطی به راه انداخته تا اعضای جامعۀ علوم غیرمتمرکز را وفادار سازد و این مسأله را در گردهمایی دنور مطرح کرد:
«با اینکه هنوز در ابتدای راهیم، اما میتوانیم همین حالا برای علوم غیرمتمرکز سوگندی بقراطی انتخاب کنیم: “هیچ نوع تأمین مالی سازمانی نباید در کار باشد، تنها علم ناب”».
او از جمعیت حاضر نظرخواهی کرد که آیا «جامعۀ علوم غیرمتمرکز باید دارای یک ایدئولوژی صریح و آشکار باشد» و خواست کسانی که موافقند دست خود را بالا ببرند. برآورد بیت نشان میداد که 5 درصد مخالف و 20 درصد موافق بودند. مابقی هم به خاطر متغیرهای متعدد گیج شده بودند و میخواستند نتایج را ببینند.
داوریِ همتا به عنوان یک کالای عمومیِ غیرمتمرکز چگونه باید باشد؟
بیایید یک قدم به عقب برگردیم تا مشکلات مدلهای پژوهشی موجود را بررسی کنیم.
لازم است موارد زیر بهبود بیابد:
- تأمین مالی پژوهش
- دسترسی آزاد به پژوهشها
- تجدید نظر در فرآیند داوریِ همتا
البته، شاهدی در دست نداریم تا ثابت کند که پیوند ارزدیجیتال با فضای پژوهشی بهترین راهِ بهبود موارد فوق است. آیا ساختن یک کوین برای یک پروژۀ پژوهشی میتواند روش مناسبی جهت تأمین مالی باشد؟ این وسط چه چیزی گیر دارندگان توکن میآید؟ آیا این کار بیش از اینکه برای عواید مالی باشد از روی نوعدوستی نیست؟
LabDAO یک جامعۀ دانشوری شهروندی است. نیکلاس رینتروف، مؤسس این جامعه میگوید:
«توکنومیکس نمیتواند مستقیماً روی پژوهش تأثیر بگذارد، اما میتواند مکانیزم را تغییر دهد و مشوقهای جدید ایجاد کند. در شرایطی که بیشتر پژوهشهای دانشگاهی از مشوقهای یکسانی پیروی میکنند، امیدوارم که روشهای بدیع تأمین مالی و مدلهای جدید توکنومیکس بتوانند به تنوع روشهای پژوهشی کمک کنند».

1. تأمین مالیِ گروهیِ پژوهش
تأمین مالی بلای جان دانشمندان است و فرآیندی است که الزاماً ربط و نسبتی با شایستگیِ پژوهش ندارد. دانشمندان بخش زیادی از وقت گرانبهای خود را صرف نوشتن درخواستهای کمک هزینه میکنند. هامبورگ در این مورد مینویسد:
«تأمین مالی برای دانشمندانی که نیمی از وقت خود را صرف درخواست و پیگیری کمک هزینه میکنند، درد گرانی است. موفقیت در جذب کمکهای مالی قویاً به معیارهایی مانند شاخص h بستگی دارد که میزان بازخوردِ آثار منتشرشدۀ یک دانشمند را اندازهگیری میکند و به معیاری کمّی بدل میسازد. فشار ناشی از محدود کردن دانشمندان بین دو گزینۀ “یا کاری منتشر کن یا برو بمیر” انگیزهای میشود برای پیگیری پژوهشهایی که حیاتی هستند، اما احتمال کمی دارد که به تیتر اول اخبار تبدیل شوند و بر سر زبانها بیفتند. در نهایت، تأمین مالیِ ناکافی و نامطمئن، نهتنها از تولید علم میکاهد، بلکه انتخاب پژوهشیِ دانشمندان را دچار سوگیری میکند و به معضلاتی مانند بحران تکرار دامن میزند».
بحران تکرار یا بحران تکرارپذری به این معنی است که گویا نتایج بیش از 50 درصد از مطالعات منتشرشده قابل تکرار نیستند، یعنی سایر دانشمندانی که در حوزۀ مشابهی پژوهش یا آزمایش میکنند نمیتوانند این مطالعات منتشرشده را تکرار کنند و از صحت نتایج آنها مطمئن شوند.
حامیان علوم مالی غیرمتمرکز معتقدند که متولّیان امور مالی مانع پیشرفت علم میشوند. سارا هامبورگ عصبشناسی است که در مورد درمان آلزایمر از طریق نور تحقیق میکند. او توضیح میدهد: «فرآیند تأمین مالیِ روشهای درمانی جدید زیادی کُند است». هامبورگ در حال ساخت اپلیکیشنی برای درمان آلزایمر بود، اما بودجهاش تمام شد و ساخت اپلیکیشن ناتمام ماند. او هنوز هم معتقد است که آزمایشهای درمان آلزایمر نشان داده بود که روش درمانیاش جواب میدهد.

افزون بر این، سازوکارهای تأمین مالیِ سنتی، دیگر مناسب رویکردهای پژوهشی جدید نیست. هامبورگ میافزاید: «برای مثال، دیسای انبوهی از روشهای درمانی دیجیتالی [تجهیزات بیومتریک قابل حمل] را منتشر خواهد کرد که مشارکت بسیاری از افراد ساکن مناطق مختلف جهان را در این مطالعات دیجیتالی ممکن خواهد ساخت و دادههای ترکیبی پدید خواهد آورد». بلاکچین میتواند به اجرای آزمایشهای دیسای کمک کند تا تورش کمتر و دادههای ترکیبی بهتری داشته باشد.
هامبورگ معتقد است همانطور که هوش مصنوعی ماهیتاً منبعباز است، «پزشکی هم در آینده به فرآیندی الگوریتمی تبدیل خواهد شد. دادههای ترکیبی نقش بسیار مهمی در ایجاد بینشهای جدید دارند».
پرسش اصلی این است که آیا جنبش دیسای میتواند خودش تصمیم بگیرد که چه پروژههایی باید تأمین مالی شوند یا چه پروژههایی نباید تأمین مالی شوند؟
ارزیابی تخصصی پژوهشها یا همان سیستم داوریِ همتا در علوم غیرمتمرکز چگونه اجرا میشود؟ همکاری و نحوۀ تعامل با جوامع علمی موازی باید به چه صورتی باشد؟ آیا علوم غیرمتمرکز هم در تأمین مالی و هم در ارزیابی تخصصیِ پژوهشها از جمعسپاری استفاده میکند یا اینکه صرفاً تأمین مالی را انجام میدهد و بیخیال دیگری میشود؟ در حال حاضر، شاید آزمودنِ گزینهها تنها راه ممکن باشد.
کیتلین کوشون، یکی از مؤسسان شرکت ساینت (SCINET)، موفقیت علوم غیرمتمرکز را حتمی میداند، زیرا معتقد است مدلهای فعلیِ تأمین مالی دانشگاهی دیگر جواب نمیدهد:
«چگونه میتوانیم دانشمندان را متقاعد کنیم که با علوم غیرمتمرکز همراهی کنند؟ با دموکراتیزه کردن فرآیند تأمین مالی. تأمین مالی مهمترین عامل تمرکز علم است».
پروژۀ جدیدی به نام ساینت (SCINET)، در گام اول خود، ساخت پلتفرم غیرمتمرکزی را کلید زده که بتواند پژوهشهای علوم زیستی را جمعسپاری کند. پس از اتمام ساخت پلتفرم، ساینت به سراغ ساخت یک «دفتریادداشت الکترونیکی آزمایشگاهی» بر بستر بلاکچین خواهد رفت. دسترسی آزاد به نتایج تحقیقات و همچنین تکرارپذیریِ آزمایشها از مشکلاتی است که مجریانِ این پروژه با آن دستوپنجه نرم میکنند.

2. دسترسی آزاد به دانشوریِ شهروندی
هامبورگ در مقالهاش اشاره میکند که دسترسی به اطلاعات یکی دیگر از معضلاتِ جدی علم امروز است:
«علیرغم این واقعیت که علم نمونۀ یک کالای عمومی جهانی است، اما امروزه حجم کلانی از دانش علمی پشت درگاه پرداخت ژورنالها و بانکهای اطلاعاتیِ خصوصی حبس شده است. آزادسازیِ تمام این دادهها، هدف اصلی جنبش علمی آزادی است که یک ده پیش پدید آمد».
فرآیند داوریِ همتا بهکُندی انجام میشود و هویت داوران هم ناشناس است. این وضعیت میتواند به «جنگ میان رقبا» بینجامد، چراکه ژورنالها به نگهبانان علم تبدیل شدهاند. Elsevier و Clarivate دو بازیگر اصلی پژوهشهای دانشگاهی در فضای وب2 به شمار میآیند. ژورنالهای علمی در چنگِ انحصار شرکتهای انتفاعی است و مقالات هم تحت قانون کپیرایت قرار دارند.
شرکتهای فعال در حوزۀ نشر مقالات و پژوهشهای علمی عمدتاً به دو شیوه کسب درآمد میکنند: پرداخت وجه برای دسترسی به پژوهشها و پرداخت وجه جهت چاپ و انتشار مقالات. به نظر میرسد چنین وضعیتی، حتی برای ناظران مستقل هم، به تحریف و دستکاری انگیزهها میانجامد.
در سالهای اخیر، چند پلتفرم مانند Arxiv، bioRxiv و medRxivand SSRN امکانی را فراهم کردهاند که دانشگاهیان بتوانند نسخۀ اولیه و پیشنویس پژوهشهای خود را آنلاین منتشر کنند که مورد استقبال هم قرار گرفته است. اما از آنجا که این آثار هنوز تحت بررسی داوریِ همتا قرار نگرفتهاند، لذا ممکن است دانشگاهیان یافتههای کلیدی خود را در این نسخههای اولیه فاش نکنند.
مشکل کار مشخص است: نگهبانان علم. مزایای رفع این مشکل که دیگر واضحتر از خود مشکل است.
دانشوریِ شهروندی
هامبورگ که از 19 سالگی از درد مزمنی به نام فیبرومیالژیا رنج میبرد و طی دو سال گذشته هم مدت زیادی درگیر کرونا بوده، معتقد است که دیسای میتواند با آزادسازیِ پژوهشها، افراد معمولی را بسیج کند که برای حل مشکلاتشان به هم کمک کنند؛ بهویژه افرادی که خودشان تجربۀ بیماری دارند، انگیزۀ زیادی هم برای کمک به دیگران خواهند داشت:
«همراه بسیاری از بیماریهای مزمن، یک ذهنیتِ “بیوهکریِ” مؤثّر هم در بیمار شکل میگیرد؛ زیرا بیمار مجبور میشود، بدون داشتن دانش و ابزار لازم، تأثیرات درمان و علائم بازگشت بیماری را خودش بررسی کند. میان این آزمایشهایِ “دانشوریِ شهروندی” و طبّ سنتی و پزشکی، همپوشانی بسیار اندکی وجود دارد (اگر اصلاً وجود داشته باشد)؛ بنابراین فرصت شناختن بیماریها از کف میرود و بسیاری از بیماریها، علیرغم میلیونها مبتلا در سطح جهان، هنوز مورد بررسی و پژوهش قرار نگرفتهاند».

DeSci Labs مشغول ساخت یک دفترکل برای سوابق علمی است، بهنحوی که پیشنویسها، دادهها و کدهای پژوهشی را تأیید و ذخیره میکند و از شفافیت هم برخوردار است؛ یعنی همه میتوانند به دادههای آن دسترسی پیدا کنند.
ون وینکل، مدیر عملیات DeSci Labs، میگوید:
«آزادسازیِ واقعی علم در گرو آن است که صورت علم از قالب پیدیافی به ابزارهای پژوهشی پویا بدل شود. ما قصد داریم اولین محصولمان (DeSci Nodes) را در 20 آوریل، که روز علوم غیرمتمرکز هم هست، در آمستردام رونمایی کنیم و نشان دهیم که چگونه میتوان پیشنویس یک پژوهش را به پژوهشی تکرارپذیر تبدیل کرد که هم روی IPFS ذخیره میشود و هم حاوی دادهها، کدها و ویدئوهایی است که گواه بر پژوهشاند و بحران تکرار را بهتدریج منحل خواهد کرد».
انجمن پژوهشیِ قرارداد هوشمند (Smart Contract Research Forum) رویکردی نوآورانه اتخاذ کرده که میتواند دسترسی آزاد به پژوهشها را بهبود ببخشد. در واقع، این انجمن جامعهای است جهت همرسانیِ پژوهش و داوریِ همتا که فرآیند داوریِ همتا را از فرآیند انتشار تفکیک میکند.
اویگن لونتال، مدیر انجمن میگوید:
«امروزه، داوریِ همتا تنها برای کسانی در دسترس است که برای ژورنالها و همایشهای آنچنانی سرودست میشکنند. بیشتر فضای وب3، به استثنای پروتکلهای رمزنگاشتی اولیه، عمدتاً خارج از دانشگاه ساخته شده و اکثر پژوهشگران هم تحقیقات خود را، به جای محافل سنتی دانشگاهی، در بلاگ یا توییتر خود منتشر میکنند. به همین دلیل، ضرورت دارد یک سری آزمایشهای داوریِ همتا اجرا شود، بهنحوی که آزاد باشد و از پژوهشگران مستقل این عرصه حمایت کند، و برای اینکه اطمینان حاصل کنیم که قرار نیست با آزمایشهایمان چرخ را از نو اختراع کنیم، هماهنگیهایی را با پژوهشگران حوزۀ متاساینس صورت دادهایم».
این انجمن قرار است برنامههای آتی خو را در گردهمایی 20 آوریل در آمستردام اعلام کند.
تا اینجای کار، دسترسی آزاد و دادههای ترکیبی دو عامل اصلی بهبود پژوهشها در نگاه شهروندان دانشور است.
3. تجدید نظر در فرآیند داوریِ همتا
پاتریک جویس در آزمایشگاه تومورشناسیِ دانشگاه مشهور جان هاپکینز کار میکرد و پیش از آن هم تحصیل در دانشکدۀ پزشکی و برنامۀ پژوهشی دکترای تخصصی خود در زیستشناسی مولکولی را نیمهکاره رها کرده بود.
او اولین کسی نیست که میگوید «علم خوب الزاماً همیشه قابلِ استناد نیست». این ذهنیت غلط به انگیزههای گمراهکنندهای دامن میزند که از گردش مالی کلان استنادها آب میخورد».
او میافزاید: «هر چه ژورنالی معتبرتر باشد، استناد به آن مقبولتر است». اما پولیبودنِ ژورنالها مانع بزرگی در بهرهمندی فوری مردم جهان از این منابع است.
در سال 2016، پیش از آنکه جویس با رمزارزها آشنا شود، تصمیم داشت پلتفرمی علمی به نام Knowledgr بسازد؛ چیزی شبیه به .Reddit مؤسس کوینبیس (Coinbase)، برایان آرمسترانگ، در پلتفرم جویس سرمایهگذاری کرد، اما پس از مدتی این پروژه متوقف شد. بعد از آن، در سال 2020، جویس به گروه پژوهشی آرمسترانگ پیوست و مدیر ارشد علمی Armstrong’s ResearchHub شد که نوعی گیتهاب علمی با محوریت دیسای است.
ریسرچهاب نمونۀ مناسبی از موقعیتی است که دیسای میتواند در آن درخشان ظاهر شود. جویس در این راستا میگوید: «ریسرچهاب 60 ویراستار علمی استخدام کرده که همگی دارای صلاحیت لازم برای بررسی و ارزیابیِ تخصصیِ مقالات علمی هستند». اقدام ریسرچهاب از مزیت صرفه به مقیاس برخوردار است، تعداد ویراستاران و نیروهای کمکی کافی است و بررسیهایی که صورت میگیرد تقریباً در سطح جهان معتبر و مقبول است. در حال حاضر، این پروژه در مرحلۀ جستجوی نسخههای اولیه و پیشنویس پژوهشها قرار دارد تا فرآیند داوریِ همتا و بررسی تخصصی را روی آنها آغاز کند.
ریسرچهاب کار پژوهشی نمیکند، بلکه پلتفرمی میسازد تا به واسطۀ آن علم را آزاد و مستقل کند. ویراستاران و ناظران علمیِ این پروژه بابت داوری پژوهشها توکن ResearchCoin دریافت میکنند که «معادلِ حقّ حاکمیتی در این پلتفرم است».
«ما امیدواریم که این ایده، همانند جنبش نرمافزار آزاد، بتواند برج عاجِ نگهبانان علم را فرو ریزد تا مثلاً فلان شیمیدانِ پابرهنۀ ازبکستانی هم بتواند به گنجینۀ علم ناب دسترسی پیدا کند»
اخیراً شناساگر اشیاء دیجیتال (DOI) هم به پلتفرم اضافه شده که به ادغام ریسرچهاب با مدلهای پژوهشی موجود کمک میکند. DOI نوعی شناسۀ اختصاصی اسناد و مقالات پژوهشی است که به پژوهشگران در یافتن منابع و مآخذ اصلی یاری میرساند.
جویس میگوید که این پروژه در ابتدا کاملاً یک سازمان خودگردان غیرمتمرکز (DAO) یود، اما جواب نداد: «هنوز هم نوعی DAO به حساب میآید، اما بیشتر توسط مدیر عامل اداره میشود. سازماندهی افراد کار دشواری بود. ما مجبور بودیم بهدقت توضیح بدهیم که این DAO باید چه تصمیماتی بگیرد. مثلاً باید تصمیم میگرفتیم که آیا باید پژوهشهای اصلاحنژادی را ممنوع کنیم؟ این دست از پرسشها همیشه در DAO مطرح میشد».

جویس به دیسای اشاره میکند و میگوید: اما حالا دیگر داستان عوض شده و انتظار میرود که یک DAO باشیم.
سازمانهای خودگردان غیرمتمرکز (DAOs) نقش تعیینکنندهای در DeSci دارند
پس از برگزاری گردهمایی دنور، تقریباً هر هفته، سازمانهای خودگردان غیرمتمرکزی با محوریت دیسای پا گرفتهاند.
یکی از همین سازمانهای خودگردانِ جدید stdDAO است که مأموریت دارد پژوهشهای مربوط به بیماریهای مقاربتی را تأمین مالی کند تا شاید راه درمانی برایشان پیدا شود. مؤسسان این DAO از اهالی رمزارزها هستند و قرار است «هویتشان مخفی بماند، زیرا همگی به نوعی درگیر یکی از همین بیماریها شدهاند. همۀ اعضا هم افرادی را میشناسند که بیماریهای مقاربتی حادتری دارند».
بنیانگذار سازمانِ CarmenCrypto میگوید که به دنبال دسترسی به صنعت دارو هستند؛ آن هم در مقیاسی فراتر از شرکتهای بزرگ داروساز. سازمان خودگردان CarmenCrypto دقیقاً به دنبال «درمان» قطعی است، نه صرفاً روش دیگری برای کنترل آثار جانبی بیماری. اعضای این DAO قصد دارند در گام اول روی بیماریهای مقاربتیای مانند «هرپس سیمپلکس نوع 1 و2 تمرکز کنند و در گام بعدی به پژوهش دربارۀ ویرایش ژن و سلولهای بنیادین بپردازند».
«ما کسبوکار این DAO را اداره میکنیم و متخصصان خارج از این سازمان هم در روند پژوهش به ما کمک خواهند کرد. این سازمان میتواند فراتر از مرزها عمل کند، میتواند تأمین مالی کند، میتواند مسیر پروژهها را کوتاهتر کند.»
اعضای این سازمان از وکلا، متخصصان امور مالی و خیّرینی تشکیل شده که همگی با حسننیت میخواهند کمک کنند و «هرکدامشان هم دست و مهارتی در ارزهای دیجیتال دارند».
آنها با ردکردن مقرّراتِ آزمایش بالینیِ ایالات متحده، قصد دارند پژوهشِ «هر کجا که دانشمندان و پژوهشگران هستند» را تأمین مالی کنند.
جمعبندی
علوم غیر متمرکز (Decentralized science) یا به اختصار دیسای (DeSci) جنبش و جامعۀ آزادی از دانشوران شهروندی است که مرزی برای علم و دانش نمیشناسد، با تمرکز علم مخالف است و علاوه بر اینکه سیستم بررسیِ تخصصی پژوهشها را ناکارآمد میداند، معتقد است که حجم هنگفت گردش مالی در صنعت انتشارات، موجب انحراف در تأمین مالی پژوهشها و، بدتر از آن، سوگیری پژوهشها شده است.
مدل پژوهشی رایج در دانشگاهها با سه معضل اصلی روبهرو است که دیسای هم با تأکید بر آنها قصد دارد به کمک صنعت بلاکچین و جهان رمزارزها طرحی نو دراندازد:
چالش نخست به شیوۀ تأمین مالی پژوهشها مربوط است که اولویت را به پژوهشهایی میدهد که بازخورد بیشتری داشته باشند و بهنحوی با کمّیسازی، کیفیت را فدای کمّیت کرده است. در نتیجۀ این سیاست، پژوهشهای جنجالی باب میشود و سیستم انگیزشی نظام علمی هم منحرف میشود.
چالش بعدی به محدودیت دسترسی به اطلاعات و پژوهشها مربوط است. ژورنالها از طریق پولیکردن دسترسی به منابع خود مانع بزرگی بر سر راه دسترسی آزاد به پژوهشها هستند. از طرفی دیگر امکان بررسی دادهها و انجام پژوهش وجود ندارد و این به مشکلات دیگری مانند بحران تکرارپذیری منجر میشود. عملاً امکان راستآزمایی بسیاری از تحقیقات و پژوهشها وجود ندارد.
چالش سوم به سیستم داوریِ همتا مربوط است. بررسی تخصصیِ پژوهشها تحت این سیستم کند صورت میگیرد و هویت اصلی داوران مشخص نیست.
دیسای قصد دارد با تأمین مالی از طریق ارزهای دیجیتال مشکل تأمین مالی پژوهشگران را حل کند، با استفاده از بلاکچین و ثبت دادهها و مشاهدات پژوهشگران روی یک دفترکل توزیع شده به آزادتر کردن اطلاعات کمک کند و از طریق پلتفرمهای بلاکچینی، فرآیند داوریِ همتا را به جمعسپاری بگذارد.