«قاطعترین مدرکی که ثابت میکند بیتکوین همانطور که تبلیغ شده کار میکند، پیشینۀ عملکردی است که تا به حال داشته است. هر چه عمر بیتکوین بیشتر شود، بیشتر باید جدیاش بگیرید».
احتمالاً تا به حال چیزی از بیتکوین به گوشتان خورده باشد. ممکن است شنیده باشید که عدهای را پولدار کرده یا اینکه طرحی تبهکاری است و به کرۀ زمین آسیب میزند.
این دست از حرفها معمولاً آشفتهاند و گیجکننده، چون کسی نمیتواند جلوی این حرفها را بگیرد؛ درست مثل بیتکوین که در دست کسی نیست، بلکه به همۀ ما تعلق دارد.
در این مقالۀ کوتاه قصد دارم حقایقی را دربارۀ بیتکوین بازگو کنم تا کمکی باشد به حس کنجکاوی کسانی که میخواهند از کار برترین رمزارز جهان سر در بیاورند. کاری به جنبۀ فنی بیتکوین ندارم و سعی میکنم به زبان ساده توضیح بدهم. در ضمن، این نوشته، مقالۀ جامعی نیست و برای کسب اطلاعات بیشتر میتوانید به لینکهای موجود در مقاله رجوع کنید.
من در مقام یک سرمایهگذار، وکیل مدافع بیت کوین نیستم، هرچند که فکر میکنم ارزشش را دارد کمی از آن داشته باشید. صرفاً قصد دارم روی چند باور غلطِ رایج انگشت بگذارم و با طرح چند مفهومِ کلیدی به تازهواردان جامعۀ رمزارزها کمک کنم تا سریعتر راه بیفتند. اگر این مقاله را با ذهنی باز مطالعه کنید، که امیدوارم همینطور باشد، فوراً متوجه خواهید شد که بیتکوین تنها در قیمتش خلاصه نمیشود و موارد بسیار بیشتری در کار است.
تر و خشک را با هم نسوزانید
بیایید از قسمت بد ماجرا شروع کنیم: ارز دیجیتال چیز پرمخاطرهای است و بازار رمزارزها هم جای خوفناکی است. تا دلتان بخواهد کلاهبرداری، هک و سواستفاده در آن رخ میدهد. این بازار برای قماربازانِ نابکار، جنایتکاران و افراد احمق جذابیت زیادی دارد. استدلالهای انگیزشی و مغالطۀ هزینۀ ازدسترفته میتوانند جلوی نابودی ایدۀ افتضاحی را بگیرند که باید مدتها قبل از بین میرفت. در فضای آزاد، شیّادان راحتتر جولان میدهند و عامّۀ مردم اغلب پول خود را پاک میپازند. بیش از 95 درصد از فضای کلّی بازار رمزارزها را ارزهای دیجیتال مزخرف محض تشکیل میدهد، پس طبیعی است که عدهای نتیجه بگیرند که داستان رمزارزها از بیخ مزخرف است.
اما باید توجه داشته باشید که اکثراً مزخرف با تماماً مزخرف یکی نیست. اینکه بخواهیم رمزارزها را به خاطر وجود کلاهبرداری در ارز دیجیتال نادیده بگیریم، مثل این میماند که توییتر را کامل کنار بگذاریم؛ چراکه بیشتر توییتها تهوعآورند. مسئله این نیست که توییتر یا رمزارزها چیزی برای عرضه ندارند؛ مسئله این است که فرآیند جستوجو در میان دریایی از مزخرف و یافتن ایدههای ناب، زمان و توان زیادی میطلبد.
کنار گذاشتن کامل رمزارزها راه آسانتری است و به نظر میرسد که صراحت اخلاقی بیشتری هم در آن باشد، اما پرسش بدپیلهای باقی میگذارد که به این راحتیها ولکُن معامله نیست: اگر رمزارزها تا این حد افتضاح هستند، پس چرا تا به حال از بین نرفتهاند؟
بیتکوین از بین نمیرود
فکر نمیکنم کسی وجود داشته باشد که همان اول کار ایدۀ بیتکوین را پذیرفته باشد. طراحی بیتکوین آنقدر عجیب و غیرعادی است که تقریباً همه در ابتدا آن را غیرممکن میدانند و نمیپذیرند. از اولین باری که در مورد بیتکوین شنیدم، حدود سه سال طول کشید تا خودم را مجاب کنم در موردش بهصورت جدی تحقیق کنم. در مقطع ارشد، دربارة نظریۀ بازیها و مکانیزم طراحی مطالعه کردم و متوجه شدم که چرا بیتکوین کار نمیکند، اما سردرنمیآوردم که چرا همچنان برقرار است.
روی کاغذ و در مقام تئوری مطمئن بودم که چیزی مثل بیتکوین اصلاً نمیتواند وجود داشته باشد… اما بیتکوین عملاً وجود داشت. وقتی تئوری در تضاد با واقعیت مشهود باشد، این تئوری است که باید تغییر کند. به شکاکیتم مشکوک شدم. وقتی که وایتپیپر بیتکوین را خواندم، نظرم عوض شد.
«بیش از هر آنچه که میتوانم بنویسم یا بگویم قاطعترین مدرکی که ثابت میکند بیتکوین همانطور که تبلیغ شده کار میکند، پیشینۀ عملکردی است که تا به حال داشته است. هر چه عمر بیتکوین بیشتر شود، بیشتر باید جدیاش بگیرید»
این نکته در اصطلاح علمی به اثر لیندی معروف است ــ هر چه عمر پدیدۀ فناناپذیری مثل فناوری یا یک ایده بیشتر باشد، امید به ماندگاری آن پدیده هم بیشتر خواهد شد. ما میتوانیم همه با هم قرار بگذاریم که طلا از فردا دیگر ارزشی نداشته باشد یا قرار بگذاریم که از فردا فقط تکآهنگهایِ مُد امروز را گوش کنیم. اما احتمالاً موفق به انجام چنین تصمیماتی نخواهیم شد.
طلا چندین قرن آزگار است که ارزشمند بوده، پس احتمالاً از این به بعد هم تا مدتها ارزشمند خواهد ماند. اکثر موزیکهای تاپِ روز جدیدند و این نشان میدهد که موزیکهای تاپِ فردا هم جدید خواهند بود. تداوم بقای چیزی گواهی است بر اینکه به بقای خود ادامه خواهد داد و این همان اثر لیندی است.
به همین دلیل است که دولتهای سراسر جهان از نادیدهگرفتنِ بیتکوین دست کشیدهاند و در راستای ممنوعیت، تنظیمگری یا حتی پذیرش آن اقداماتی قانونی صورت دادهاند.
سیاستِ نادیدهگرفتن بیتکوین و تصور اینکه خودش از بین خواهد رفت، دیگر جواب نمیدهد. اگر قرار بود بیتکوین خودش از بین برود، تا حالا رفته بود.
بیتکوین ارزشمند است، چون مفید است
یکی از انتقاداتی که به بیت کوین وارد میشود این است که پشتوانهای ندارد و قاعدتاً نمیتواند هیچ ارزشی داشته باشد. از آنجایی که بیتکوین ذاتاً هیچ کاربردی ندارد، لذا باید نظریۀ احمق و احمقتر در موردش صدق کند. طبق این نظریه، تنها هدفی که میتواند خریدِ احمقانۀ یک دارایی بیارزش را توجیه کند، فروختنش با قیمتی بیشتر به فردی احمقتر است. درست است که تنها کاربرد بیتکوین انتقال آن به فرد دیگری است، اما به این معنی نیست که بیتکوین بهدردنخور است. انتقال ارزش خود خدمتی ارزشمند به حساب میآید. سودآوری بالای صنعت بانکداری ریشه در همین خدمت دارد.
«به عنوان یک آزمایش نظری، فرض کنید فلز پایهای وجود دارد که به کمیابیِ طلا است، اما ویژگیهای متفاوتی دارد: رنگ خاکستریِ یکنواختی دارد، رسانایی بالایی ندارد، چندان مقاوم نیست، نه انعطافپذیر است و نه چکشخور، هیچ استفادۀ زینتی و صنعتی هم ندارد، اما از ویژگیِ جادوییِ ویژهای برخوردار است: میتواند از طریق یک کانال ارتباطی منتقل شود. اگر این فلزِ بیخاصیت بنا به دلیلی ارزشمند شود، حالا هر دلیلی که میخواهد باشد، در این صورت، هر کسی که میخواهد ثروت خود به جای دوری منتقل کند، میتواند مقداری از این فلز را بخرد، انتقال دهد و از گیرنده بخواهد آن را بفروشد.»
ساتوشی ناکاموتو
پولْ نوعی تکنولوژی است که ارزش را در مکان و زمان منتقل میکند. بیتکوین هم وسیلهای برای انتقال ارزش است که تضعیف نمیشود، قابل توقیف نیست و نمیتوان آن را سانسور کرد. ارزش همین خدمات، پشتوانۀ ارزش بیتکوین همین خدمتی است که ارائه میدهد: انتقال ارزش.
«من فکر میکنم که از بینبردن بیتکوین ممکن نیست».
پاتریک مَکهِنری، نمایندۀ کنگرۀ آمریکا
بیتکوین متوقف نخواهد شد
از آنجایی که بیتکوین فاقد کنترل و نظارت مرکزی است، لذا تنها راه انسداد آن، متوقفکردن تکتکِ افرادی است که شخصاً در شبکۀ بیتکوین حضور دارند. حتی اگر اینترنت هم بهکلی قطع شود، کارساز نخواهد بود، زیرا میتوان از طریق امواج رادیویی یا ماهواره به شبکۀ بیتکوین متصل شد. با هیچ ترفندی نمیتوانید خودِ شبکه را از کار بندازید.
البته، دولتها میتوانند فعالیت رمزارزها را غیر قانونی اعلام کنند (که چند کشور هم کردهاند)، اما ممنوعکردنِ معاملات بیتکوین مثل این است که استعمال مواد مخدر را قدغن کنید؛ خود مسئله از بین نمیرود، تنها صورت مسئله تغییر میکند و به فعالیتی زیرزمینی بدل خواهد شد. دولت اقتدارگرای چین هم بارها بیتکوین را ممنوع کرده، اما عملاً نتوانسته جلوی آن را بگیرد؛ چراکه بیتکوین چین و ماچین نمیشناسد و مفهومی فراملی است. چین تنها میتواند خودش را از این شبکه سوا کند.
اما اگر دولتها پا را یک قدم فراتر نهادند و عملاً به خود شبکه حمله کردند چه؟ آنها میتوانند مخفیانه دستگاههای استخراج را خریداری یا مصادره کنند و با استخراج بلوکهای خالی، شبکه را کُند کرده و درآمد ماینرهای واقعی را کاهش دهند. دولتها همچنین میتوانند پاداشِ حاصل از استخراج خود را در بازار بفروشند و با بازکردن پوزیشن شورت قیمت بیتکوین را پایین بیاورند، در نتیجه آسیب بیشتری به درآمد ماینرها و اعتبار بازار وارد سازند. هر چه ماینرهای بیشتری سنگر را ترک کنند، مهاجمان حجم بیشتری از شبکه را تحت کنترل خود درمیآورند و این وضعیت در ادامه به چرخۀ بازخوردی و مارپیچ مرگ منجر خواهد شد.
چنین حملاتی بیشتر برای یک دولت جهانیِ یکپارچه و انتزاعی قابل تصور است و در شرایط واقعیِ جهانِ امروز چندان محلی از اعراب ندارد. در شرایط فعلی، تنها چین و آمریکا هستند که میتوانند عملاً چنین حملاتی را ترتیب دهند. چین تمام دستگاههای استخراج را به طور منظم از مرزهای خود خارج میکند، بنابراین سازوبرگ کافی برای تدارک چنین حملاتی در اختیار ندارد.
تنها میماند آمریکا که آن هم به نظر نمیرسد داوطلب حمله به شبکه شود. مصادرۀ دستگاههای استخراج، آن هم در شرایط غیرجنگی، نقض آشکار مالکیت خصوصی است که در بافتِ اقتصادسیاسی ایالات متحده گناهی نابخشودنی به شمار میآید. گذشته از این، رمزارزها در سیر تکوین خود به لابی مؤثری در عرصۀ سیاست بدل شدهاند. نمایندگان هر دو حزب کنگرۀ آمریکا خودشان بیتکوین دارند و حمایت از رمزارزها جزئی از برنامههایشان شده؛ حتی برخی آن را به هویت سیاسی خود گره زدهاند.
تهاجمی بس قدرتمند که با انگیزۀ ایدئولوژیک انجام شود، میتواند شبکۀ بیتکوین را متوقف کند، اما تداوم آن هزینۀ زیادی در پی دارد و در صورت توقف هم شبکه میتواند مجدداً فعالیت عادی خود را از سر بگیرد. نتایج احتمالی نبرد مهاجمان و مدافعان بر سر بلاکچین از دیدگاه نظریۀ بازیها پیچیده است و عقلاء هم ممکن است در پیشبینی فرجام چنین نبردی اتفاق نظر نداشته باشند. اما قدرتمندترین دولتهای حال حاضر، یعنی آمریکا و چین، یا بیتکوین را پذیرفتهاند یا خود را خلع سلاح کردهاند.
موارد فراوانی وجود دارد که بیتکوین را از همۀ آلتکوینها متمایز میسازد، اما ماجرا را پیچیده نکنید، هیچ نیازی به معیارهای فنی نیست. سه مؤلفهای که باید در نظر داشت: کمیابی پدیدهای است که دورانش دیگر به سر آمده، نقطۀ کانونی، پول مادر تمام عوامل شبکه است و همگی به سمت آن گرایش دارند.
بیتکوین جایگزین نخواهد شد
بیتکوین، برحسب طراحی، سیستم بسیار محدودی است. کاربردش تقریباً در ارسال و دریافت خلاصه میشود. تغییر این سیستم بسیار دشوار است، در نتیجه، بهکُندی تکنولوژی جدیدی میپذیرد؛ بر فرض که اصلاً بپذیرد. از دید بیرونی ممکن است ابتدایی و کُند به نظر برسد، اما مقاومت در برابر تغییر برای بیتکوین نهتنها نقص نیست، بلکه مزیت اصلی محسوب میشود. بیتکوینی که مُنعطف باشد، دیگر بیتکوین نیست.
بیتکوین، بیش از آنکه انقلابی تکنولوژیک باشد، انقلابی اجتماعی است. هیچ رمزارز جدیدی نمیتواند به دستاوردهای بیتکوین برسد؛ زیرا بیتکوین در زمینۀ اجتماعی خاصی متولد شد که حالا دیگر به تاریخ پیوسته است. در یک سال و نیم اول عمرش اساساً رایگان بود. وبسایتی به نام «Bitcoin Faucet» وجود داشت که صرفاً بابت تکمیل تست کپچا، 5 بیتکوین به کاربران میداد. پیش از آنکه پروژه بر سر زبانها بیفتد، ساتوشی غیبش زد و هیچوقت هم پاداش خاصی بابت زحماتش در مقام بانی پروژه به خود اختصاص نداد. حتی اگر پروژۀ جدیدی بهنحوی بتواند تمام این شرایط را بازآفرینی کند، باز هم نمیتواند پیشینۀ عملکردِ مسلّمِ بیتکوین را تکرار کند.
آلتکوینها میتوانند همچنان ارزشمند و مفید ظاهر شوند، اما نمیتوانند بیتکوین را به زیر بکشند و بر تخت سلطنتش بنشینند. اگر میبینید که برخی از پروژهها موفقیت چشمگیری دارند، این موفقیت در یک صنعت خاص یا حوزۀ کاربردی متفاوت کسب شده.
آلتکوینها جایگزین بیتکوین نخواهند شد
خلاصۀ کلام، بیتکوین همانطور که تبلیغ شده کار میکند.
بیش از 12 سال است که بیتکوین پیوسته، بدون هرگونه دخالت و نظارتی، دایر است و کار میکند. همین واقعیت، بهتنهایی شایستۀ توجه جدی است؛ حتّی از سوی بدبینان. تا به حال هک، سانسور یا متوقف نشده و در عین حال هیچ چشم و دستی در آن نظارت و دخالت نداشته است. از حبابها و سقوطها جان سالم به در برده و در برابر مصادره، ممنوعیت و جایگزینی ایستادگی کرده است. پیشینۀ عملکردش حاوی قرائن و شواهد ضمنی فراوانی است که ثابت میکند واقعاً همان چیزی است که ادعا میکند: یک دارایی خودمختارِ کاملاً کمیاب.
اینکه قرائنی بر واقعیبودن بیتکوین دلالت میکند، مستلزم آن است که افراد مسئول برای چنین احتمالی شروع به برنامهریزی کنند. وجود داریی کاملاً کمیابی که در سطح جهانی قابل دسترس است چه معنایی میتواند برای مردم جهان داشته باشد؟
بیتکوین به درد مردم میخورد
بیتکوین، اغلب متهم است به اینکه اساساً به درد مجرمان میخورد، اما چنین اتهامی حقیقت ندارد. در سال 2019، فعالیتهای مجرمانه در شبکة بیتکوین حدود 2 درصد بود و در سال 2020 به 0.34 درصد کاهش یافت. تراکنشهای بیتکوین، به صورت سوابق دائمی و عمومی ثبت میشود. اکثر مجرمان دلار را برای پیشبرد کسبوکار مجرمانۀ خود انتخاب میکند. در واقع، بیتکوین بیشتر برای پسانداز استفاده میشود.
بیتکوین به درد فقرا هم میخورد، زیرا گرانی بار تورم بیشتر بر دوش فقراست. اگر عمدۀ داراییهای شما پول نقد است و دستمزدتان هم برحسب ارزش اسمی پرداخت میشود، ثروت شما از دستدرازی تورم در امان نخواهند ماند. اما اگر عمدۀ داراییها سرمایهگذاری و املاک باشد، تورم به ثروتتان خواهد افزود. در کشورهایی که تورم افسارگیخته وجود دارد، بیتکوین میتواند مأمنی برای فقرا باشد.
بیتکوین همچنین میتواند برای کنشگران هم مفید باشد: معترضان فمنیست در نیجریه، سیاستمداران مخالف و دگراندیشی مثل آلکسئی ناوالانی در روسیه و گروههای محرومی مانند زنان افغانی که به خدمات بانکی دسترسی ندارند. الکس گلادشتاین از بنیاد حقوق بشر بیتکوین را «ابزاری اساسی در حفاظت از آزادی» نامیده است.
بیتکوین حتی برای سیارهمان هم مفید است
برخلاف آنچه که بعضاً در رسانههای اصلی مطرح میشود، بیتکوین در واقع به نفع محیط زیست است. با اینکه انرژی زیادی مصرف میکند، اما در واقع نوعی مردارخوار است و از انرژی هدررفتۀ ارزان تغذیه میکند. تولید انرژی بسیار بسیار ارزانتر از ذخیرهسازی یا انتقال آن است.
برای مثال، در فرآیند استخراج نفت، اغلب گاز طبیعی هم به عنوان محصول جانبی تولید میشود. اگر برای شرکتهای نفتی ممکن باشد، این گاز طبیعی را میفروشند، اما منابع نفتی بیشتر در مناطق دورافتاده قرار دارد و از این رو، انتقال این گاز به بازار دشوار و هزینهبر است. در واقع، شرکتهای نفتی این گاز را در هوا منتشر میکنند و شعلهورش میسازند؛ که به این کار مشعلسوزی میگویند. طبق برآوردی که دانشگاه کیمبریج از شاخص مصرف برق بیتکوین داشته، گازی که در فرآیند مشعلسوزی در سراسر جهان هدر میرود، تقریباً 6 برابر انرژی مصرفیِ کلّ شبکۀ بیتکوین است. در نمودار زیر میتوانید سهم اندک مشعلسوزی را در مقایسه با سایر منابع انتشار دیاکسید کربن مشاهده کنید.
چندین شرکت در حال ساخت ماینرهای قابلحملی هستند که میتوان آنها را به محل منابع نفتی برد و با استفاده از انرژی گاز طبیعی بیتکوین استخراج کرد. این کار موجب افزایش انرژی مصرفیِ بیتکوین میشود، اما در واقع تأثیر مثبتی روی محیطزیست خواهد داشت؛ زیرا استفادۀ مفید از گاز طبیعی خیلی بهتر از مشعلسوزیِ بیهوده است. مشعلسوزی و استفادۀ مفید از گاز، هر دو، به یک اندازه دیاکسید کربن منتشر میکنند، اما مشعلسوزی، علاوه بر دیاکسید کربن، متان و اکسیدهای نیتروژن هم آزاد میکند. گاز متان به لایۀ اوزون آسیب میزند و اکسیدهای نیتروژن هم باعث باران اسیدی میشوند. تأکید بر انرژی مصرفیِ بیتکوین و استنتاج اثرات زیستمحیطی مخرب از آن، غلطانداز و راهزن است.
استخراج بیتکوین برای انرژیهای تجدیدپذیر هم مفید است، چراکه بخش زیادی از انرژی تجدیدپذیر در ساعاتِ کممصرفی تولید میشود و به دلیل کاهش تقاضا بهای اندکی دارد. بیتکوین در اینجا نقش «آخرین مرجعِ وام» را برای تولیدکنندگان انرژی تجدیدپذیر بازی میکند و از منظر اقتصادی، باعث بقای بیشترِ انرژی تجدیدپذیر میشود. در واقع بیتکوین با ایجاد تقاضا برای مازاد عرضۀ انرژی تجدیدشونده، به تولید بیشترِ این انرژی کمک میکند. به همین دلیل، شرکتهای فعال در صنعت انرژی تجدیدشونده، استخراج بیتکوین را به فعالیتهای خود افزودهاند.
خیل کثیری از مخالفان بیتکوین انتقادات خود را با ژستهای زیستمحیطی بر سر بیتکوین خالی میکنند، حال آنکه خودِ کنشگران واقعیِ محیطزیست هم بابت بیتکوین نگرانی خاصی ندارند؛ چراکه اگر صادقانه دغدغۀ محیط زیست را داشته باشید، روشن است که سهم بیتکوین در این میان ناچیز است.
میزان مصرف انرژی بعضاً عجیب است. مصرف انرژی بیتکوین از آرژانتین بیشتر است، اما از برقی که تنها در آذینبندیِ شب کریسمس در آمریکا مصرف میشود کمتر است. هیچ کدام از این دو مقایسه چندان به درد نمیخورد. شاید بهتر باشد مصرف انرژی کل نظام مالی موروثی یا هزینههای زیستمحیطی دلارهای نفتی را مقایسه کنیم. انرژی مصرفی بیتکوین در مقیاس خود به قدری کم است که محاسبهاش کار آسانی است.
بیتکوین، جایگزینی برای جنگ
تاریخ جنگ به عبارتی، تاریخ کشمکش بر سر تصاحب ثروت است. اگر این ثروت دارای موقعیت مکانی باشد، دفاع از قلمروِ ثروت لازم میشود که تلویحاً به معنای خشونت است. هنگامی که ثروت به سیستمی غیرفیزیکی، مثل بیتکوین، منتقل شود، شیوۀ دفاع از ثروت هم دیگر جنبۀ فیزیکی نخواهد داشت و در نتیجه خشونت موضوعیتی نخواهد داشت (مانند استخراج بیتکوین).
علاوه بر تأثیر در خشونت، بیتکوین تداوم جنگ را برای دولتهایی دشوار خواهد کرد که اغلب برای تأمین هزینههای هنگفت جنگهای بیهوده، اقدام به خلق پول میکنند و با تورم ناشی از خلق پول ثروت مردم را به یغما میبرند. تأمین مالی جنگ با خلق پول جدید گزینۀ سادهتری است؛ زیرا مردم تأثیر مالیات مستقیم را واضحتر درک میکنند و دولت ترجیح میدهد در شرایط جنگی با مردم خودش طرف نشود. به همین دلیل است که بیشتر کشورهای درگیر در جنگ جهانی اول مجبور به ترک نظام استاندارد طلا شدند. اگر مردم درک کنند که جنگ برایشان چقدر آب میخورد، هر چه زودتر به آن پایان خواهند داد.
البته، منظور این نیست که بیتکوین به جنگ پایان میدهد ــ نیروگاهها و مراکز جمعیتی همواره به دفاع نیاز خواهند داشت.
دولتها هم همیشه بهانهای برای نزاع با همسایگان خود پیدا خواهند کرد، اما هر اندازه که مقبولیت بیتکوین افزایش یابد، روشها و انگیزههای درگیریهای خشونتآمیز هم به طرز معناداری کاهش مییابد.
به هر حال بهتر است مقداری بیتکوین داشته باشید
با تمام استدلالهایی که آوردم بعید نیست هنوز هم در مورد ارزش بیتکوین مردد باشید، اما به هر حال بهتر است مقداری بیتکوین داشته باشید؛ زیرا اگر بیتکوین بتواند به بهترین ابزار ممکن برای ذخیرۀ ارزش تبدیل شود، حجم بالایی از ارزش سایر ابزارها را جذب خواهد کرد ــ و البته قیمت تمام داراییهای دیگر هم کاهش مییابد.
چه از بیتکوین خوشتان بیاید چه نیاید، در برابر احتمال واقعی بودن چنین بیتکوینی باید همه به فکر محافظت از خود باشیم. داشتن مقدار اندکی بیتکوین، یکی از راههای مصونیت در برابر این ریسک است. اگر همۀ مردم جهان بخواهند بیتکوین بخرند، چیز زیادی به هر نفر نمیرسد. داشتن تنها 0.074 BTC شما را جزء 1 درصد از ثروتمندترین افراد شبکۀ بیتکوین خواهد کرد.
با توجه به اینکه برای مصونیت تنها اندکی بیتکوین کفایت میکند، لذا پافشاری بر نداشتنش جزماندیشانه به نظر میرسد. تردید به ارزش بیتکوین کاملاً منطقی است، اما اطمینان کامل از شکست پروژۀ بیتکوین دیگر یکدندگی است. شکاکان باهوش به شکاکیت خود گاهی مشکوک میشوند.
فارغ از اینکه چه حسی به بیتکوین دارید، توصیه میکنم همچنان کنجکاو باشید. من از سال 2014 در این عرصه پرسه میزنم، همچنان چیزهای جدیدی یاد میگیریم و نظراتم هم عوض میشود.