نورو اکونومیک (Neuroeconomics) حوزهای نوین و میانرشتهای است که از همگرایی میان عصبشناسی، اقتصاد رفتاری، روانشناسی شناختی، زیستشناسی، علوم کامپیوتر و ریاضیات شکل گرفته است. هدف اقتصاد عصبی، فهم چگونگی تصمیمگیری، خصوصا تصمیمهای اقتصادی، و چگونگی محاسبات ذهنی و پردازشهای عصبی مرتبط با این موضوع است.
اقتصاد عصبی به دنبال کشف تأثیر عوامل بیولوژیک مانند نورونها، انتقالدهندههای عصبی و ساختارهای خاص مغز، از جمله قشر پیشپیشانی (Prefrontal Cortex) و سیستم لیمبیک (Limbic System) بر تصمیمگیریهای اقتصادی است. به بیان سادهتر، اقتصاد عصبی به دنبال پاسخ این سوال است که چگونه فرایندهای مغزی بر تصمیمگیریهای پیچیده مالی تأثیر میگذارند.
احساسات بخش مهمی از تصمیمات مالی را شکل میدهند. مطالعهای که توسط مؤسسه ونگارد (Vanguard) انجام شده، نشان میدهد که نزدیک به 40 درصد ارزش خدمات مشاوره مالی از طریق مدیریت احساسات و اطمینانبخشی به مشتریان ایجاد میشود.
همچنین، تحقیقی از مؤسسه دالبار (Dalbar) که طی بازه زمانی 30 ساله بین 1992 تا 2022 انجام شد، نشان داد که بازده سرمایهگذاران متوسط حدود 7 درصد در سال بوده است؛ در حالی که بازار به طور متوسط نزدیک به 10 درصد بازده داشته است. دلیل اصلی این اختلاف، تأثیر منفی تصمیمات احساسی و تلاش برای پیشبینی بازار است. و همین موضوع اهمیت پژوهشهای حوزه اقتصاد عصبی را نشان میدهد.
سیستم لیمبیک و قشر پیشپیشانی
یکی از موضوعات اساسی در اقتصاد عصبی این است که مغز انسان چگونه ریسک و پاداش را پردازش میکند. هنگامی که فرد در برابر تصمیمات پرریسک قرار میگیرد، دو بخش مهم در مغز فعال میشوند: قشر پیشپیشانی (Prefrontal Cortex) و سیستم لیمبیک (Limbic System).
قشر پیشپیشانی به عنوان یکی از مهمترین نواحی مغزی، نقش عمدهای در تصمیمگیریهای منطقی و برنامهریزیهای مالی ایفا میکند. این بخش از مغز وظیفه تحلیل، پردازش دادهها و ارزیابی گزینههای مختلف را بر عهده دارد. تصمیمات اقتصادی که نیاز به تحلیل و ارزیابی منطقی دارند، بیشتر توسط این بخش از مغز کنترل میشوند. تحقیقات نشان داده است که افراد با آسیبهای مغزی در این بخش، مستعد تصمیمات بیپروا و نسنجیده هستند؛ حتی اگر تواناییهای شناختی خود را به طور کامل از دست نداده باشند.
سیستم لیمبیک، که مسئول مدیریت احساسات است، نقش مهمی در رفتارهای اقتصادی مبتنی بر احساسات دارد. این بخش، هورمونهایی مانند دوپامین و سروتونین ترشح میکند که احساساتی مانند هیجان، استرس و اضطراب را کنترل میکنند. در مواقعی که افراد در شرایط استرسزا یا احساسی شدید قرار دارند، سیستم لیمبیک ممکن است بر قشر پیشپیشانی غالب شده و رفتارهای هیجانی مانند خرید ناگهانی یا ریسکپذیری شدید را تقویت کند.
این دو سیستم اغلب در تصمیمگیریها با یکدیگر در تعامل هستند. زمانی که فرد با ریسک بالا و یا پاداش احتمالی مواجه میشود، این سیستمها ممکن است به شیوههای مختلف و حتی متضاد فعال شوند. این تضاد میتواند منجر به تصمیماتی نسنجیده شود؛ زیرا سیستم لیمبیک به لذتها و پاداشهای فوری گرایش بیشتری دارد؛ در حالی که قشر پیشپیشانی مسئول تصمیمگیریهای آیندهنگرانه است.
کاربرد اقتصاد عصبی در بازارهای مالی
اقتصاد عصبی درصدد توضیح رفتارهای مالی انسان است. مثلا در هنگام سقوط بازارهای مالی، تقریبا همه افراد احساساتی نظیر ترس و اضطراب را تجربه میکنند که میتواند منجر به تصمیمات عجولانه و غلط مانند فروش سریع داراییها شود. از سوی دیگر، در مواقع رونق بازار، طمع ممکن است باعث شود که سرمایهگذاران بدون توجه به خطرات موجود و تنها به امید بازدهی بالاتر، بیش از حد در بازار سرمایهگذاری کنند.
سازمانها و نهادهای مالی مختلفی به پژوهشهای حوزه اقتصاد عصبی علاقهمند شده و در آنها سرمایهگذاری کردهاند تا از نتایج آنها برای بهبود فرآیندهای تصمیمگیری، افزایش دقت پیشبینیها و درک بهتر رفتار مشتریان کمک بگیرند. البته بخش زیادی از این پژوهشها در قالب پروژههای توسعه هوش مصنوعی انجام میشوند که در این گزارش به بعضی از آنها اشاره شده است.
اقتصاد عصبی و هوش مصنوعی در خدمت سازمان ها
همان طور که کمی قبلتر گفتم؛ پژوهشهای اقتصاد عصبی با پروژههای هوش مصنوعی همپوشانی زیادی دارند. زیرا توسعه هوش مصنوعی نتیجه گسترش نوروساینس بوده است و این دو حوزه پا به پای هم پیش میروند.
بانک های سرمایه گذاری: تحلیل ریسک و بهبود تصمیم گیری
تیمهای تحلیل ریسک در بانکهای سرمایه گذاری مانند گلدمن ساکس (Goldman Sachs) و جیپی مورگان (JPMorgan) از یافتههای اقتصاد عصبی و هوش مصنوعی استفاده میکنند تا رفتارهای سرمایهگذاران را در شرایط ناپایدار و نامطمئن بازار پیشبینی کنند و تصمیمات مبتنی بر دادههای علمی بگیرند.
شرکت های کارگزاری: کاهش سوگیری های شناختی در معاملات الگوریتمی
شرکتهای کارگزاری مانند چارلز شواب (Charles Schwab) و ایترید (ETRADE)، از دادههای اقتصاد عصبی برای طراحی الگوریتمهای معاملاتی استفاده میکنند که سوگیریهای شناختی معمول در انسانها را نداشته باشند. با شبیهسازی فعالیتهای مغزی معاملهگران هنگام مواجهه با اطلاعات جدید و تنظیم پارامترهای الگوریتمی، تلاش میشود تا فرآیندهای تصمیمگیری بهبود یافته و از خطاهای شناختی جلوگیری شود.
صندوق های پوشش ریسک (Hedge Funds) و پیشبینی نوسانات بازار
صندوقهای پوششی مانند بریجواتر (Bridgewater Associates) و رنسنس تکنولوژیز (Renaissance Technologies) از یافتههای اقتصاد عصبی برای پیشبینی نوسانات بازار استفاده میکنند. در این پژوهشها از مداخلات نورومدولاسیون برای تحلیل احساسات و پاسخهای احساسی بازار به خبرهای اقتصادی یا سیاسی استفاده میشود. با بررسی الگوهای احساسی معاملهگران و مقایسه آنها با عملکرد تاریخی بازار، این صندوقها قادر به پیشبینی نوسانات بازار هستند و میتوانند استراتژیهای خود را متناسب با تغییرات سنتیمنتال بازار تنظیم کنند.
مؤسسات اعتباری و وام دهی؛ ارزیابی تمایل مشتریان به ریسک
مؤسسات اعتباری مانند کردیت سوییس (Credit Suisse) و بَنک آو آمریکا (Bank of America) از یافتههای اقتصاد عصبی برای بهبود مدیریت ریسک استفاده میکنند. تحلیل فعالیتهای مغزی مرتبط با ریسکپذیری و ریسکگریزی، از طریق مداخلات نورومدولاسیون و ارائه این دادهها به موسسات اعتباری، در تصمیمات مربوط به اعطای وام به مشتریان موثر است.
پلتفرم های دیجیتال و طراحی تجربه کاربری (UX)
پلتفرمهای مالی دیجیتال مانند روبینهود (Robinhood) و آکورنز (Acorns) از هوش مصنوعی در طراحی تجربه کاربری استفاده میکنند. با بررسی واکنشهای مغزی کاربران به انواع مختلف چیدمانهای بصری و طرحهای رابط کاربری، این پلتفرمها قادر به شناسایی الگوهایی هستند که باعث کاهش استرس و افزایش اطمینان در هنگام انجام معاملات میشود. این فرآیند طراحی بر اساس بازخوردهای شناختی و احساسی کاربران، رضایت کاربران را افزایش داده و موجب بهبود تجربه کاربری آنها میشود.
بیمه ها و مدیریت ریسک؛ تحلیل رفتارهای اقتصادی مشتریان در شرایط بحرانی
شرکتهای بیمه مانند متلایف (MetLife) و آلیانتز (Allianz) از اقتصاد عصبی برای تحلیل رفتار مشتریان در زمانهای بحرانی مانند وقوع بلایای طبیعی یا رکود اقتصادی استفاده میکنند. با تجزیه و تحلیل نحوه واکنش مشتریان به اخبار ناگهانی و شرایط بحرانی، این شرکتها میتوانند استراتژیهای بازاریابی و پیشنهادات بیمهای خود را بهتر تنظیم کنند و محصولات مناسبتر با نیازهای روانی و اقتصادی مشتریان ارائه دهند.
- اقتصاد عصبی به نهادهای مالی کمک میکند تا فرآیند تصمیمگیریها را بهبود بخشند، تمایلات مشتریان را بهتر درک کنند و در نهایت استراتژیهای بهینهتری برای مدیریت ریسک و جذب مشتریان به کار گیرند.
پژوهش های آکادمیک در اقتصاد عصبی
برای درک بهتر اهمیت اقتصاد عصبی، لازم است نگاهی هم بیندازیم به بعضی نهادهای آکادمیک که به طور جدی در این زمینه مشغول پژوهش هستند.
رتبه | موسسه | مکان | امتیاز | تعداد نویسندگان |
---|---|---|---|---|
1 | دپارتمان اقتصاد، دانشگاه شیکاگو (Department of Economics, University of Chicago) | شیکاگو، ایلینوی، آمریکا | 1.63 | 82 |
2 | موسسه حکمرانی و توسعه آفریقا (African Governance and Development Institute, AGDI) | یائونده، کامرون | 3 | 7 |
3 | دپارتمان اقتصاد، دانشگاه هاروارد (Department of Economics, Harvard University) | کمبریج، ماساچوست، آمریکا | 3.23 | 71 |
4 | دانشکده علوم اقتصادی، دانشگاه زوریخ (Wirtschaftswissenschaftliche Fakutält, Universität Zürich) | زوریخ، سوئیس | 5.68 | 178 |
5 | دپارتمان اقتصاد، دانشگاه پنسیلوانیا (Department of Economics, University of Pennsylvania) | فیلادلفیا، پنسیلوانیا، آمریکا | 6.15 | 52 |
6 | دپارتمان اقتصاد، دانشگاه کالیفرنیا-سندیگو (Department of Economics, University of California-San Diego, UCSD) | لا هویا، کالیفرنیا، آمریکا | 7.17 | 52 |
7 | موسسه اقتصاد عمومی، دانشکده علوم اقتصادی، دانشگاه زوریخ (Institut für Volkswirtschaftslehre, Wirtschaftswissenschaftliche Fakutält, Universität Zürich) | زوریخ، سوئیس | 7.48 | 102 |
8 | دپارتمان اقتصاد، دانشگاه نیویورک (Department of Economics, New York University, NYU) | نیویورک سیتی، نیویورک، آمریکا | 8.81 | 61 |
9 | دپارتمان اقتصاد، دانشگاه استنفورد (Department of Economics, Stanford University) | استنفورد، کالیفرنیا، آمریکا | 10.42 | 65 |
10 | موسسه اقتصاد کار (Institute of Labor Economics, IZA) | بن، آلمان | 11.25 | 974 |
11 | مدرسه اقتصاد لندن (London School of Economics, LSE) | لندن، انگلستان | 13.47 | 346 |
12 | اداره ملی تحقیقات اقتصادی (National Bureau of Economic Research, NBER) | کمبریج، ماساچوست، آمریکا | 15.21 | 478 |
13 | دپارتمان اقتصاد، دانشگاه براون (Economics Department, Brown University) | پراویدنس، رودآیلند، آمریکا | 16.62 | 63 |
14 | مدرسه اقتصاد، دانشکده هنرها و علوم اجتماعی، دانشگاه سیدنی (School of Economics, Faculty of Arts and Social Sciences, University of Sydney) | سیدنی، استرالیا | 17.19 | 80 |
15 | دپارتمان اقتصاد، دانشگاه کالیفرنیای جنوبی (Department of Economics, University of Southern California) | لسآنجلس، کالیفرنیا، آمریکا | 18.49 | 69 |
16 | دانشکده بازرگانی UNSW، دانشگاه UNSW سیدنی (UNSW Business School, UNSW Sydney) | سیدنی، استرالیا | 19.33 | 84 |
البته این لیست کامل نیست و لیست مفصلتری را میتوانید این جا ببینید.
نقش اقتصاد عصبی در تصمیم گیری بهتر
اقتصاد عصبی با ارائه بینشهای علمی درباره چگونگی عملکرد مغز در هنگام تصمیمگیریهای اقتصادی، به ما کمک میکند که درک بهتری از تأثیرات عاطفی بر رفتارهای مالی داشته باشیم. با این دانش، سرمایهگذاران و مشاوران مالی میتوانند تصمیمات منطقیتری بگیرند و اثرات منفی احساسات بر تصمیمات اقتصادی را کاهش دهند.
علائم رفتارهای احساسی در بازارهای مالی
شناخت علائمی که نشاندهنده تصمیمگیری احساسی هستند، میتواند به شما کمک کند تا از بعضی اشتباهات جلوگیری کنید. اشتباهاتی مانند:
- واکنش سریع و ناگهانی به نوسانات: اگر با هر تغییر کوچک بازار اقدام به خرید و فروش میکنید، احتمالاً تصمیمات شما بیشتر بر اساس احساسات است.
- ترس جا ماندن (FOMO): دیدن رشد سریع قیمتها در بازار میتواند باعث ترس از دست دادن سود و در نتیجه تصمیمات شتابزده شود. این پدیده بهویژه در بازار کریپتو رایج است.
- بیشواکنشی به اخبار: اخبار منفی و مثبت میتوانند به شدت احساسات را تحریک کنند و باعث تصمیمات اشتباهی شوند. مثلا با شنیدن خبری از یک بحران اقتصادی، ممکن است احساس کنید که باید به سرعت دارایی خود را بفروشید.
چند تکنیک ساده و موثر برای مدیریت احساسات در سرمایه گذاری
- تدوین و پیروی از یک برنامه مالی: داشتن یک برنامه مشخص که شامل اهداف، بودجه و زمانبندی باشد، میتواند به کنترل احساسات کمک کند. برنامهریزی به شما کمک میکند تا در شرایط نوسانی به استراتژی خود پایبند بمانید.
- تعیین محدوده زمانی برای تصمیمگیری: به جای واکنش سریع به نوسانات بازار، محدوده زمانی مشخصی را برای بررسی و تجدیدنظر در تصمیمات تعیین کنید. این روش به شما زمان میدهد تا به جای تصمیمات احساسی، با آرامش فکر کنید.
- آموزش مستمر: آموزش درباره اصول سرمایهگذاری و تحلیل بازار میتواند به شما کمک کند تا احساسات خود را در مواقع ضروری بهتر کنترل کنید و تصمیمات خود را بر اساس دیتاها بگیرید.
- ایجاد عادت بازبینی تصمیمات: بازبینی تصمیمات گذشته و تجزیه و تحلیل دلایل آنها میتواند به شما کمک کند که متوجه شوید کدام تصمیمات تحت تأثیر احساسات بودهاند و چگونه میتوانید در آینده از آنها اجتناب کنید.
نتیجه گیری: اکنون و آینده اقتصاد عصبی
توسعه شناخت بشری از مغز انسان و سازوکارهای پیچیدهاش، افقهای جدیدی را در علوم اقتصادی باز کرده است. این دانش میتواند منجر به تصمیمگیریهای هوشمندانهتر و بهینهتر شده و به شکلگیری سیستمهای مشاوره مالی پیشرفتهتر کمک کند که به جای تکیه بر الگوهای سنتی، بر پایهی تحلیلهای شناختی و عصبی عمل میکنند.
نوروساینس و پژوهش درباره مغز یک رشته علمی نسبتا جدید است و رشتههایی مانند اقتصاد عصبی و اقتصاد رفتاری و… از نوروساینس هم جدیدتر هستند. عمر کم این رشتهها باعث شده مرزبندیهای قاطعی میانشان نباشد و به همین خاطر، بسیاری اوقات تشخیص این که یک موضوع به اقتصاد عصبی مربوط است یا اقتصاد رفتاری یا نوروفایننس ممکن است کمی مشکل باشد.
نکته دیگر، ارتباط نزدیک این پژوهشها با تحقیقات حوزه هوش مصنوعی است که تقریبا مسیر واحدی به هر دو جریان بخشیده است. این همگرایی و همراستایی میان هوش مصنوعی با اقتصاد عصبی و نوروفایننس و اقتصاد رفتاری و… میتواند چشمانداز نسبتا روشنی از فرصتهای جدید در بازار کار آینده بدهد.