بازار سهام محیطی پیچیده و پویایی است که فرصتها و ریسکهای گسترده ای را در اختیار سرمایه گذاران قرار میدهد. اتخاذ تصمیمات آگاهانه سرمایه گذاری مستلزم تحلیل و ارزیابی دقیق روندها و الگوهای موجود در بازار است. خوشبختانه روشهای تحلیلی مختلفی وجود دارد که سرمایه گذاران میتوانند از آنها برای تحلیل بازار سهام و تصمیمگیری آگاهانه تری برای سرمایه گذاری استفاده کنند.
کسب سود مداوم و مستمر از بازار سرمایه نیازمند یادگیری و آشنایی با انواع روشهای تحلیلی و تسلط بر استراتژیهای شخصی معامله و خرید و فروش انواع اوراق بهادار و سهام است. بی تردیدی افرادی که استراتژیهای معاملاتی خود را بر اساس نیازهای بازار و همچنین شخصیت معاملهگری خود انتخاب میکنند، بازدهی بهتری نسبت به سایر معاملهگران فعال در بازار سرمایه دارند. در این مقاله به انواع روشهای تحلیلی مورد استفاده در بازار سهام، نحوه عملکرد، مزایا و محدودیتهای آنها میپردازیم.
انواع روشهای تحلیلی در بورس
قیمت و ارزش داراییهای قابل معامله در بازار سرمایه، همواره به شرایط سیاسی، اقتصادی، اجتماعی وغیره… زیادی بستگی دارد. روشهای تحلیلی موجود به ما کمک میکنند تا با درک بهتر شرایط بازار، پیش بینیهای بهتری در معاملات و تحلیلهای خود داشته باشیم تا بتوانیم با استفاده از نوسانات قیمتی موجود، به کسب سودهای بیشتری دست پیدا کنیم و از ضررهای خود بکاهیم.
تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال، دو روش اصلی تحلیل در بازار سرمایه هستند. همچنین، تابلوخوانی نیز میتواند با تحلیل تابلوی یک سهام و یا کالا و در نظر گرفتن پارامترهایی نظیر حجم معاملات و تعداد آن، قدرت خریداران و فروشندگان، میانگین حجم ماهانه یک سهم وغیره… به درک بهتر شرایط و پیشبینی بهتر آینده کمک کند.
تحلیل تکنیکال بورس
تحلیل تکنیکال روشی است که شامل تجزیه و تحلیل روندها و الگوهای موجود و رایج برای پیش بینی حرکات آتی بازار است. این روش تحلیلی شامل مطالعه انواع نمودارهای قیمت و حجم معاملات برای شناسایی سیگنالهای خرید و فروش قوی و با احتمال موفقیت بالا است. تحلیلگران تکنیکال از طیف وسیعی از ابزارها و تکنیکها برای تجزیه و تحلیل دادههای بازار مانند میانگین متحرک (Moving Average)، انواع اندیکاتورها، الگوهای نموداری مختلف، انواع نمودارهای قیمتی و سطوح حمایت و مقاومت استفاده میکنند.
بسیاری از تحلیلگران تکنیکال از نمودارهای شمعی استفاده میکنند. در این نوع نمودار، هر شمع به صورت یک بازه زمانی در نظر گرفته میشود و هر شمع شامل 4 بخش مهم است: قیمت بازگشایی، قیمت بسته شدن، بالاترین قیمت در طول بازه زمانی و پایینترین قیمت در طول بازه زمانی. با تحلیل این نمودارها و الگوهای قیمتی، میتوان پیشبینیهایی درباره روند قیمتها در آینده داشت و در تصمیمگیریهای سرمایهگذاری خود از آنها استفاده کرد.
در حالی که تحلیل تکنیکال میتواند نظرات و فرضیههای ارزشمندی را ارائه دهد، اما بی اشتباه نیست. بازار میتواند غیرقابل پیش بینی باشد و تحلیل تکنیکال ممکن است همیشه حرکات آتی بازار را به درستی پیش بینی نکند.
تحلیل بنیادی بورس
تحلیل بنیادی یکی از روشهای تحلیل بازار سرمایه است که براساس ارزیابی و تحلیل اطلاعات مرتبط با شرکتها و صنایع، ارزش واقعی یک سهام را تعیین میکند. در این روش، بررسی عوامل اقتصادی، مالی، سیاسی و اجتماعی که بر روی شرکت و صنعت مورد نظر تأثیرگذار هستند، صورت میگیرد. در واقع، تحلیل بنیادی برای به دست آوردن تخمین صحیح ارزش واقعی سهام یک شرکت، به بررسی کیفیت مدیریت شرکت، میزان سودآوری، سطح بدهی، قابلیت رشد، وضعیت بازار و عوامل دیگری که در آینده شرکت و رشد یا نزول آن موثر است میپردازد.
یکی دیگر از مزایای تحلیل بنیادی، مدت زمان طولانی قابل پیشبینی بودن تأثیر عوامل بنیادی بر روی قیمت سهام یک شرکت است. در این روش، اطلاعات مرتبط با شرکت و صنعت به صورت متقابل بررسی میشود و بر اساس ارزیابی کیفیت وضعیت مالی و عملکرد شرکت، تخمینی در مورد روند قیمتگذاری به دست میآید. در نتیجه، با استفاده از تحلیل بنیادی میتوان به طور دقیقتر پیشبینی کرد که شرکتها در آینده چقدر سود خواهند داشت و سهام آنان چقدر ارزش خواهد داشت.
تحلیلگران بنیادی برای بررسی صورتهای مالی، تصمیمات مهم در یک شرکت، میزان افزایش سرمایه شرکتها و اطلاعیههای مربوط به آنان از سایت کدال استفاده میکنند. در این سایت هر سهام صفحه مخصوص به خود را دارد و کاربران میتوانند از این اطلاعات در تحلیلهای خود استفاده کنند.
تحلیل بنیادی میتواند درک بهتری از سلامت مالی و پتانسیل رشد یک شرکت به سرمایه گذاران ارائه دهد. با این حال، ممکن است زمانبر باشد و ممکن است همیشه حرکتهای آینده بازار را بهطور دقیق پیشبینی نکند.
تابلوخوانی در بورس
به زبان ساده، تابلوخوانی به معنای بررسی اطلاعات معاملاتی یک سهم و مواردی مانند حجم معاملات، تعداد خریداران و فروشندگان، تعداد معاملات، میزان سرمایه وارد و یا خارج شده از سهم وغیره… است.
مفهوم تابلوی سهم، صفحه ای است که اطلاعات مذکور به معاملهگران نمایش داده میشود. این اطلاعات در سایت شرکت مدیریت فناوری بورس تهران موجود است.
تحلیل تکنیکال یا بنیادی؟ مسئله این است
به عنوان یک سرمایه گذار، چه مبتدی و چه با تجربه، حتماً با اصطلاحات «تحلیل تکنیکال» و «تحلیل بنیادی» برخورد کرده اید. این دو شکل تجزیه و تحلیل توسط سرمایه گذاران برای ارزیابی اوراق بهادار و تعیین اینکه آیا ارزش سرمایه گذاری در آنها را دارند استفاده میشود. انتخاب بین تحلیل تکنیکال و بنیادی اغلب موضوع بحث بین سرمایه گذاران است. برخی از سرمایه گذاران بر این باورند که تحلیل تکنیکال برتر است، در حالی که برخی دیگر به بهتر بودن تحلیل بنیادی سوگند یاد میکنند.
برخی مزایا تحلیل تکنیکال عبارتند از:
نقاط ورود و خروج نسبتا دقیق: تحلیل تکنیکال نقاط ورود و خروج واضحی را مشخص میکند و تصمیم گیری آگاهانه و ورود و خروج در یک سهم را برای سرمایه گذاران آسان تر میکند.
زمان مناسب تحلیل: تحلیل تکنیکال باعث صرفه جویی در زمان میشود زیرا روشی سریع برای ارزیابی اوراق بهادار است.
همه چیز بر مبنای قیمت: پایه و اصول تحلیل تکنیکال بر اساس دادههای قیمتی و نمودارهای مختلف است و موارد دیگری که در قیمت گذاری و نوسانات یک سهم دخیل است در تحلیل تکنیکال جایی ندارد. این موضوع هم به عنوان یک ویژگی و هم جزو معایب تحلیل تکنیکال محسوب میشود.
برخی از معایب تحلیل تکنیکال شامل:
نادیده گرفتن اصول اساسی: تحلیل تکنیکال عوامل اساسی مانند عملکرد شرکت، صورتهای مالی و شرایط اقتصادی را نادیده میگیرد که ممکن است تأثیر قابل توجهی بر قیمت اوراق بهادار داشته باشد.
از دست رفتن سناریوها: تحلیل تکنیکال ممکن است همیشه حرکات بازار را به درستی پیش بینی نکند ویا الگوهای مشخص به درستی عمل نکنند و منجر به از دست رفتن فرصت ها یا ضرر شود.
حالا برای مقایسه این دو روش تحلیلی، لازم ایت به بررسی برخی از مزایا و معایب تحلیل بنیادی نیز بپردازیم. برخی از مزایا تحلیل بنیادی عبارتند از:
ارائه چشم انداز بلند مدت: تجزیه و تحلیل بنیادی یک چشم انداز بلندمدت را به سرمایه گذاران ارائه میدهد و به فعالین بازار اجازه میدهد تا تصمیمات سرمایه گذاری آگاهانه و آینده نگرانه تری را اتخاذ کنند.
ارزیابی جامع: تحلیل بنیادی همه عواملی را که ممکن است بر ارزش اوراق بهادار تأثیر بگذارد، از جمله شرایط اقتصادی، روند صنایع مختلف و عملکرد شرکت را در نظر میگیرد.
ارزش پیش بینی بیشتر: تحلیل بنیادی ارزش پیش بینی بیشتری دارد، زیرا عوامل خاص شرکت را در نظر میگیرد که میتواند بر عملکرد آینده آن تأثیر بیشتری بگذارد.
برخی از معایب تحلیل بنیادی شامل:
زمان بر: تجزیه و تحلیل بنیادی زمان بر است، زیرا به تحقیق و تجزیه و تحلیل گسترده صورتهای مالی شرکت، دادههای اقتصادی و بررسی آینده صنایع مختلف نیاز دارد.
ذهنی بودن: تحلیل بنیادی ذهنی است، زیرا به شدت بر فرضیات و برآوردها متکی است. ممکن است بررسیهایی که با توجه به آمارهای مختلف انجام میشود در روند قیمتی آینده تاثیری نداشته باشند.
نقاط ورودی و خروجی کمتر: برخلاف تحلیل تکنیکال، تحلیل بنیادی ممکن است نقاط ورود و خروج واضحی را ارائه نکند و تصمیمات سرمایهگذاری آگاهانه را برای سرمایهگذاران سختتر کند.
جمع بندی
انتخاب بین تحلیل تکنیکال و بنیادی در نهایت به اهداف سرمایه گذاری، تحمل ریسک و شخصیت معاملهگری شما بستگی دارد. اگر شما یک معاملهگر کوتاه مدت هستید که به دنبال معاملات سریع هستید، تحلیل تکنیکال ممکن است بهترین گزینه برای شما باشد. با این حال، اگر سرمایهگذار بلندمدتی هستید که به دنبال بازدهی پایدار است، تحلیل بنیادی ممکن است مناسبتر باشد.
توجه به این نکته ضروری است که هر دو شکل تجزیه و تحلیل دارای نقاط قوت و ضعف هستند و مؤثرترین استراتژی سرمایه گذاری اغلب شامل ترکیبی از هر دو است. با ترکیب تحلیل تکنیکال و بنیادی، سرمایه گذاران می توانند درک جامع تری از اوراق بهاداری که در آن سرمایه گذاری میکنند به دست آورند.