بررسی نظریه گام تصادفی و غیرتصادفی در بازارهای مالی

نرگس فهیمی
نظریه گام تصادفی

توضیحات متا: نظریه گام تصادفی و غیرتصادفی در بازارهای مالی: بررسی مفاهیم، تفاوت ها و کاربردها. تحلیل مدل های آماری و نقش اطلاعات نامتقارن در پیش بینی حرکات قیمتی!

نظریه گام تصادفی یا نظریه گشت تصادفی (Random Walk Theory) یکی از مفاهیم مهم در اقتصاد و مالی است که بیان می‌کند قیمت های دارایی‌ها در بازارهای مالی به صورت تصادفی و غیرقابل پیش‌بینی حرکت می‌کنند. این نظریه بر این اصل استوار است که اطلاعات جدید، به سرعت در قیمت ها منعکس می‌شوند و لذا پیش بینی قیمت ها از طریق تحلیل های گذشته امکان‌پذیر نیست.

“نظریه مسیر تصادفی در بازارهای مالی” تاکید دارد که حرکات قیمت اوراق بهادار، مستقل از یکدیگر بوده و تلاش برای پیش بینی آن‌ها بی‌فایده است. این مفهوم به خصوص در بازارهای نوسانی مانند ارزهای دیجیتال و بازارهای نوظهور مورد توجه است. فرضیه گام تصادفی و غیرتصادفی در بازارهای مالی از مهم‌ترین مباحث مطرح در این زمینه هستند که هر کدام دیدگاه‌های متفاوتی را ارائه می‌دهند. در ادامه به طور دقیق‌تر، این مباحث را بررسی خواهیم کرد. تا انتها با ما همراه باشید.

تاریخچه و توسعه نظریه گام تصادفی

فرضیه گام تصادفی نخستین بار توسط جولز رگنالت (Jules Regnault) یک ریاضی‌دان فرانسوی در اواخر قرن نوزدهم مطرح شد. او در کتاب خود به نام “مطالعه احتمالات و فلسفه بورس (Calcul des Chances et Philosophie de la Bourse)” به این نتیجه رسید که قیمت سهام، تصادفی و غیرقابل پیش‌بینی است. بعدها در دهه ۱۹۶۰، پاول کوتنر (Paul Cootner) و بورتون مالکیل (Burton Malkiel) این نظریه را به طور گسترده‌تری مطرح کردند و آن را با داده‌های بازار مالی تحلیل کردند.

نظریه گام تصادفی چگونه شکل گرفت

مالکیل در کتاب معروف خود یعنی “یک گشت تصادفی در وال استریت” (A Random Walk Down Wall Street) تاکید کرد که بازارهای مالی کارا هستند و همه اطلاعات موجود را در قیمت های فعلی منعکس می‌کنند. این دیدگاه باعث شد که استفاده از تحلیل تکنیکال و تحلیل بنیادی برای پیش بینی قیمت ها زیر سوال برود. به مرور زمان نظریه گام تصادفی در بازارهای مالی به یکی از مهم‌ترین مباحث در نظریه های مالی تبدیل شد و تاثیر قابل توجهی بر استراتژی های سرمایه گذاری گذاشت.

مفروضات اساسی نظریه گام تصادفی

نظریه گام تصادفی بر اساس چند مفروضه اساسی بنا شده است.

  • اولین مفروضه این است که قیمت های بازارهای مالی به صورت تصادفی و غیرقابل پیش‌بینی حرکت می‌کنند. این بدان معناست که تغییرات قیمت مستقل از یکدیگر هستند و هیچ الگوی مشخصی در آن‌ها وجود ندارد.
  • دومین مفروضه این است که بازار کارا است و تمامی اطلاعات موجود، به سرعت در قیمت ها منعکس می‌شوند. به عبارتی قیمت ها تمامی اطلاعات عمومی و خصوصی را در خود جای داده‌اند و بنابراین، پیش بینی آینده با استفاده از داده‌های گذشته امکان‌پذیر نیست.
  • سومین مفروضه تاکید دارد که تلاش برای پیش بینی قیمت ها از طریق تحلیل های تکنیکال یا بنیادی بی‌نتیجه است؛ زیرا نوسانات قیمت ها ناشی از اطلاعات جدید بوده و کاملاً تصادفی هستند.

کاربردهای نظریه گام تصادفی در سرمایه گذاری

نظریه گام تصادفی تاثیرات زیادی بر روش های سرمایه گذاری داشته و به کارگیری آن می‌تواند در بهبود تصمیمات مالی موثر باشد. در ادامه برخی از کاربردهای اصلی این نظریه آورده شده است:

نظریه گام تصادفی چه کاربردهایی دارد
  • استراتژی خرید و نگهداری (Buy and Hold): بر اساس این نظریه سرمایه‌گذاران به جای تلاش برای زمان‌بندی بازار، بهتر است سهام خود را برای مدت طولانی‌تری نگه دارند.
  • صندوق‌های شاخص (Index Funds): توصیه می‌شود که سرمایه‌گذاران در صندوق‌های شاخص سرمایه گذاری کنند چراکه صندوق‌های شاخص، بازدهی کلی بازار را تقلید می‌کنند.
  • کاهش ریسک: به دلیل پیش بینی‌ناپذیری قیمت ها، استفاده از استراتژی های متنوع‌سازی و مدیریت ریسک می‌تواند به حفظ سرمایه کمک کند.
  • عدم اعتماد به تحلیل تکنیکال و بنیادی: این نظریه تاکید دارد که تحلیل های گذشته‌نگر نمی‌توانند به طور موثری آینده را پیش‌بینی کنند.

به‌طور کلی این کاربردها نشان می‌دهند که نظریه گام تصادفی در بازارهای مالی می‌تواند به استراتژی های ساده‌تر و کم‌ریسک‌تر در سرمایه گذاری منجر شود.

نقد و بررسی نظریه گام تصادفی

نظریه گام تصادفی همواره مورد بحث و جدل میان کارشناسان مالی بوده است. منتقدان این نظریه معتقد هستند که این فرضیه، بازارهای مالی را بیش از حد ساده‌سازی می‌کند و تاثیرات روانشناختی و رفتار سرمایه‌گذاران را نادیده می‌گیرد. آنها بر این باورند که بازارهای مالی به دلیل داشتن الگوهای تاریخی و تحلیل های پیچیده، تا حدی قابل پیش بینی هستند.

همچنین نمونه‌هایی از مدیران صندوق های سرمایه گذاری وجود دارند که با استفاده از تحلیل های تکنیکال و بنیادی توانسته‌اند بازدهی‌های بالاتری نسبت به بازار کلی داشته باشند. از سوی دیگر طرفداران این نظریه تاکید می‌کنند که نمونه‌های موفق معمولا استثنا بوده و در بلندمدت، پیش بینی قیمت ها غیرممکن می‌باشد.

نظریه گام غیرتصادفی؛ تعریف و مفاهیم کلیدی

نظریه گام غیرتصادفی (Non-Random Walk Theory) به بررسی حرکت های قیمتی در بازارهای مالی می‌پردازد و برخلاف نظریه گام تصادفی، معتقد است که قیمت ها قابل پیش بینی و مبتنی بر الگوهای مشخصی هستند. این نظریه توسط محققان مطرحی مانند اندرو لو (Andrew Lo) و کریگ مک‌کینلی (Craig MacKinlay) توسعه یافته و بر این اساس استوار است که حرکات قیمت در بازارها، به الگوهای قابل شناسایی و تحلیل‌پذیر وابسته هستند.

گام غیرتصادفی

نظریه گام غیرتصادفی در بازارهای مالی تاکید دارد که می‌توان با استفاده از تحلیل های تکنیکال و داده‌های تاریخی، روندهای قیمتی را پیش‌بینی نمود. این نظریه نقش مهمی در استراتژی های معاملاتی دارد و به معامله‌گران امکان می‌دهد تا با استفاده از الگوهای گذشته، تصمیمات بهتری را برای خرید و فروش بگیرند. نظریه گام غیرتصادفی در بازارهای مالی ایران نیز توجه ویژه‌ای را به خود جلب کرده و بسیاری از سرمایه‌گذاران، از آن برای بهبود عملکرد خود استفاده می‌کنند.

تفاوت های اصلی بین نظریه گام تصادفی و غیرتصادفی

برای درک بهتر تفاوت‌های اصلی بین نظریه گام تصادفی و غیرتصادفی، لازم است تا نگاهی دقیق‌تر به ویژگی‌های منحصر به فرد هر کدام داشته باشیم. این دو نظریه رویکردهای کاملاً متفاوتی به تحلیل بازارهای مالی و پیش بینی حرکات قیمتی ارائه می‌دهند. در جدول زیر تفاوت‌های کلیدی این دو نظریه را مشاهده می‌کنید که می‌تواند در انتخاب استراتژی های مناسب سرمایه گذاری به شما کمک کند:

ویژگی‌نظریه گام تصادفی (Random Walk Theory)نظریه گام غیرتصادفی (Non-Random Walk Theory)
پیش‌بینی‌پذیریقیمت ها تصادفی و غیرقابل پیش‌بینی هستندقیمت ها دارای الگوهای قابل شناسایی و پیش‌بینی هستند
تحلیل های مالیتحلیل تکنیکال و بنیادی بی‌فایده استتحلیل تکنیکال و بنیادی می‌تواند موثر باشد
کارایی بازاربازارها کاملاً کارا هستند و تمام اطلاعات را منعکس می‌کنندبازارها الگوهای تاریخی و اطلاعات گذشته را منعکس می‌کنند
استراتژی های سرمایه گذاریاستفاده از صندوق‌های شاخص و استراتژی خرید و نگهداری طولانی مدتاستفاده از تحلیل های تکنیکال برای تعیین نقاط ورود و خروج

این جدول نشان‌دهنده تضاد اساسی در نحوه نگاه این دو نظریه به بازارهای مالی است؛ که انتخاب میان این دو نظریه بستگی به دیدگاه و استراتژی سرمایه‌گذار دارد.

مطالعات و شواهد تجربی در حمایت از نظریه گام غیرتصادفی

با توجه به اینکه نظریه گام غیرتصادفی توسط محققان مطرحی همچون “اندرو لو” و “کریگ مک‌کینلی” مطرح شده است، این نظریه برای بسیاری از معامله‌گران ارزشمند و قابل باور می‌باشد. همچنین مطالعات مختلفی نشان داده‌اند که قیمت ها در بازارهای مالی نه تنها تصادفی نیستند، بلکه می‌توان از طریق تحلیل های تکنیکال و داده‌های تاریخی، الگوهای مشخصی را شناسایی کرد.

به عنوان مثال بررسی داده‌های تاریخی بازار سهام آمریکا نشان داده است که برخی از سهام ها به طور مداوم، الگوهای تکراری از خود نشان می‌دهند؛ که می‌توان از آن‌ها برای پیش‌بینی حرکات آینده استفاده نمود. این مطالعات به طور خاص در بازارهای نوظهور و در حال توسعه نیز معتبر هستند؛ یعنی درست همان جایی که اطلاعات و تحلیل های کافی، می‌تواند به پیش بینی دقیق‌تر قیمت ها منجر شود.

تحلیل تکنیکال و تاثیر آن بر نظریه های گام تصادفی و غیرتصادفی

تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) یکی از روش‌های پرکاربرد در بازارهای مالی است که بر اساس بررسی الگوهای قیمتی و حجم معاملات، به پیش بینی حرکات آینده بازار می‌پردازد. این نوع تحلیل بر این فرض استوار است که تاریخچه قیمت ها و حجم معاملات می‌توانند رفتار آینده بازار را پیش‌بینی کنند. در ادامه تاثیر تحلیل تکنیکال بر دو نظریه گام تصادفی و غیرتصادفی بررسی می‌شود:

نقش تحلیل تکنیکال در نظریه های گام تصادفی و غیرتصادفی

1.        تاثیر تحلیل تکنیکال بر نظریه گام تصادفی:

طبق نظریه گام تصادفی، قیمت ها به صورت تصادفی و غیرقابل پیش‌بینی حرکت می‌کنند؛ بنابراین این نظریه معتقد است که استفاده از تحلیل تکنیکال برای پیش بینی قیمت ها بی‌فایده است. به عبارت دیگر طرفداران این نظریه بر این باورند که هیچ الگوی قابل اعتمادی برای پیش بینی حرکات بازار وجود ندارد و تغییرات قیمت صرفاً نتیجه انتشار اطلاعات جدید و تصادفی می‌باشند.

2.      تاثیر تحلیل تکنیکال بر نظریه‌ گام غیرتصادفی:

برخلاف نظریه گام تصادفی، نظریه گام غیرتصادفی معتقد است که قیمت ها دارای الگوهای مشخص و قابل پیش‌بینی می‌باشند. در این چارچوب، تحلیل تکنیکال می‌تواند ابزاری بسیار موثر برای شناسایی این الگوها و پیش بینی حرکات آینده بازار باشد. تحلیل گران تکنیکال با استفاده از نمودارها و شاخص‌های مختلف، تلاش می‌کنند تا الگوهای تکراری را در حرکات قیمتی شناسایی کرده و از آن‌ها برای تصمیم‌گیری‌های سرمایه گذاری بهره ببرند.

این دو دیدگاه متفاوت نشان می‌دهند که کاربرد تحلیل تکنیکال به میزان پذیرش یکی از این دو نظریه بستگی دارد و هر کدام از این نظریه ها تاثیر خاص خود را بر استراتژی های سرمایه گذاری خواهند داشت.

نظریه بازار کارا و ارتباط آن با نظریه گام تصادفی

نظریه بازار کارا (Efficient Market Hypothesis – EMH) توسط یوجین فاما (Eugene Fama) مطرح شده و بر این اصل استوار است که قیمت های بازارهای مالی، تمام اطلاعات موجود را به طور کامل منعکس می‌کنند. این نظریه در سه شکل ضعیف، نیمه‌قوی و قوی ارائه شده است و هر کدام به نحوی نشان می‌دهند که اطلاعات در دسترس، به سرعت در قیمت ها تأثیر می‌گذارد.

نظریه گام تصادفی به نوعی زیرمجموعه “نظریه بازار کارا” محسوب می‌شود. در این نظریه قیمت ها به صورت تصادفی و غیرقابل پیش‌بینی حرکت می‌کنند؛ زیرا تمامی اطلاعات موجود به سرعت در قیمت ها منعکس می‌شود و هیچ الگویی برای پیش‌بینی آینده وجود ندارد.

ارتباط بین این دو نظریه به این صورت است که نظریه گام تصادفی در بازارهای مالی بر این اصل تاکید دارد که بازارها کارا هستند و هرگونه تغییر در قیمت ها، نتیجه واکنش سریع به اطلاعات جدید و غیرقابل پیش‌بینی است.

ارتباط نظریه بازار کارا با نظریه گام تصادفی

در نتیجه تلاش برای پیش بینی قیمت ها از طریق تحلیل های گذشته‌نگر، امری کاملاً بی‌فایده است. این ارتباط نشان‌دهنده هماهنگی بین این دو نظریه، در تأکید بر کارایی و تصادفی بودن حرکات بازارهای مالی است؛ که به نوبه خود تأثیرات عمیقی بر استراتژی های سرمایه گذاری و تحلیل های مالی دارد.

مدل‌های آماری و ریاضی در تحلیل گام های تصادفی و غیرتصادفی

در تحلیل گام های تصادفی و غیرتصادفی در بازارهای مالی، مدل‌های آماری و ریاضی نقش اساسی دارند. این مدل‌ها به تحلیل گران و پژوهشگران کمک می‌کنند تا رفتار قیمت ها را به طور دقیق‌تری بررسی کنند. مدل گام تصادفی (Random Walk Model) از جمله مدل‌های مهمی است که بر اساس آن، تغییرات قیمت ها به صورت تصادفی و غیرقابل پیش‌بینی در نظر گرفته می‌شود. این مدل، از فرآیندهای مارکوف و سری‌های زمانی استفاده می‌کند تا نشان دهد که هر حرکت قیمتی، مستقل از حرکات قبلی است.

در مقابل مدل‌های گام غیرتصادفی (Non-Random Walk Models) از الگوهای پیچیده‌تری برای پیش بینی قیمت ها استفاده می‌کنند. این مدل‌ها شامل “تحلیل های سری زمانی” پیچیده‌تر مانند مدل‌های ARIMA و GARCH هستند که به دنبال یافتن الگوها و همبستگی های موجود در داده‌های تاریخی می‌باشند. مدل‌های “رگرسیون خطی” و “شبکه‌های عصبی مصنوعی” نیز در این دسته قرار می‌گیرند و برای پیش بینی حرکات قیمتی با استفاده از داده‌های گذشته به کار می‌روند.

این مدل‌ها به تحلیل گران اجازه می‌دهند تا با استفاده از داده‌های تاریخی، رفتارهای احتمالی آینده را شبیه‌سازی و تحلیل کنند. مدل‌های آماری و ریاضی در تحلیل گام های تصادفی و غیرتصادفی به کار گرفته می‌شوند تا استراتژی های سرمایه گذاری بهینه‌تری تدوین شود و تصمیم‌گیری‌های مالی دقیق‌تری صورت گیرد.

نقش اطلاعات نامتقارن در گام های تصادفی و غیرتصادفی

اطلاعات نامتقارن یکی از مفاهیم مهم در بازارهای مالی است که تأثیر چشمگیری بر رفتار قیمت ها دارد. اطلاعات نامتقارن به وضعیتی اشاره دارد که در آن، برخی از سرمایه‌گذاران به اطلاعات بیشتری نسبت به دیگران دسترسی دارند. این وضعیت می‌تواند باعث شود که قیمت ها به شکل غیرکارا و غیرقابل پیش‌بینی تغییر کنند.

این مفهوم در نظریه گام تصادفی به این معنا است که هرگونه اطلاعات جدید و غیرمنتظره که وارد بازار می‌شود، می‌تواند قیمت ها را به طور تصادفی تغییر دهد؛ زیرا همه سرمایه‌گذاران به یک اندازه به اطلاعات دسترسی ندارند.

نقش اطلاعات نامتقارن در گام های تصادفی و غیرتصادفی

در مقابل، نظریه گام غیرتصادفی معتقد است که اطلاعات نامتقارن می‌توانند به شناسایی الگوهای مشخص در بازار کمک کنند. سرمایه‌گذارانی که به اطلاعات بهتری دسترسی دارند می‌توانند از این مزیت برای پیش بینی حرکات قیمتی و بهره‌برداری از آن‌ها استفاده کنند.

این نظریه تاکید دارد که حرکات قیمتی تحت تأثیر اطلاعات نامتقارن قابل پیش‌بینی هستند و تحلیل گران با دسترسی به داده‌های بهتر می‌توانند الگوهای قابل اطمینان‌تری برای تصمیم‌گیری‌های معاملاتی خود پیدا کنند.

نتیجه‌گیری

بررسی نظریه گام تصادفی و نظریه گام غیرتصادفی نشان می‌دهد که هر دو نظریه دارای کاربردها و محدودیت‌های خاص خود هستند. انتخاب میان این دو رویکرد بستگی به اهداف و استراتژی های سرمایه گذاری شما دارد. به هر حال فهم این نظریه ها می‌تواند به سرمایه‌گذاران کمک کند تا تصمیمات بهتری بگیرند و از ابزارهای مناسب برای تحلیل بازار استفاده نمایند.

در انتها از شما خواننده عزیز برای همراهی با این مطلب در ایران بروکر سپاسگزاریم و امیدواریم که این مقاله توانسته باشد به سوالات شما مانند “نظریه گام تصادفی در بازارهای مالی چیست؟”، “نظریه گام غیرتصادفی در بازارهای مالی چیست؟” و “نظریه گشت تصادفی چیست؟” پاسخ دهد و اطلاعات مفیدی در اختیارتان قرار دهد. سربلند و پیروز باشید.

سوالات متداول

1. چگونه می‌توان از نظریه گام تصادفی در سرمایه گذاری استفاده کرد؟

با توجه کردن به اصول این نظریه و استفاده از آن می‌توان از بهترین استراتژی سرمایه گذاری که خرید و نگهداری صندوق‌های شاخص است استفاده نمود؛ که این استراتژی بازدهی بلندمدت بازار را تقلید می‌کند و ریسک کمتری دارد.

2. آیا نظریه گام تصادفی به معنای غیرممکن بودن پیش بینی بازار است؟

بله. نظریه گام تصادفی معتقد است که پیش بینی دقیق حرکات آینده قیمت ها غیرممکن است؛ زیرا همه اطلاعات موجود در قیمت های فعلی منعکس شده‌اند.

3. نظریه گام غیرتصادفی چه نقشی در تحلیل تکنیکال دارد؟

نظریه گام غیرتصادفی بیان می‌کند که حرکات قیمتی، دارای الگوهای قابل پیش‌بینی هستند و تحلیل تکنیکال می‌تواند برای شناسایی این الگوها و تصمیم‌گیری‌های معاملاتی به کار برود.


فهرست مطالب

بروکر های پیشنهادی


صرافی های پیشنهادی

آخرین مطالب مجله

مشاهده همه

نظرات کاربران

فیلترها پاک کردن همه
جدید ترین
قدیمی ترین جدید ترین محبوب ترین پربحث ترین
0 نظر