در این مقاله، قصد داریم نحوه عملکرد استراتژی ترید ICT را بررسی کنیم، اجزای آن را تجزیه و تحلیل کنیم و به سوال مهمی که در ذهن هر معاملهگری وجود دارد پاسخ دهیم: آیا این استراتژی موثر است؟ پس با ما همراه باشید تا در این مقاله به بررسی دقیق این استراتژی بپردازیم.
استراتژی ترید ICT چیست؟
استراتژی ترید ICT (Inner Circle Trader) که در فارسی به “تریدرهای درون حلقه” نیز معروف است، بر رفتار معاملاتی “پول هوشمند” (Smart Money) تمرکز دارد. پول هوشمند شامل بازیگران نهادی بزرگی مانند صندوقهای معاملاتی، بانکها و شرکتهای سرمایهگذاری است که حجم قابل توجهی از معاملات بازار را انجام میدهند.
استراتژی ترید ICT ترکیبی است از پرایس اکشن کلاسیک به همراه اندکی ایده از عرضه و تقاضا (اردر بلاکها) و همچنین مهارت در ترید استاپ هانتها یا همان جمعآوری نقدینگی.
استراتژی ترید ICT از نظر برخی از اصول، با استراتژی RTM شباهت دارد. مایکل هادلستون (Michael J. Huddleston) ، خالق استراتژی ICT، از اصطلاح “مارکت میکرها” برای اشاره به بازیگران نهادی بزرگ استفاده میکند. ایف میانته (If Myante)، خالق استراتژی RTM، از اصطلاح “بیگ بویز” برای اشاره به همان بازیگران استفاده میکند.
یکی از ویژگیهای مهمی که این استراتژی را از سایر استراتژیها متمایز میکند، توانایی آن در روشن کردن اقدامات مارکت میکرها در بازار است. همچنین نگاه ساده و کاربردی به بازار دارد.
مایکل هادلستون (Michael J. Huddleston)، بنیانگذار سبک ICT
مایکل هادلستون، معاملهگر و مدرس آمریکایی، بنیانگذار سبک ICT است. او بیش از ۳۰ سال سابقه تدریس و معامله در بازارهای مالی دارد و تاکنون بیش از ۵۰ هزار معاملهگر را آموزش داده است.
هادلستون علاقه زیادی به مفهوم نقدینگی دارد. او با مطالعه بر رفتار معاملهگران بانکهای بزرگ، به نحوه عملکرد الگوترید (معامله الگوریتمی) توسط آنها پی برد. سپس ذهنیت و دلایل معاملات آنها را کشف کرد. این اطلاعات پایه شکلگیری سبک ICT را تشکیل داد.

مایکل هادلستون از COT و دادههای فاندامنتال کلان و نیز از سنتیمنت بازار یعنی اخبار مهم روزانه بازار برای دیدگاه حرکتی بهره میبرد، همچنین در کورسهایی که با نام منتورشیپ سالیانه برگزار میکند؛ از سشنها، کیل زونها و کورولیشنها نیز بسیار استفاده میکند که در دیگر سبکها سابقه زیادی ندارد و این در جای خود تحسین برانگیز است. به همین دلایل میتوان استراتژی ترید ICT را یکی از کاملترین سبکهای تحلیلی برای بازارهای مالی به شمار آورد.
مزایای استراتژی ترید ICT
استراتژی ترید ICT مزایای متعددی دارد که آن را به یک روش محبوب برای معاملهگران تبدیل کرده است. برخی از مزایای این استراتژی عبارتند از:
- سادگی و کارایی: استراتژی ICT بر اساس اصول ساده و قابل فهمی است که آن را برای معاملهگرانی که تازهکار هستند یا زمان زیادی برای یادگیری تکنیکهای پیچیده ندارند، جذاب میکند.
- اعتبار: استراتژی ICT توسط یک معاملهگر و مدرس موفق، توسعه یافته است. هادلستون بیش از ۳۰ سال تجربه در بازارهای مالی دارد و کتابها و دورههای آموزشی متعددی در مورد استراتژی ICT منتشر کرده است.
- جامعیت: استراتژی ICT از ابزارهای مختلفی برای تحلیل بازار استفاده میکند، از جمله تحلیل تکنیکال، تحلیل جریان سفارشات و تحلیل رفتار معاملهگران بزرگ. این رویکرد جامع به تحلیل بازار، ICT را به یک روش قدرتمند برای شناسایی فرصتهای معاملاتی تبدیل میکند.
- کارایی ریسک: استراتژی ICT بر مدیریت ریسک تأکید دارد. معاملهگرانی که از این استراتژی پیروی میکنند، میتوانند ریسک خود را در معاملات کنترل کنند و از زیانهای سنگین جلوگیری کنند.
- تمرکز بر رفتار معاملهگران بزرگ: مارکت میکرها بازیگران بزرگی در بازار هستند که میتوانند تأثیر قابل توجهی بر قیمتها داشته باشند. با درک نحوه عملکرد آنها، معاملهگران خرد میتوانند فرصتهای معاملاتی سودآور را شناسایی کنند.
معایب استراتژی ترید ICT
استراتژی ترید ICT یک رویکرد جامع و سودآور به تحلیل بازار است، اما مانند هر استراتژی معاملاتی دیگر، معایبی نیز دارد. یکی از اصلیترین معایب سبک ICT، عدم وجود درک مناسب از سیکلها و ایونتهای وایکوف موجود در بازار است.
سیکلهای وایکوف الگوهای تکرارشوندهای در بازار هستند که میتوانند برای شناسایی فرصتهای معاملاتی سودآور استفاده شوند. ایونتهای وایکوف نیز نقاط مهمی در بازار هستند که میتوانند منجر به تغییر روند قیمت شوند.
به همین دلیل، بسیاری از دانشجویان قدیمی مایکل هادلستون، به ترکیب این سبک با سبک ریچارد وایکوف (Richard Wyckoff) پرداختهاند. این ترکیب میتواند به معاملهگران کمک کند تا نقاط ورود و خروج دقیقتری را شناسایی کنند و از فرصتهای معاملاتی بیشتری بهرهمند شوند. سبکهای WWA، فانتوم، کوانتوم و … از جمله سبکهایی هستند که بر ترکیب سبک ICT و سبک وایکوف تمرکز دارند.
مفاهیم کلیدی ICT که باید بدانید
استراتژی ترید ICT یک رویکرد جامع به تحلیل بازار است که بر ۶ اصل کلیدی تمرکز دارد:
1. Liquidity (نقدینگی)
نقدینگی یکی از مهمترین مفاهیم در سبک ICT است. نقدینگی به مناطقی در نمودار گفته میشود که احتمال تجمع سفارشات خرید یا فروش در آنها بیشتر است. این مناطق معمولاً در نزدیکی سطوح حمایت و مقاومت قرار دارند.
بازیگران بزرگ بازار، مانند بانکها و موسسات مالی، از نقدینگی برای انجام معاملات خود استفاده میکنند. آنها میدانند که معاملهگران خرد اغلب حد ضرر خود را در سطوح حمایت و مقاومت قرار میدهند. بنابراین، قیمت را به سمت این سطوح هدایت میکنند تا حد ضرر این معاملهگران را فعال کنند و نقدینگی لازم برای انجام معاملات خود را کسب کنند.
دو نوع نقدینگی در سبک ICT وجود دارد:
- نقدینگی سمت خرید (Buy-Side Liquidity): مناطقی در نمودار که فروشندگان حد ضرر خود را در آنها قرار دادهاند. این مناطق معمولاً در نزدیکی سطوح مقاومتی قرار دارند.
- نقدینگی سمت فروش (Sell-Side Liquidity): مناطقی در نمودار که خریداران حد ضرر خود را در آنها قرار دادهاند. این مناطق معمولاً در نزدیکی سطوح حمایتی قرار دارند.

مارکت میکرها چگونه از نقدینگی استفاده میکنند؟
مارکت میکرها از تکنیکی به نام شکست فیک (Fakeout) برای فعال کردن حد ضرر معاملهگران خرد استفاده میکنند. در این تکنیک، قیمت بهطور موقت از یک سطح حمایت یا مقاومت میگذرد، اما سپس دوباره باسرعت به سمت مخالف برمیگردد. این کار میتواند معاملهگران خرد را که انتظار دارند قیمت در جهت شکست ادامه یابد، فریب دهد و باعث شود حد ضرر آنها فعال شود.
2. Market movements (حرکت بازار)
حرکات بازار به الگویی اشاره دارد که قیمتها در یک بازار مالی در طی زمان دنبال میکنند. درک حرکات بازار برای استفاده از استراتژیهای معاملاتی به سبک ICT ضروری است. این استراتژیها بر اساس رفتار قیمت در بازارهای مالی مختلف توسعه یافتهاند.
طبق استراتژی ترید ICT مارکت دارای 4 فاز کلی است. در ادامه به معرفی این فازها خواهیم پرداخت.
۱- Accumulation (تجمیع)
تجمیع مرحلهای از بازار است که در آن خریداران قدرتمند در حال افزایش موقعیتهای معاملاتی خود در یک دارایی هستند. در این مرحله، قیمتها در محدودهای مشخص نوسان میکنند.
به بیان دیگر، در این مرحله قیمتها در حال درجا زدن هستند تا خریداران قدرتمند بتوانند موقعیتهای خود را بدون حرکات اصلی قیمت افزایش دهند. در مثال زیر انتظار میرود که پس از پایان این مرحله، روند صعودی در بازار آغاز شود.
به طور خلاصه، مرحله تجمیع زمانی است که روند نزولی بازار برای مدتی متوقف میشود تا شرایط برای حرکت صعودی فراهم شود.
۲- Re-Accumulation (باز تجمیع)
Re-Accumulation پس از یک حرکت صعودی قوی صورت میگیرد. مرحله تجمیع (Accumulation) منجر به یک حرکت صعودی قوی میشود، اما پس از آن یک حرکت اصلاحی در بازار شکل میگیرد. این حرکت اصلاحی معمولاً به ناحیه حمایتی بازمیگردد.
در مرحله باز تجمیع (در مثال زیر) ، خریداران منتظر فرصتهایی برای خرید با قیمتهای پایینتر هستند. این فرصتها زمانی ایجاد میشوند که قیمت در محدودهای رنج نوسان میکند.
۳- Distribution (توزیع)
در استراتژی ترید ICT، توزیع برعکس تجمیع است. توزیع زمانی اتفاق میافتد که معامله گران قدرتمند به سود مورد نظر خود رسیدهاند و از معاملات خود خارج میشوند. در این مرحله، قیمت در محدودهای رنج شروع به نوسان میکند.
مرحله توزیع معمولاً در پایان روند صعودی (در مثال زیر) شکل میگیرد. در این مرحله، خریداران قدرتمند در قیمتهای بالا داراییهای خود را میفروشند. معاملهگران مبتدی یا افرادی که احساسی عمل میکنند یا از حرکت گلهای پیروی میکنند، از این فروشها استفاده میکنند و داراییها را میخرند. پس از اینکه خریداران قدرتمند تمام داراییهای خود را فروختند، قیمت شروع به ریزش میکند. معاملهگران مبتدی که در قیمتهای بالا داراییها را خریداری کردهاند، در این مرحله متضرر میشوند.
۴- Re-Distribution (باز – توزیع)
طبق مثال زیر، روند انتهایی بازار نزولی است. سفارشهای فروش کم است، بنابراین قیمت در محدودهای خاص نوسان میکند تا زمانی که سفارشهای کافی جمع شوند. سپس، قیمت روند نزولی خود را ادامه میدهد. به این اتفاق در استراتژی ترید ICT باز توزیع گفته میشود.

3.Market Structure (ساختار بازار)
ساختار بازار به نحوه شکل گیری و حرکت قیمت در بازار اشاره دارد. ساختار بازار میتواند صعودی، نزولی یا رنج باشد.
BMS: که به آن Bos هم گفته میشود. در یک روند صعودی، قیمت به طور کلی در حال افزایش است. هر بار که قیمت سقف قبلی خود را شکسته و یک سقف جدید ایجاد کند، نشان دهنده افزایش تقاضا در بازار است. این حرکت قیمتی به عنوان BMS یا Break Market Structure به معنای شکست ساختار بازار شناخته می شود. BMS نشان میدهد که روند صعودی همچنان ادامه دارد و معامله گران باید به دنبال موقعیتهای خرید باشند.
روند نزولی برعکس روند صعودی است؛ در روند نزولی قیمت به طور کلی در حال کاهش است. هر بار که قیمت کف قبلی خود را شکسته و یک کف جدید ایجاد کند، نشان دهنده افزایش عرضه در بازار است و معامله گران باید به دنبال موقعیتهای فروش باشند.
Change of Character (ChoCH): در یک روند، قیمت به طور کلی در حال حرکت در جهت روند است. با این حال، هر روندی در نهایت به پایان میرسد، هنگامی که به پایان رسید، قیمت اغلب در خلاف جهت یک شکست ایجاد میکند. این شکست خلاف جهت به عنوان CHoCH یا Change of Character شناخته میشود که نشان دهنده تغییر روند است.
به طور کلی دو حالت تغییر روند (ChoCH) وجود دارد که عبارتند از:
- ChoCH Major
- ChoCH Minor

در حالت ChoCH Major، قیمت معمولاً یک کف یا سقف اصلی روند اصلی را میشکند. به سقف یا کفی که باعث ایجاد BMS شده است سقف یا کف اصلی میگویند. شکست این سطح نشان دهنده آن است که تعادل قدرت در بازار تغییر کرده است و روند فعلی به احتمال زیاد تغییر خواهد کرد.
در حالت ChoCH Minor، قیمت معمولاً یک کف یا سقف داخلی یا فرعی را میشکند. این کف یا سقف باعث ایجاد BMS نمیشود و بهصورت ساختار داخلی درون موج اصلی رخ میدهد. شکست این سطح نشان دهنده آن است که یک موج اصلاحی در حال وقوع است.
همچنین استراتژی ترید ICT چهار ساختار کلی برای بازار تعریف میکند:
- رنج (Consolidation): قیمتها در محدودهای مشخص نوسان میکنند. این محدوده میتواند از چند روز تا چند ماه متغیر باشد.
- اصلاح (Retracement): قیمتها پس از یک روند صعودی یا نزولی، بخشی از روند قبلی را جبران میکنند. اصلاحات معمولاً کوتاهمدت هستند و به روند اصلی بازار برمیگردند.
- گستردگی (Expansion): قیمتها پس از یک روند صعودی یا نزولی، روند قبلی را ادامه میدهند. گستردگیها معمولاً طولانیمدت هستند و میتوانند به روندهای قدرتمندی منجر شوند.
- بازگشت (Reversal): قیمتها روند قبلی خود را تغییر میدهند. بازگشتها میتوانند کوتاهمدت یا بلندمدت باشند.
4.Order Block (اردر بلاک)
اوردر بلاک، ناحیهای از نمودار قیمت است که در آن سفارشات بزرگی از طرف بازیگران بزرگ بازار، مانند بانکها و موسسات مالی، ثبت میشود. این سفارشات معمولاً به دلیل حجم بالای خود، میتوانند تأثیر قابل توجهی بر قیمت داشته باشند.

5.Fair Value Gap (خلأ نقدینگی یا عدم تعادل)
خلأهای نقدینگی به دلیل تغییر ناگهانی و سریع قیمت بدون نقدینگی کافی رخ میدهند. این اتفاق میتواند دلایل مختلفی داشته باشد، از جمله:
- انتشار اخبار مهم اقتصادی یا سیاسی
- ورود یا خروج سرمایهگذاران بزرگ از بازار
- تعطیلی بازارهای مالی یا کم حجم بودن بازار
در شرایطی که نقدینگی بازار کم باشد، حتی یک حرکت کوچک قیمت میتواند باعث ایجاد خلأ نقدینگی شود. این اتفاق به این دلیل است که در شرایط کم نقدینگی، معاملهگران کمتری حاضر به انجام معامله در قیمتهای مشخص هستند.
خلأهای نقدینگی معمولاً در نمودارهای قیمتی به صورت کندلهای مومنتوم ظاهر میشوند. این کندلها بدنه بزرگ و سایه نسبتاً کوچکی دارند و نشاندهنده حرکت سریع قیمت در یک جهت هستند.
نحوه مشخص کردن خلأ نقدینگی در تصویر زیر نشان داده شده است.

در بسیاری از موارد، انتظار میرود که قیمت پس از ایجاد خلأ نقدینگی، به سمت آن بازگردد. این اتفاق به دلیل عدم تعادلی است که خلأ نقدینگی در بازار ایجاد میکند.
البته، همیشه نمیتوان با اطمینان گفت که قیمت پس از ایجاد خلأ نقدینگی بازخواهد گشت. عوامل مختلفی میتوانند بر این موضوع تأثیر بگذارند.
6. Fibonacci (فیبوناچی)
فیبوناچی ریتریسمنت (Fibonacci Retracement) یکی از ابزارهای کاربردی تحلیل تکنیکال است که برای شناسایی سطوح حمایت و مقاومت اصلی استفاده میشود. این ابزار بر اساس نسبتهای فیبوناچی، که در طبیعت و ریاضیات به وفور یافت میشوند، طراحی شده است.
در این روش، ابتدا یک روند صعودی یا نزولی را در نمودار قیمت شناسایی میکنیم. سپس، نقطه شروع و پایان این روند را با استفاده از ابزار فیبوناچی ریتریسمنت به هم وصل میکنیم. این کار باعث میشود تا سطوح ۳۸.۲٪، ۵۰٪، ۶۱.۸٪ و ۷۸.۶٪ روی نمودار قیمت ترسیم شوند.
در استراتژی ترید ICT، از فیبوناچی ریتریسمنت برای شناسایی نقاط ورود و خروج معاملات در ناحیه OTE (Optimal Trade Entry) استفاده میشود. ناحیه OTE معمولاً در محدوده ۶۸ تا ۷۹ درصد فیبوناچی قرار دارد.

سخن پایانی
سبک ICT پرایس اکشن یک روش ساده و کاربردی در تحلیل تکنیکال است که بر روی رفتار مارکت میکرها و سایر بازیگران بزرگ بازار تمرکز دارد. این سبک میتواند به معاملهگران کمک کند تا ورود و خروج پول هوشمند را شناسایی کرده و با ریسک کمتر، سود بیشتری کسب کنند.
مباحث این سبک تحلیل بسیار گسترده است و در این بلاگ صرفا بخشی از آن آموزش داده شد. اگر علاقمند به آموزش پیشرفتهتر سبک ICT هستید، میتوانید در بخش نظرات، اعلام کنید. در این صورت، فصلهای بعدی این آموزش منتشر خواهد شد.
در نهایت، به یاد داشته باشید که هیچ استراتژی معاملاتی، موفقیت در معاملات را تضمین نمیکند. برای موفقیت در بازارهای مالی، باید دانش و تجربه کافی داشته باشید و از مدیریت ریسک مناسب استفاده کنید.
سوالات پر تکرار و متداول راجع به سبک ICT
۱. بهترین کورس برای یادگیری ICT کدام است؟
بهترین کورس برای یادگیری ICT، کورس جامع منتورشیپ مایکل هادلستون است. این کورس شامل ۱۲ ماه آموزش و پشتیبانی است و به معاملهگران کمک میکند تا تمام مفاهیم و تکنیکهای سبک ICT را به خوبی یاد بگیرند.
۲. از کجا برای یادگیری ICT شروع کنیم؟
اگر تازهکار هستید، میتوانید از مینی کورسهای مایکل هادلستون شروع کنید. این کورسها مفاهیم پایهای سبک ICT را آموزش میدهند. پس از یادگیری مفاهیم پایه، میتوانید به سراغ کورس جامع منتورشیپ بروید.
۳. وین ریت و ریسک به ریوارد سبک ICT چگونه است؟
وین ریت و ریسک به ریوارد سبک ICT به استراتژی معاملاتی شما بستگی دارد. سبک ICT ابزارها و تکنیکهای مختلفی را برای شناسایی فرصتهای معاملاتی ارائه میدهد. شما میتوانید با ترکیب این ابزارها و تکنیکها، استراتژی معاملاتی خود را ایجاد کنید.
در مجموع، سبک ICT روی ریسک به ریوارد بالا تمرکز دارد. این بدان معناست که معاملهگران میتوانند با ریسکهای کمتر، سودهای بیشتری کسب کنند.
4. جایگاه سبک ICT در مقایسه با دیگر سبکها کجاست؟
سبک ICT یک سبک معاملاتی کامل است که میتواند برای تحلیل و معامله در بازارهای مالی مختلف استفاده شود. این سبک بر روی رفتار مارکت میکرها و سایر بازیگران بزرگ بازار تمرکز دارد.
نظرات کاربران