با ورود به دنیای وسیع ارزها دیجیتال حتما با انبوهی از ابزارهایی روبرو شدید که هر کدام بخشی از فرایند بازار را توضیح میدهد. از جمله اندیکاتورهای پیشرو و تاخیری که به عنوان ابزار مهمی در بررسی های بازار مورد استفاده قرار می گیرند.
در آغاز مسیر اطلاعاتی در مورد نحوه معامله ارزهای دیجیتال نیاز است که با توجه به چشمانداز کوتاهمدت و بلندمدت، روشهای متنوعی پیشروی معاملهگران قرار میگیرد. بهعلاوه آشنایی با انواع مختلف تجزیه و تحلیل و بسیاری موارد دیگر میتواند ابزاری برای کمک در پیمودن مسیر پر فراز و نشیب معاملات ارزهای دیجیتال باشد.
انواع تحلیلها میتواند بینشی از مسیر حرکت قیمت در بازار برای معاملهگر ایجاد کند. مثلاً تحلیل تکنیکال، بررسی قیمت را بر اساس چشمانداز کوتاهمدت و نوسان قیمتها انجام میدهد.
بههمین دلیل برای آشنایی بیشتر با انواع تحلیلها، قصد داریم در حوزه اندیکاتورها و شاخصهایی که در این زمینه مورد استفاده قرار میگیرد، بررسیهای بیشتری انجام دهیم.
طبیعتاً برای معاملهگر، بهدست آوردن درک عمیق و درستی در مورد گروهبندی اندیکاتورها و شاخصهایی که در فرایند تحلیلهای تکنیکال و بنیادی مورد استفاده قرار میگیرد، مفید خواهد بود.
بهطور کلی شاخصهای مورد استفاده در معاملات داراییهایی مالی مثل سهام یا ارزهای خارجی، در سه دسته قرار میگیرند. شاخصهای پیشرو، تاخیری و شاخصهای کلان.
شاخصهای پیشرو بر مقصد آتی قیمت تمرکز دارند و در پیشبینی آینده قیمت مورد استفاده قرار میگیرند.
اندیکاتورهای متاخر، الگوهای قیمتی را پس از شکلگیری بررسی میکنند و به گذشته تاکید دارد و تمام بررسیهای را بر اساس گذشته حرکت قیمت انجام میدهد.
احتمالاً با این سوال روبرو شدید که چرا باید وقت خود را صرف بررسی گذشته قیمت کنید در حالی که میتوانید با تمرکز به آینده، زمان بیشتری را برای بررسی قیمت در اینده صرف کنید؟! برای پاسخ باید به این نکته توجه کنید که هردو اندیکاتورهای پیشرو و متاخر میتواند اطلاعات مفیدی را در مسیر تحلیل فراهم کنند.
اندیکاتورهای رایج پیشرو و متاخر
شاخص قدرت نسبی RSI بهعنوان یک اندیکاتور پیشرو، تمایل بازار به خرید یا فروش را نشان میدهد. این اندیکاتور موقعیت بازار را نسبت به خرید یا فروش بیش از حد نشان میدهد.
در مقابل، میانگینهای متحرک بر دادههای گذشته تاکید دارد و با پیگیری گذشته قیمت، رفتار قیمت را مدام به روزرسانی کرده و نمایی از رفتار میانگین قیمت در بازه زمانی ارائه میدهد.
اندیکاتور OBV
این اندیکاتور فشار خرید و فروش را بهعنوان شاخصی تجمعی، اندازهگیری میکند. این اندیکاتور با تاکید بر تاثیر مستقیم قیمت و حجم، جهت حرکت قیمت را بررسی میکند.
باندهای بولینگر(Bollinger Bands)
باندهای بولینگر معیاری برای نوسانات است و هم بهعنوان اندیکاتور پیشرو و هم تاخیری مورد استفاده قرار میگیرد.
باندهای بولینگر با ترسیم سه خط شکل میگیرد، خط وسط میانگین متحرک ساده 20 روزه است و دو خط دیگر، حد بالا و پایین انحراف استاندارد از میانگین متحرک هستند.
با توجه به معیار محاسبات بولینگر باند، این اندیکاتور حداکثر پتانسیل نوسانات قیمت را نشان میدهد. نزدیک بودن باندها، ثبات بازار را نشان میدهد، پس باید به دنبال نشانههایی از نوسانات احتمالی و جهت این نوسانات بود.
با افزایش نوسانات، دامنه باندها افزایش مییابد. در این حالت مهم است که مراقب کم شدن دامنه باندها باشید چرا که کاهش نوسان را به همراه خواهند داشت.
همانطور که اشاره شد بولینگر باند از میانگین متحرک و انحراف استاندارد استفاد میکند به همین دلیل بهعنوان شاخص میانگین نیز توصیف میشود.
شاخصهای مخصوص ارزهای دیجیتال
از جمله مشکلاتی که معامله گران در بازار ارزهای دیجیتال برای ورود به تراکنش ها، با ان روبرو هستند زمان زیادی است که باید برای پیدا کردن تکنیکهای قابل استفاده و استراتژی موفق و سودده در این بازار، صرف شود. با وجود بررسی های بسیار و زمان بر، گاهی معامله گر در مورد اجرا و صحت تحلیل های انجام شده با ابهام و تردید روبرو میشود.
منابع اطلاعاتی مختلفی وجود دارد که بهعنوان شاخصی برای حرکت کوتاهمدت و بلندمدت قیمت استفاده میشوند و مختص تحلیل ارزهای دیجیتال است.
شاخص گزارشهای معاملاتی (Transactional Data)
از اولین مواردی که قبل از سرمایهگذاری در هر بنگاه اقتصادی مورد توجه قرار میگیرد، درآمد است. درآمد کل عامل بسیار مهمی برای تصمیمگیری به سرمایهگذاری است که باید مورد بررسی قرار گیرد. الگوهای روزانه درامد، نرخ رشد طی بازههای زمانی مختلف و سهم محصولات مختلف در ایجاد درآمد از مواردی است که باید مورد تجزیه و تحلیل دقیق قرار گیرد.
با اجرای یک نود و با استخراج دادههای مورد نیاز برای بررسیهای شخصی و یا با اعتماد بر سرویسها و تحلیل گران موجود، باید رویکرد مناسبی نسبت به تجزیه و تحلیل ارزهای دیجیتال انتخاب کنید. مثلا اگر هدف سرمایهگذاری، بیتکوین باشد، دادههای بسیاری وجود دارد که میتواند بهعنوان اندیکاتور برای تحلیل استفاده شود.
شاخص گزارشهای ماینینگ (Mining Data)
پایه اصلی شبکه بیتکوین ماینرها هستند که در اجرای الگوریتم هش، یکپارچگی تراکنشها را تضمین میکند. برای ماینینگ واحد اندازهگیری هشریت استفاده میشود. هشریت با قدرت بیت کوین ارتباط مستقیمی دارد، بهطوریکه هر چه هشریت بالاتر باشد قدرت بیتکوین بیشتر بوده و بهعنوان عامل ذخیره ارزش بهتر عمل میکند.
با گذشت زمان نظریه ارتباط هشریت و قدرت بیتکوین تایید می شود اما قطعی نیست. عوامل بسیاری باید در نظر گرفته شود از جمله می توان به موارد زیر اشاره کرد:
ارزیابی توزیع ماینینگ میتواند به شما بگوید که آیا این عملکرد مهم در حال متمرکز شدن است یا خیر.
درآمد ماینینگ و نوسانات آن به شما میگوید که آیا طی عملیات مالی فروخته شده یا ذخیره شده است.
هزینههای تراکنش میتواند به شما بینشی در مورد کاربران و پذیرش بیشتر شبکه میدهد.
به همین ترتیب، با بررسی عوامل دیگری که در ادامه به انها اشاره می کنیم میتوانید به شاخصهای مفید دست یابید.
شاخص فعالیت شبکه (Network Activity)
فعالیت شبکه تصویری از فعالیت مشتری را ارائه میدهد. بر اساس این اطلاعات میتوانید اطلاعاتی در مورد تعداد آدرسها، تراکنشها، تراکنشهای پردازش شده در هر ثانیه، UTXOها (موازنه) و میانگین ارزش تراکنش داشته باشید.
شاخص کیف پول / حسابهای صرافی (Wallets/Exchange Accounts)
پلتفرمهای ارائه دهنده کیف پول مثل Blockchain.com، دادههایی را در مورد تعداد تراکنشهای کیف پول ارائه میدهند. این اطلاعات خام هستند و باید مورد بررسی قرار گیرند. هم چنین نشان دهنده اطلاعاتی در مورد بودجه کاربر نیست. مشابه آن، صرافیهایی مانند کوین بیس، اطلاعاتی در مورد مسیر رشد مشتری را منتشر میکند. طبق قانون، شرکتهای با سرمایهگذاری عام ملزم به انتشار عمومی اطلاعات هستند، باید این نوع اطلاعات را نیز منتشر کند.
شاخص کمیابی (Scarcity)
مهمترین ویژگی بیتکوین کمیاب بودن آن است. بر اساس قوانین برنامهریزی شدهای که بر عملکرد آن حاکم است، تقریباً هر 10 دقیقه 6.25 بیت کوین تولید میشود (نسبتی که هر چهار سال به نصف میرسد). رابطه بین کاهش قابل پیشبینی و قیمت، در مدلی بهنام Stock-to-flow (شاخص انباشت به جریان) نشان داده میشود.
Stock-to-flow در سال 2019 توسط یک تحلیلگر ناشناس به نام PlanB ایجاد شد و از معیار سنتی کمبود فلزات گرانبها مانند طلا استفاده کرده است. رابطه بین سهام موجود و سهام جدید در یک فرمول ساده به شرح زیر اندازهگیری میشود.
stoctoflow=1/عرضه رشد نرخ
طلا بهعلت فرایند استخراج ثابت و غیر قابل انحراف، عرضه قابل پیشبینی دارد. SF آن حدود 62 است. SF بیتکوین دائما در حال افزایش است، زیرا نرخ رشد عرضه بیتکوین آخرین بیتکوین در سال 2140 استخراج شود.
شاخص دادههای آنچین (Broader Ecosystem Data)
ارزهای دیجیتال برای نسبت PE، معیار استانداردی ندارند، اما شاخصهایی هستند که مخصوص شبکه رمزارز بوده و میتواند بهعنوان شاخصی از رشد، سلامت و توقف شبکه در نظر گرفته شود. سایتهایی مانند Blockchain.com، Glass Node و Woo Bull Charts در این زمینه فعال بوده و دسترسی رایگان کاربران به این شاخصها را فراهم کردهاند.
نمونه بارز این شاخصها، ارزش بازار در مقابل ارزش واقعی (MVRV) است – که ارزش بازار بیت کوین را در نسبت به آخرین قیمت آن، اندازهگیری میکند. این نسبت نمونه ای از شاخصهای بیشماری است که میتواند برای بررسی میزان کوینهای ذخیره شده توسط کاربران استفاده شود.
نمونه دیگر، شاخصی است که نسبت موجودیی را نشان میدهد که طی 12 ماه گذشته معامله نشدهاند. این شاخص ابزاری برای بررسی رفتار هولدرها و فشار احتمالی فروش است.
شاخص تغییرات حساب نهنگها و سرمایهگذاران نهادی نیز میتواند بهعنوان شاخصی برای بررسی رفتار هولدرها و سرمایه گذاران استفاده شود. این شاخصها اطلاعات ارزشمندی از الگوهای حرکتی سکهها در مبادلات را نشان میدهد.
شاخصهای کلان اقتصادی
ظهور ارزهای دیجیتال چالشی را برای امور مالی سنتی ایجاد کرده است. با ورود ارزهای دیجیتال به سیستم مالی بسیاری از شاخصهای سنجش اقتصادی را زیرسوال میبرد. استفاده از بیت کوین بهعنوان منبع امن ذخیره ارزش عملاً باید با شاخصهای کلیدی سلامت سیستم که در حال حاضر استفاده میشود، رابطه معکوس داشته باشد.
اما در واقع، هنوز این رابطه بهطور قطع قابل مشاهده نیست ولی نشانههایی وجود دارد که باید مورد بررسی دقیق قرار گیرد.
شاخص دلار (DXY)
شاخص دلار معیاری است که دلار آمریکا را در برابر سبدی از سایر ارزهای جهان قرار میدهد. سقوط شاخص دلار نشاندهنده ضعف دلار و برعکس، افزایش آن نشان از قدرت دلار دارد. شاخص دلار و بیتکوین در عملکرد خود همبستگی معکوس را نشان میدهند، زیرا تضعیف دلار نشان از حرکت بازار جهانی به سمت ذخیرههای ارزش امنتر دارد.
شاخص بازارهای سهام
اگرچه حرکت معکوس بیت کوین و قدرت دلار قابل مشاهده است، اما از زمان بحران مالی 2008 هنوز از بازارهای سهام که پیوسته تحت تاثیر محرکهای مختلف است، جدا نشده است.
در یک محیط سرمایهگذاری، وقتی تعداد گزینههای با بازدهی پایین زیاد میشود، جستجو برای یافتن بهترین بازده حرکتی عادی در این محیط خواهد بود. رفتار بیت کوین و سهام نشان میدهد که هر دو تحت تاثیر این ویژگی حرکت میکنند.
براین اساس برای سرمایهگذاران ارزهای دیجیتال هم سقوط دلار و هم افزایش حجم در بازار سهام بسیار خوشایند خواهد بود.
اما باید به نشانههایی که از تغییر رابطه بیت کوین با بازار سهام خبر میدهد توجه بسیار داشت، چرا که یک بررسی ساده از وضعیت بازار سهام کافی است تا متوجه شوید که ابزارهای مورد استفاده در سیاستهای خزانهداری امریکا و فدرال رزرو،تاثیر قابل توجهی بر قیمت بیتکوین دارند.
شاخص بازده اوراق قرضه
یکی دیگر از شاخصهای کلان و مهم که مورد توجه معاملهگران ارزهای دیجیتال قرار میگیرد ، بازده اوراق قرضه است. اوراق قرضه اشکالی از بدهی قابل معامله هستند که در تامین مالی توسط دولتها استفاده میشوند. اوراق قرضه همیشه دارای کوپنهایی با بازده و تاریخ سررسید است.
سرمایهگذار انتظار دارد بازده اوراق بیش از تورم باشد، در غیر این صورت سرمایهگذاری در اوراق قرضه بهصرفه نخواهد بود و سرمایهگذار ضرر میکند. بنابراین کوپنها با افزایش بازه زمانی تا سررسید بعدی، افزایش مییابند چرا که نسبت به تورم آتی اطمینانی وجود ندارد.
بنابراین افزایش بازده اوراق قرضه یک شاخص پیشرو برای تورم است و بازار به سمت بیت کوین حرکت می کند زیرا بیت کوین بهعنوان ذخیره ارزش امن شناخته میشود. با وجود تمام شواهد موجود، این رابطه آنقدر هم مستقیم نیست. اگر در بازار احتمال افزایش تورم وجود داشته باشد، ممکن است از محرکهایی برای مهار تورم استفاده شود که تاثیر قابل توجهی بر افزایش قیمت در بازار ارزدیجیتال دارند.
قابل ذکر است که شاخصهای پیشرو و تاخیری که به آنها اشاره کردیم بیشتر در کوتاهمدت قابل استناد هستند. هر چه قیمت و حجم جزئیتر بررسی شود، مرز بین تحلیل تکنیکال و بنیادی، کمرنگتر خواهد شد و تمرکز را از روی موضوع اصلی منحرف میکند.
بررسی روند حرکت قیمت و تجزیه و تحلیل بازار از اقدامات مهم در فرایند معاملاتی است. با توجه به تاثیر عوامل مختلف و وجود محرک های متنوعی که بر حرکت بازار تاثیر قابل توجهی دارند، اشنایی با شاخص های اندازه گیری تاثیرات بسیار اهمیت خواهد داشت.
گاهی لازم است با استفاده از ابزارهای اینده نگر روند حرکت اتی را پیش بینی کرد و گاهی نیز باید دید کاملی نسبت به گذشته قیمت بدست اورد. اندیکاتورهای پیشرو و متاخر از جمله ابزارهای پرکاربرد در این بررسی ها است.
در این مقاله با انواع اندیکارتورهای مورد استفاده در تحلیل تکنیکال مثل اندیکاتورهای پیشرو و متاخر و شاخص های کلان اقتصادی اشنا شدیم و تاثیر هر کدام بر قیمت را بررسی کردیم.
منظور از اندیکاتورهای پیشرو و متاخر چیست؟
اندیکاتورهای پیشرو با تمرکز بر ویژگی آینده نگری، در پیش بینی روند آتی قیمت استفاده می شود. اندیکاتورهای متاخر گذشته نگر بوده و حرکت قیمت را بر اساس اطلاعات گذشته بروزرسانی می کند
شاخصهای پیشرو و متاخر چه تفاوتی دارند؟
پویا بودن ویژگی شاخص های پیشرو ست و اندازه گیری انها به سختی انجام می شود به علاوه با تمرکز بر اینده، نحوه حرکت اتی را مورد بررسی قرار می دهد.
شاخص های متاخر قابل تغییر نیستند اما به راحتی اندازه گیری می شوند. بر گذشته تمرکز دارند و روند فعلی را مورد تجزیه و تحلیل قرار می دهند.
بهترین اندیکاتورهای پیشرو کدامند؟
RSI, استوک استیک، OBV از جمله بهترین اندیکاتورهای پیشرو محسوب می شوند.
کدام شاخص ها به عنوان شاخص های متاخر مورد استفاده قرار می گیرند؟
شاخص های متاخر با تمرکز بر گذشته قیمت روند قیمت را بررسی میکنند. شاخص های مثل نرخ تورم، نرخ بیکاری، نرخ بهره جزء شاخصهای گذشته نگر محسوب می شوند.