مارکس در برابر بیت کوین | عصر نارنجی اقتصاد یا اتحاد سرخ کارگران؟

سهراب جعفری
بیت کوین در برابر مارکس

مارکسیسم و بیت کوین در یک ایده هم‌سو هستند: تغییر در ساختار جامعه به شکل غیرمتمرکز از پایین به بالا اتفاق می‌افتد؛ کدام یک از آنها، در صورت موفقیت، این هدف را برآورده خواهد کرد؟

گفته بودند که ایجاد بانک‌های مرکزی و کنترل عرضه پول بالاجبار به ظهور کمونیسم منتهی می‌شود. تمرکز ثروت، منجر به شورش‌های غیرمتمرکز می‌شود و نهایتاََ سرنگونی طبقات حاکم را در پی خواهد داشت.

این مقاله، ترجمه‌ای از مجله بیت کوین مگزین است که برای اولین بار توسط ایران بروکر ترجمه شده است. برای خواندن نوشته اصلی به این صفحه مراجعه کنید.

طبقه، عامل تعیین‌کننده خواهد شد و مردمان ملل توسعه‌یافته از هر قسم و جنس، نخستین شورشیان خواهند بود. دولت‌های سرمایه‌داری دومینووار سقوط خواهند کرد تا کشورهای کمتر توسعه‌یافته، سرانجام صنعتی شوند و تجربه همین نابرابری را از سربگذرانند و در نهایت آنها نیز دست‌به‌دامن کمونیسم شوند.

اما، چنین روایتی جامه واقعیت به خود نپوشید. لنین، مارکسیسم را متناسب با نیاز خود تطبیق داد و به مدد هوادران سوسیالیست خود در ایالات متحده، کمونیست را در روسیه توسعه‌نیافته از بالا به پایین پیاده کرد. مهره‌های دومینو بالاجبار فروریختند. کشورها در طول جنگ سرد به لطف تغییرات از بالا به پایین یا منافع جانبی، البته به هزینه شهروندان و به ندرت به خواست آنها، به دام کمونیسم می‌افتادند یا از چنبره آن خارج می‌شدند.

طنز ماجرا اینجا است که در می‌یابیم کمونیسم، همواره با قدرت عینی فرادستان و منافع متمولین سرپامانده است؛ کسانی که خود مارکس از آنها بیزار بود. نسخه‌ها یا عناصر کمونیستی که امروزه در چین و ایالات متحده یافت می‌شوند، از این قبیل هستند. اولی، در ابتدا فقیر بود اما اکنون نظام خودکامه‌ای شده که بازی‌هایی سرمایه‌دارانه می‌کند و دیگری نظامی است که بین حقانیت سیاسی، محافظه‌کاری سست و بانک مرکزی که به سختی اقتصادش را سرپا نگه داشته، دست‌وپا می‌زند.

ریشه نظریه ضد تورمی بیت کوین

ساتوشی ناکاماتو، نام مستعار خالق بیت کوین، هیچ اظهارنظر سیاسی نکرده است. ما در وایت پیپر ۹ صفحه‌ای و پست‌های عمومی‌اش فقط نحوه کار این ارز دیجیتال را از او می‌آموزیم و اینکه آیا پروژه‌اش موفق می‌شود یا خیر. او در آنها به حجم بالای پردازش تراکنش‌ها و شکست نهادهایی اشاره می‌کند که درپی حمله و بی‌اعتبار ساختن این شبکه هستند.

به هرحال، بسیار روشن است که سیاست پولی ضدتورمی بیت کوین و ساختار همتابه‌همتایش، ریشه در دیدگاه‌های اقتصاددانان اتریش، مانند میزس و فون هایک دارد. همچنین دیگرانی که آثارشان به صراحت مخالف با مارکس یا وجه سیاسی و تاریخی ماتریالیسم دیالکتیکی‌اش است؛ بنابراین جای تعجب ندارد که پیرامون پیامدهای سیاسی پذیرش بیت کوین، نظریاتی مختلف از هر دو اردوگاه چپ و راست ظهور کرده باشد.

بر اساس نظریه‌ دیگری، کشورهای بسیار توسعه‌یافته علی‌الخصوص ایالات متحده، نزدیک‌ترین افراد به چاپگر ارز فیات هستند. قوی‌ترین بانک مرکزی، همانی است که ارز ذخیره جهان را مدیریت می‌کند. معدود کسانی که بانک مرکزی را اداره می‌کنند، قادرند مقادیر نامحدودی پول چاپ کنند و مطابق با منافع خود، آن را بشویند.

نظریه ضد تورمی بیت کوین

منافع آنها هرگز با منافع مردم خود، به‌ویژه کشورهایی که مجبورند به ارز ذخیره جهانی امروزی، یعنی دلار آمریکا، وصل شوند، هم‌سو نخواهد شد. دلاری که به طلا تکیه ندارد تهی از هرگونه ارزشی است. سایر بانک‌های مرکزی نیز که پول چاپ می‌کنند، گرفتاری مضاعفی دارند؛ هم پولشان بی‌ارزش می‌شود و هم دلاری که پولشان بر آن متکی است!

انقلاب غیرمتمرکز؛ نبرد بیت کوین علیه یک انحصار چند قطبی فاسد

مردم این روند را به چشم خود خواهند دید و از آن عاصی می‌شوند. آنها خواهند فهمید که نمی‌توانند ارزش کار روزانه خود را در ارزی سست‌بنیاد ذخیره کنند و پول‌های خود را از بانک‌های ذخیره کسری که دست به چاپ بی‌پایان پول می‌زنند، بیرون می‌کشند. آنها پول‌هایشان را تبدیل به دارایی با پشتوانه، نخست طلا و سپس بیت کوین، خواهند کرد.

کم‌کم و بعد ناگهان، انقلاب غیرمتمرکز رخ خواهد داد. شهروندان کشورهای توسعه‌یافته در بیت کوین سرمایه‌گذاری می‌کنند. البته چون از ارز فیات باثبات‌تری بهره‌مند هستند به این دارایی به‌عنوان ارز آخر نگاه می‌کنند. به همین ترتیب، دولت‌های کشورهای توسعه‌یافته در برخورد قهری و خصومت‌گرا با بیتکوین شکست خواهند خورد. اما شهروندان کشورهای فقیر و آنهایی که ارز ضعیف دارند، همان اول کار بیت کوین را به آغوش می‌کشند.

مردمان فقیر خواهند فهمید که نوسانات بیت کوین در مقایسه با ارز کشورشان که دچار تورم لجام‌گسیخته است، چندان هم بد نیست. البته دست‌کم آنها نظام پولی‌شان شفاف است. کسی چه می‌داند در دفاتر فدرال رزرو چه حیله‌هایی سرهم‌بندی می‌شود؟

شهروندان کشورهای فقیرتر، دارایی‌های خود را در بیتکوین ذخیره خواهند کرد و با آن دادوستد می‌کنند. دولت‌هایشان پی خواهند برد که بیت کوین آنها را از شر بی‌ارزشی و بدهی فیات خلاص خواهد کرد؛ پس آن را به‌عنوان پولی قانونی به رسمیت خواهند شناخت. دومینوهای قدرت فرو خواهند ریخت و مالکان بانک‌های مرکزی سرنگون خواهند شد و جای آنها را تهی‌دستانی می‌گیرند که بیت کوین دارند.

کشورهای توسعه‌یافته آخرین کشورهایی هستند که به این جرگه خواهند پیوست. در نهایت، به لطف سیاست ضدتورمی بیت کوین، کشورهای فقیر در این جهان جدید، دست بالا را خواهند داشت. روزی فرا خواهد رسید که در یک بهشت بازار آزاد زندگی کنیم که در آن، عرضه پول دست هیچ‌کس نیست و اقتصادها به اندازه مردم رشد کنند.

در هر دو نظریه، این وضعیت اقتصادی به پدیده‌ای فرهنگی/عاطفی غیرمتمرکز منتهی می‌شود؛ یعنی نبرد علیه یک انحصار چندقطبی فاسد!

با این حال وقتی صحبت از بیت کوین می‌شود، چنین اتفاقاتی آن‌طور که انتظار می‌رفت، نیفتاده است. وقتی نایب بوکله، رئیس جمهور السالوادور، کشورش را به اولین کشوری بدل کرد که بیت کوین را به‌عنوان پول قانونی پذیرفته، تمایل شهروندان به آن، تقریبا 0 درصد بود. فقط شمار اندکی از بیتکوین‌داران کشورهای توسعه‌یافته که ویلایی در ساحل توریستی ال زونته ساخته بودند، چیزی درباره آن می‌دانستند.

پذیرش گسترده بیت کویت در جهان

امروزه، بیش از 35 درصد از السالوادوری‌ها بیت کوین دارند و این عدد رو به افزایش است. السالوادور به‌عنوان کشوری فقیر، پول قانونی دیگرش دلار است، یعنی همان ارز ذخیره جهانی. اگرچه کنترلی بر سیاست پولی دلار ندارد اما با پذیرش پادشاه رمزارزها، قطعاََ در مقایسه با آرژانتین یا لبنان که ارزشان در هنگام تقریر این یادداشت به شدت بی‌ارزش شده است، بهتر عمل خواهد کرد.

وانگهی، اینجا مغلطه‌ای آشکار وجود دارد. درست است که ایالات متحده بیت کوین را به رسمیت نشناخته است، اما مطمئناََ حجم زیادی از آن را دارد. خدمات درآمد داخلی (irs) که زیرمجموعه خزانه‌دارای آمریکا است، صاحب 10 میلیارد رمزارز است. حتی شایعات حاکی از آن است که سازمان‌های دیگری گه‌گاه بیتکوین را مصادره، نگهداری و می‌خرند. البته که خرید بیت کوین برای کشورهایی که مدام پول چاپ می‌کنند، کاری ندارد!

فهرست کشورهایی که بیت کوین را به‌عنوان پولی آزاد، استخراج و حفظ می‌کنند، آنقدر بلند است که در اینجا نمی‌توان نام همه آنها را برد. قطعاََ، کشورهای توسعه‌یافته، صرف نظر از اینکه بیت کوین را به رسمیت بشناسند یا خیر، روی آن سرمایه‌گذاری می‌کنند و نسبت به کشورهای فقیر دست بالا را دارند.

نظریه اقتصادی بیت کوین

دست آخر باید بگوییم که امروزه بیت کوین کاربردی ژئوپولیتیک یافته است. روسیه حاضر است در ازای صادرات گاز بیت کوین دریافت ‌کند و امارات به این نوع سرمایه‌گذاری مشتاق شده است. اما هر دو کشور جزء کشورهای فقیر یا توسعه نیافته نیستند.

از سوی دیگر، نیجریه ثروتمند نیست. مردم نیجریه بیش از مردمان هر کشوری غیر از آمریکایی‌ها با بیت کوین معامله می‌کنند. با این حال، دولت با آن سر نزاع دارد تا آنجا که ارز دیجیتال بانک مرکزی خودش را به مردم تحمیل کرده است. در این بین، شهروندان آینده‌نگر در لبنان و آرژانتین بیت کوین را استخراج و پس‌انداز می‌کنند با اینکه دولت‌هایشان ضرورتی در استفاده از آن نمی‌بینند.

بنابراین آیا بیت کوین یا نظریه اقتصادی بیت کوین، مقدر است که مانند کمونیسم همان‌قدر تیره‌ و تار باشد؟ آیا هر نظریه‌ای می‌تواند خط سیر این دارایی را در خود بگنجاند؟ ضمناََ، گیریم که بیت کوین، بنا به ماهیتش، بانک‌های مرکزی را به چالش می‌کشد، بالطبع برخی از اصول عادی کمونیسم را نیز به چالش می‌کشد؛ آیا باید انتظار داشته باشیم که آنها از نظر ژئوپولیتیکی یکدیگر را به چالش بکشند؟ درست است؟

کدام ساختار اقتصادی برنده است؟ آیا این برد خفیفی بود که کشوری مانند چین مجبور شد، بدون اینکه نظام سیاسی خود را قربانی کند با شبکه کنار بیاید؟ آیا تمرکزگرایی را بر می‌اندازد؟ یا آیا بیت کوین با اتفاقاتی مبتکرانه که هیچ یک از ما پیش‌بینی نمی‌کردیم، فاتحه‌اش خوانده شده؟

تمرکز زدایی بیت کوین

بیت کوین در شکل کنونی‌اش ضعیف و بازنده است، مهمترین امتیازش، غیرمتمرکز بودنش است که با مکانیزم اجماع اثبات کار حاصل شده است. اما در آن سو، ارز فیات بر تمامی موسسات روی زمین چنبره‌زده است از جمله ارتش که اصلاََ به این رویه نیاز دارد.

نظریات ژئوپولیتیکی حول بیت کوین بر این فرض تکیه دارند که نمی‌توان آن را متوقف کرد. به‌عنوان یک شبکه رایانه‌ای، هرکسی می‌تواند نودی (node) را اجرا کند، هرکسی می‌تواند با شخص دیگری معامله کند و هر کسی می‌تواند برای امنیت شبکه و کسب درآمد، استخراج کند. در واقع، بیت کوین امن‌ترین شبکه‌ای است که تا به حال ساخته‌شده است. بازه بهره‌وری آن 99.99999999 درصد و امکان حمله موفقیت‌آمیز علیه آن، صفر است.

قوانین نمی‌توانند جلوی مردم را در استفاده از بیت کوین بگیرند. هرچند امکان ردیابی خرید در دفتر کل، دست دولت را برای دست‌گیری افرادی که از چنین قوانینی سرپیچی می‌کنند، بازمی‌گذارد. روی کاغذ، افراد از چنین جاهایی به مکان‌هایی مهاجرت خواهند کرد که امکان معامله با بیت کوین را داشته باشند. کسانی که با استفاده از هش‌ریت سعی در حمله به این شبکه را دارند، متوجه خواهند شد که اگر به‌جای صرف انرژی برای حمله به شبکه، از آن حمایت کنند، پول بیشتری به‌دست خواهند آورد.

این حقیقت که بیت کوین پولی باپشتوانه است به این معنی است که هرکس که (حتی آنهایی که آن را تحقیر می‌کنند) ارزش خود را در این شبکه ذخیره کند، مانع از آن خواهد شد که آسیبی به شبکه برسد و ثروتش به باد رود.

معدود افرادی که به چاپگر ارز فیات نزدیک هستند، از تغییر به استاندارد بیت کوین بسیار متضرر خواهند شد. آنها دوست ندارند کنترل پولی که رویش مسلط هستند، دست‌شان نباشد، پس سعی می‌کنند بیت کوین را از پا درآورند اما وقتی ناتوانی خود را می‌بینند، تصمیم می‌گیرند که به آن بپیوندند.

جا دارد اینجا به نظریه سرگرد جیسون لوری اشاره کنم که بسیار جدلی است اما راویت‌گر داستانی جذاب است:

بیت کوین راه خود را در هر گوشه‌وکناری پیدا می‌کند، سپس دولت‌ و ملت‌ها آن را می‌پذیرند و از آن به‌عنوان سلاحی ژئوپولیتیک استفاده می‌کنند و انگیزه جنگ‌افروزی از بین می‌رود. در عوض، جنگ میان هش‌ریت‌ها رخ خواهد داد و تقسیمات ژئوپولیتیکی در راستای استخراج بیت‌ کوین شکل می‌گیرد. این رویه سازشی بین هر دو نگره است که به موجب آن، مقامات فعلی بیت کوین را خواهند پذیرفت، از جمله اعضای بانک مرکزی ــ اما بیت کوین انگیزه‌های آنها را به نفع خود تغییر می‌دهد.

«بازی» اقتصادی که سرگرد لوری پیشنهاد داده است، می‌تواند جامه واقعیت به خود بپوشد اگر حاکمان بتوانند بیت کوین‌های باقی‌مانده را احتکار و سعی کنند با در دست‌گرفتن هش‌ریت، حاکم بر این شبکه شوند. با اینکه نقدهای قابلِ‌توجهی بر نظریه لوری وجود دارد اما شاید نسخه‌ای از چنین اتفاقی رخ دهد.

به گفته لیمپوار “کشورهایی که در بدو امر بیت کوین را به‌عنوان پول قانونی پذیرفتند و می‌خواهند از آن به‌عنوان اهرم فشار علیه دیگر کشورها استفاده کنند، چه بسا خودشان را در تله بیندازند. کشورهای مخالف می‌توانند بیت کوین‌شان را در خلال دوره رکود آن کشورِ رقیب، بفروشند و در کوتاه‌مدت، قدرت خرید آن کشور را بیشتر کاهش دهند و پس از این کار با اقدامی نظامی ضربه نهایی را وارد سازند”.

بازی اقتصادی بیت کوین

مشابهتاََ، یک دولت می‌تواند با احتکار بیت کوین چنین کاری را علیه مردم خود انجام دهد. مردمی که در پی انقلاب هستند، پیش از هر کاری دارایی خود را به بیت کوین تبدیل می‌کنند. آنگاه دولت که حجم زیادی بیت کوین احتکار کرده، ممکن است حجم قابلِ‌توجهی از آن را بفروشد و دارایی مردمش را تضعیف کند.

شاید شهروندان و کشورهای دیگر، آن بیت کوین‌ها را بخرند و باز قیمت افزایش یابد. اما ممکن است این کار خیلی طول بکشد؛ همان‌طور که تجربه کردیم بازارهای نزولی می‌توانند بیش از یک سال دوام بیاورند. کافی است چند نهنگ بخواهند قیمت بیت کوین را به‌طور چشم‌گیری تغییر دهند. تا به حال نشانه‌ای پیدا نکردیم که اقتصاد بیت کوین در آینده رفتاری متفاوت خواهد داشت.

موضع من این است که تحمیل یک چهارچوب خاص به بیت کوین نشانگر فقدان صداقت است. این شبکه در جایی که نیاز باشد رشد می‌کند و در جایی که لازم نیست متزلزل خواهد بود. روشن نیست که بیت کوین در همه جا به یک اندازه موردِنیاز باشد یا در همه جا ارزش یکسانی داشته باشد.

برای مثال، کشورهای حوزه خلیج فارس شاید بیت کوین احتکار کنند اما نیازی به خرج‌کردن آن نداشته باشند و مبادله با ارز فیات را ترجیح دهند که مبتنی بر دارایی‌های طبیعی و دیجیتال آنها است. شهروندان چنین رژیم‌هایی نیز ممکن است همین کار را کنند. احساس کنند که نیازی به تراکنش بین‌المللی ندارند و هیچ انگیزه اقتصادی قوی برای استفاده از بیت کوین نداشته باشند.

کشورهای گرفتار و مشکل‌دار نیز ممکن است در پذیرش بیت کوین کُند عمل کنند و شهروندان خود را به‌خاطر مبادله با دارایی دیجیتال تحتِ تعقیب قرار دهند. شاید مردم چین اسیر همین تقدیر شدند. قطعاََ این اتفاق از نظر هوادران بیت کوین حماقتِ میان‌مدتِ ژئوپولتیکی است اما خب بسیاری از رژیم، دست به چنین حماقت‌هایی می‌زنند.

آیا اقتصاد بیت کوین به‌طور چشم‌گیری متفاوت از رویه اقتصاد امروزی است ؟

سر آخر به احتمال خیلی زیاد، اقتصاد تحتِ استاندارد بیت کوین چیزی شبیه به همین اقتصاد تحت ارز فیات است. هرگونه تغییر کلان، چندین نسل طول می‌کشد و حتی چنین تغییراتی شاید تکرار همین سیستم جاری باشد تا اینکه مجرایی برای تحقق منظرگاه چند بیت کوین‌دار رادیکالی. همچنان اعتبار وجود خواهد داشت. بسیاری از مردم همچنان ترجیح می‌دهند که پول‌هایشان را در اختیار واسطه‌ها قرار دهند. کشورها باز هم نهادی متمرکز خواهند داشت که نگهداری، خرید و فروش بیت کوین را مدیریت کند و مشخص ‌کند چگونه به‌صورت قانونی از شبکه استفاده شود و با آن مبادله صورت بپذیرد.

شاید مخارج کشورها نسبت به امروز کمتر شود یا کمتر روی تولید ناخالص داخلی تمرکز کنند. اما آیا واقعاََ بعید است که کشورها موقع بحران باز هم بیشتر از آنچه دارند، هزینه ‌کنند؟ تا پیش از جنگ جهانی معتقد بودیم که محال است کشورها بیش از تواناییشان هزینه کنند، اما اروپا جنگ را برای مدت زمانی طولانی و غیرمنتظره ادامه داد و باعث شد مخارج دولت‌ها‌ سر به فلک بکشد. بیت کوین نمی‌تواند میل به هزینه‌کردن افراطی را از بین ببرد؛ حتی اگر منابع مالی وجود نداشته باشد، دولت‌ها راهی برای این کار پیدا خواهند کرد.

شاید بیت کوین در بلندمدت بر تمرکزگرایی، کمونیسم و خطر تورم بالا، غلبه کند. اما در کوتاه‌مدت یا میان‌مدت، ممکن است فقط شاهد اصلاحات اجتماعی قابل توجه از آن باشیم.

غلبه بیت کوین بر تمرکز زدایی

مارکس معتقد بود که کل فرهنگ و سیاست روی ساختار اقتصادی مردم بناشده است. اقتصاد ما را تعریف می‌کند. پیشرفت تاریخی اقتصاد از مبادلات قبیله‌ای به فئودالیسم تا بازار آزاد، تا کمونیسم و ورای آن، امری اجتنباب‌ناپذیر است. شماری از بیتکوین‌داران هستند که غایتی تاریخی برای بیت کوین می‌بینند. تنها تفاوت‌شان با مارکس در تعیین تقدیر اجتناب‌ناپذیر تاریخ است: کمونیسم یا بیت کوین. قرمز یا نارنجی.

بسیاری از ماکسیمالیست‌های برجسته، البته نه همه، مسیحی هستند. هگل که الهام‌بخش ماتریالیسم دیالکتیکی مارکس بود، صراحتاََ برای ابداع پدیدارشناسی روح از الهیات مسیحی وام گرفته است. (طنز ماجرا اینجا است که مارکس آتئیست بود). پس منطقی است که هر دو گروه، ناجی خود را در تاریخ ببینند. از این روی، هر دو معتقدند که دارایی یا رویکردشان برنده خواهد شد و اینکه سیاست جدید به‌طور گسترده از نگره آنها الهام خواهد گرفت.

اینکه سیاست جدید از یکی از اینها (بیت کوین یا کمونیسم) پدید آید نه تنها امری محتمل نیست، بلکه اثبات شده است. ما دیدیم که مارکسیسم چطور الهام‌بخش جریان‌های مسموم سیاسی شد، شاید این اتفاق برای بیت کوین نیز رخ دهد.

اما باور آنها به اینکه همان‌طور که هر دو باور دارند فقط رویکرد موردِنظر آنها بر تاریخ حاکم می‌شود _ مارکس به دلیل نابرابری بنیادینی که از طمع همیشگی متمولین نسبت به تهی‌دستان ناشی می‌شود و بیت کوین به دلیل اینکه هیچ دارایی دیگری به جهت ذخیره، انتقال و حفظ انرژی و ارزش از آن برتر نیست ـــ کوتاه‌بینانه به نظر می‌آید.

ممکن است اصلاََ کل چهارچوب‌بندی این مشکل اشتباه باشد. شاید اقتصاد، زیربنایی نیست که روبناهای سیاسی و فرهنگی بر آن استوار گردیده باشد. بلکه اقتصاد صرفاََ روی برخی از کارکردهای جامعه تأثیر بگذارد. اعتقادی غیر از این ممکن است ما را در چهارچوبی بسیار تنگ قرار دهد و این خطر را درپی داشته باشد که دیگر ریشه‌های عمیق فرهنگی و سیاسی مشکلات را نبینیم.

از اینها که بگذریم، هر دو فلسفه طبق انتظارات پیش نرفته‌اند. برای نخستین بار از زمانی که مارکس نظریات خود را بیان کرده است، ما با بیت کوین شاهد کاربستی عملی از نظریات اقتصاددانان اتریشی هستیم. این نگره اقتصادی تا زمان ظهور بیت کوین هیچ‌گاه بخت این را نداشته که بر تعصبات مارکسیستی چیره شود. به هرحال با فرض اینکه مارکسیسم اساساََ فلسفه‌ای مبتنی بر کین‌توزی است، گرچه ممکن است بیت کوین جایش را بگیرد، اما بعید است که به‌طور کل حذفش کند.

اساساََ حتی اگر بیت کوین برنده این میدان شود، باز هم کارگران جهان کینه‌توز خواهند ماند. آنها یا عناصری از بیت کوین را آلوده به فلسفه خود خواهند کرد (باید توجه داشت که فناوری نیز می‌تواند به انحراف کشیده شود) یا اینکه تا فرجی دیگر صبر می‌کنند.

تا 300 سال دیگر، چه کسی می‌داند بیت کوین چه خواهد شد؟ چه کسی می‌داند که آیا یک‌پارچگی چنین سیستمی دوام خواهد آورد یا از کجا معلوم که بانک‌های مرکزی دوام نمی‌آورند و رشد خود را در شکل جدیدی ادامه نمی‌دهند؟

تعصب ماکسیمیالیست‌های بیت کوین بی‌اساس نیست. بیت کوین چشم‌انداز اقتصادی کل کشورها را تغییر و ثروت بسیاری را نجات داده است. بیت کوین نوید این را می‌دهد که ساختار پول و نحوه استفاده از انرژی را تغییر دهد.

سرآخر باید بگویم که از قرار معلوم هیچ نظریه واضحی نتواسته درباره بیت کوین حق مطلب را ادا کند. بیت کوین به آرامی در حال پرکردن فضایی است که تا پیش از آن اقیانوس بوده است. آیا به روند خود در اشغال فضاها ادامه می‌دهد تا ما نیز مثل ماهی در آب راه خودمان را در آن پیدا کنیم؟ کسی چه می‌داند، شاید در آینده نظرات اقتصادی جدیدتری ظهور کنند و با آن رقابت کنند. با این‌حال مسیر پیشِ‌روی بیت کوین طولانی و پُر از دست‌انداز خواهد بود و دومینوهای حاکم بر ما به هیچ یک از روش‌هایی که متصوریم، سقوط نخواهند کرد.


فهرست مطالب

بروکر های پیشنهادی


صرافی های پیشنهادی

آخرین مطالب مجله

مشاهده همه

نظرات کاربران

فیلترها پاک کردن همه
جدید ترین
قدیمی ترین جدید ترین محبوب ترین پربحث ترین
0 نظر