مقالات تخصصی ارزدیجیتال

نقش فرد در انقلاب بیت کوین | جایگاه بیت کوین در انتخابات امریکا و جنبش حزب نارنجی

مقالات تخصصی ارزدیجیتال

مطالعه در 11 دقیقه

«سیاست وعدۀ تغییر می‌دهد و در عین حال، از طریق قدرت متمرکز اعمال زور می‌کند. ما باید از توهم دست برداریم و بیرون از این نظام کنش‌ورزی کنیم».

مایکل ماتولف 13 آگوست 2023

این مقاله به قلم مایکل ماتولف، پژوهشگرِ مستقلِ اقتصاد مکتب اتریش و عضو انستیتوی فون میزس، به نگارش درآمده و در سایت بیت‌کوین‌مگزین منتشر شده است.

انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در راه است و حمایت نامزدهای انتخاباتی گوناگون از بیت کوین شور و شوقی در جامعۀ کریپتو برانگیخته است.

علاقه سیاسی به بیت کوین با پیدایش جنبشی موسوم به «حزب نارنجی» به اوج خود رسیده است؛ جنبشی که وجه مشخص‌اش این است که هواداران بیت‌کوین را به رأی‌دهندگانی با دغدغۀ واحد تبدیل کرده است. چنین تب‌و‌تابی از سوی هواداران بیت کوین قابل درک است، اما پیامدهای احتمالی رأی‌های تک‌موضوعی باید به‌دقت برسی شود.

هرچه مقبولیت بیت کوین افزایش می‌یابد و از سوی جریان اصلی بیشتر مهر رسمیت می‌خورد، هواداران بیت‌کوین نیز طبیعتاً بیشتر تمایل خواهند داشت تا نامزدهای سیاسی مطلوب خود را در مناصب رفیع کشوری ببینند. با این حال، این تمایل را باید با شناختِ هوشمندانه از ماهیتِ چند‌وجهیِ حکمرانی تعدیل کرد.

با اینکه رأی‌دادن براساس مطالبه‌ای واحد به‌خاطر سادگی و صداقتش جذاب به نظر می‌رسد، اما اغلب پیچیدگی‌های سیاست‌گذاری و به‌هم‌پیوستگیِ مسائل مختلف را نادیده می‌انگارد. اگر افراد تأکید بیش‌از‌اندازه‌ای بر یک مسئله واحد داشته باشند، ممکن است آزادی و اختیارِ فردی به خطر بیفتد.

طبیعی است که مردم به آرمان و هدف خاصی اشتیاق مضاعفی نشان بدهند، به‌ویژه اینکه پای بیت‌کوین هم در میان باشد؛ اما ترجیحِ یک مسئله بر سایر مسائل ممکن است آزادی فردی را  تهدید کند. اولویت‌دادنِ یک مسئلۀ واحد، می‌تواند ناخواسته آزادی‌های فردی و حقوق دیگران را به خطر بیندازد. اتخاذ چنین رویکردی چه‌بسا منجر به اجرای سیاست‌هایی شود که آزادی‌های شخصی را محدود سازد و حقوق فردی را نقض کند. علاوه‌بر‌این، سیاست‌های مبتنی بر موضوعی واحد اغلب به دودستگی و قطبی‌سازی جامعه می‌انجامد و تلاش‌ برای مصالحه و اشتراک در منافع را نقش بر آب می‌کند.

آموزه‌های فلسفیِ لیسندر اسپونر

لیسندر اسپونر، متفکر برجستۀ قرن نوزدهم، آرای ارزشمندی در باب مفهوم رأی و رابطه‌اش با آزادی ارائه داده است. طبق نظر اسپونر، حقِ رأی یک حق ذاتی و طبیعی است که هیچ نهاد و چارچوب قانونی‌ای نمی‌تواند آن را محدود یا نقض کند. با وجود این، اسپونر معتقد است که مشارکت در فرآیندهای سیاسی می‌تواند پیامدهای ناخواسته‌ای هم در بر داشته باشد؛ مانند تقویت رژیم‌های سرکوبگر از طریق انحصار قدرت و ثروت.

دیدگاه اسپونر در باب رأی‌دادن به‌مثابۀ نوعی صیانت نفس است و نظرش همچنان در عرصۀ گفتمان سیاسیِ معاصر انعکاس دارد. در روزگاری که دارایی‌هایِ با خونِ دل به‌دست‌آمدۀ مردم در معرض دستبرد دولت از طریق مالیات‌ستانی و سایر سیاست‌هاست، عملِ رأی‌دادن می‌تواند به‌عنوان کنشی پیش‌دستانه در برابر تهاجم دولت تلقی شود. با این حال، این رویکردِ فایده‌گرایانه‌ به رأی‌دادن الزاماً به معنی حمایت بی‌چون‌چرا از دستگاه دولت و سیاست‌هایش نیست.

همان‌طور که اسپونر هوشمندانه متوجه شد، در‌ شرایطی‌که رأی‌دهندگان نه به‌منظور اعتقاد به مشارکت راهبردی بلکه با انگیزۀ ترس در انتخابات شرکت می‌کنند، مرز میان رضایت واقعی و صیانت نفس هم محو می‌شود. در نتیجه، تنش میان استقلال فردی و حکمرانیِ جمعی همچنان یک معضل باقی می‌ماند و باعث می‌شود تا تلاش‌هایی برای کشف الگوهای خلاقانه در زمینۀ تصمیم‌گیری و سازماندهی جامعه صورت بگیرد؛ به‌نحوی که رضایت واقعی و حل مشکلات واقعی جامعه در اولویت باشد.

translation us presidential support for bitcoin wont be enough 1

لیسندر اسپونر می‌نویسد:

«در واقعیت امر، رأی‌دادنِ افراد عملاً حاکی از رضایت آنان نیست؛ حتی رضایت موقتی. بالعکس، باید به این نکته توجه کرد که فرد، بدون آنکه کسی رضایتش را بخواهد، خود را در محاصرۀ دولت بی‌دفاع می‌بیند؛ آن‌هم دولتی که فرد را وادار می‌کند که پول بپردازد، خدمات ارائه دهد، بر بسیاری از حقوق طبیعی‌اش چشم بپوشد و همواره در معرض مجازات سنگین باشد. فرد همچنین می‌بیند که افراد دیگر دارند با استفاده از رأی‌ جباریت دولت را علیه او به کار می‌بندند. فراتر از این، او متوجه می‌شود که اگر از حق رأی استفاده کند، با چیرگیِ بر دیگران، شاید اندک‌ شانسی برای رهایی از این جباریت بیابد. خلاصۀ کلام اینکه فرد بی‌آنکه راضی باشد خود را در شرایطی می‌بیند که اگر از حق رأی استفاده کند، شاید ارباب شود، اما اگر استفاده نکند، قطعاً برده خواهد شد. جز این دو راه او گزینۀ دیگری در پیش روی خود نمی‌بیند. وضعیت فرد در چنین شرایطی شبیه مردی است که در جنگی گرفتار شده باشد: یا باید بکشد یا خود کشته خواهد شد. اینکه انسانی مجبور باشد در جنگ برای حفظ جان خویش دیگری را بکشد، به این معنی نیست که جنگیدن را انتخاب کرده است. طبق همین استدلال، در کارزارهای انتخاباتی نیز ــ که صرفاً صورت دیگر از جنگ هستند ــ که افراد از رأی‌دادن به‌عنوان تنها راه نجات خود بهره می‌گیرند، استنباط نمی‌شود که با رضایت وارد این کارزارها شده‌اند و در واقع، دارند تمام حقوق طبیعی خود را در برابر حقوق طبیعی دیگران قمار می‌کنند و صرفاً آمار و ارقام است که فاتح این قمار را مشخص می‌‌کند. بلکه باید در نظر گرفت که فرد در شرایطی اضطراری از سوی دیگران ناچار شده برای دفاع از خود از تنها راه موجود استفاده کند.»

«بی‌شک، نگون‌بخت‌ترینِ مردمان در مستبدانه‌ترین دولت‌های جهان هم اگر حق رأی داشته باشند و ‌اندک‌ شانسی برای بهبود وضعیت خود حس کنند، از آن استفاده خواهند کرد. اما در چنین شرایطی منطقاً نمی‌توان استنباط کرد که دولتی که پایش روی گلوی مردم است به خواست آنان برپا شده یا حتی با آن همدلی دارند.»

No Treason No. VI: The Constitution of No Authority

هواداران بیت کوین: فراتر از اقدامات سیاسی

تفاوت‌های ظریفِ نظام‌های سیاسی و محدودیت‌های ذاتی‌شان منشأ چالش‌هایی اساسی برای هواداران بیت کوین است؛ چالش‌هایی که مانعی جدی بر سر راه مقبولیت این رمزارز ایجاد می‌کنند. انحصار دولت بر قدرت باعث می‌شود تا تلاش‌های سیاسی در جهت پیشبرد بیت کوین به‌صورت بالقوه بی‌اثر یا حتی مخرب باشد. به همین دلیل، لازم است هواداران بیت کوین رویکردی چندوجهی و منعطف‌تر اتخاذ کنند.

به‌جای تمرکزِ صرف بر برنامه‌های سیاسی، بهتر است هواداران بیت کوین انرژی خود را  صرفِ ساختن سیستم‌های موازی و جوامع مستقلی کنند که از دست دولت‌ها در امان باشند. سیستم‌های مبتنی بر رضایت و نافرمانی مدنیِ گسترده می‌توانند همچون سدّ محکمی در برابر اقتدار دولت‌ها‌ باشند.

با احداث و مشارکت در زیرساخت‌های بدیل می‌توانیم به تضعیف و دور‌ زدنِ قدرت‌های سیاسیِ سنتی امیدوار باشیم. باید با توسعه و پشتیبانی از شبکه‌ها و جوامع غیرمتمرکز بکوشیم بستری بسازیم که در آن افراد بتوانند به‌دور‌از دخالت نهادهای دولتی با یکدیگر تعامل کنند و به مبادلۀ ارزش بپردازند. چنین رویکردی نه‌تنها موجب ارتقای مالی و حاکمیت فردی می‌شود، بلکه فرهنگ ایستادگی در برابر سلسله‌مراتبِ جبار و مستبد را نیز اعتلا می‌بخشد.

مسیر آزادی: حمایت از آینده‌ای روشن‌تر برای بیتکوین

ارتباط بالندۀ بیت‌کوین و سیاست را می‌توان به نقطۀ تلاقی جذابی برای آزادی فردی و حکمرانی جمعی تعبیر کرد. با نزدیک‌شدن به انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که موجب شور و هیجان در جامعۀ بیت‌کوین شده، باید با دقت و تفکر بیشتری در مسیر آزادی گام برداریم.

پیدایش حزب نارنجی گواهی است بر اهمیت روزافزون بیتکوین، اما در عین حال، بررسی عواقب رأی‌دادنِ تک‌موضوعی نیز ضرورتی تام دارد. برای اینکه بتوانیم از آزادی‌های فردی صیانت کنیم و آیندۀ مالی منعطف‌تری بسازیم، نباید به جذابیت راهکارهای ساده دل ببندیم و لازم است در این میان رویکردی چندوجهی اتخاذ کنیم.

آموزه‌های ژرفِ اسپونر می‌تواند ما را در راه کسب استقلال و رضایت واقعی راهنمایی کند. هرچند که کنش رأی‌دادن می‌تواند به‌نوعی صیانت نفس تعبیر شود، اما صراحتاً حاکی از رضایت نیست؛ به‌ویژه در رویارویی با ساختارهای جبری. برای ساختن آینده‌ای روشن برای بیت کوین باید در زمینۀ تصمیم‌گیری و سازماندهی جامعه الگوهای نوآورانه را بکاویم و اولویت را بر مشارکت و اصالت بگذاریم.

سیاست همواره نوید تغییر می‌دهد اما می‌خواهد از مجرای قدرت متمرکز چنین تغییری را تحمیل کند. ما باید از این توهم بیرون بیاییم و فراتر از این نظام عمل کنیم. تغییر واقعی نه از صندوق‌های رأی، بلکه از طریق آموزش، مقبولیت و توسعۀ شبکه‌های غیرمتمرکز در میان توده‌های مردم حاصل خواهد شد.

بیایید به طرفداران پرشور حاکمیت مالی تبدیل شویم و وعدۀ رهایی‌بخش پول الکترونیکیِ همتابه‌همتا را پیوسته در گوش جامعۀ خود بخوانیم و در این مسیر توانمندشان سازیم. بیایید با بسیج گستردۀ مردم نشان دهیم که این پولِ غیرمتمرکز که قابل سانسور و دستکاری هم نیست، چه ظرفیت‌های تحول‌آفرینی دارد. باید در این راه شکیبا باشیم و با حوصلۀ تمام توضیح دهیم که مردم می‌توانند با استفاده از ابزارهایی مانند بیت‌کوین از حاکمیت جبری ارزهای فیات خارج شوند و سرنوشت اقتصادی خود را در دست گیرند.

ما نباید تمام همت خود را صرفاً به گسترش مقبولیت محدود کنیم، بلکه باید تلاش خود را به آگاهی مردم معطوف کنیم تا بتوانند با استفاده از خودمختاریِ مالی از استقلال و حق تعیین سرنوشت بهره‌مند شوند. شبکه‌های محلی مجهز به آگاهی و عاملیت نیز می‌توانند کنترل اجتماعی پول متمرکز را کنار بزنند و اقتصادهای منعطف‌تری را بر حسب شرایط و منافع ایجاد کنند. بیایید قهرمانانی پرشور، اما اندیشمند، باشیم که زندگی خود را وقف گشودن امکاناتِ رهایی‌بخشِ حاکمیت مالی می‌کنند. نخستین گام، آموزش و توانمندسازی در سطح پایه است.

مهم‌تر از همه، باید از قهرمانانِ نادیدۀ این عرصه صمیمانه حمایت کنیم؛ یعنی توسعه‌دهندگانِ خستگی‌ناپذیری که در راه مبارزه با سانسور در قلب این جنبش بی‌وقفه می‌کوشند. ما می‌توانیم با کمک مالی به پروژه‌های معتبر توسعه‌دهندگان این عرصه را توانمند سازیم و از این راه، منابع لازم برای تقویت پادشکنندگیِ زیرساخت خود را فراهم کنیم.

همچنین می‌توانیم جوایزی را که در راه ترویج مستقیم حفظ حریم شخصی، آزادی و خودمختاری به ابداع امکانات فنی تعلق می‌گیرد، تأمین مالی کنیم. کسانی که توانایی مشارکت در کدنویسی دارند باید به ندای درونی خود گوش کنند و همراه شوند.

حتی کمک به مستند‌سازی و گزارش ایرادات هم به توسعۀ شبکه کمک خواهد کرد. توسعه‌دهندگان قلب تپندۀ این مأموریت‌ هستند که بی‌وقفه در کارند تا میلیون‌ها نفر بتوانند به آزادی مالی دست یابند.

بیایید با جدیت تمام این افراد را یاری کنیم تا بتوانند شبکه‌های غیرمتمرکز را در برابر زور و اجبار مستحکم سازند. کمک ما به این افراد سبب می‌شود تا آسیب‌پذیری‌ها ترمیم شوند؛ آن‌هم پیش از آنکه مورد سوءاستفاده قرار بگیرند و آزادی‌مان به خطر بیفتد. داشتنِ زیرساختی مستحکم تنها راه مقابله با تهدیدات قدرت‌های متمرکزی است که تشنۀ کنترل و نظارت هستند. پس باید حمایت گستردۀ جامعه از توسعه‌دهندگان را ایجاد کنیم تا قادر باشند فناوری‌های ضدسانسور و توقف‌ناپذیر در برابر دشمنان بسازند و بدین ترتیب، آزادی مالی نسل‌های آتی را تضمین کنند.

پیشرفت نه با امیدی بیهوده بلکه با تلاش روزمرۀ عامۀ مرد حاصل می‌شود. بیایید در راستای پذیرش و توانمندسازی توسعه‌دهندگان اقداماتی ملموس انجام دهیم. کوچک‌ترین تلاشی در این راه ما را به رهایی از این ساختار جبری نزدیک‌تر می‌کند. می‌توانیم با کار طاقت‌فرسا شبکه‌های غیرمتمرکزی بسازیم که قادر باشند کنترل متمرکز را دور بزنند. جوامع داوطلبانۀ برخوردار از استقلال مالی نیازی به مقامات دولتی نخواهد داشت. سیاست نوید تغییر می‌دهد اما در نمایشی پوچ گرفتار است. باید فراتر برویم و نظام‌هایی بسازیم که قادر باشند سیستم‌های جبری را از دور خارج کنند.

این‌چنین می‌توانیم حاکمیت خود را ناگریز سازیم؛ نه با لفّاظی و رأی‌دادن، بلکه از طریق اقدامات اساسی. انقلاب از قلب، سر و دستانمان آغاز می‌شود. تلاش هم‌صدای ما آینده‌ای را رقم خواهد زد که در آن آزادی مالی نه یک رؤیا بلکه واقعیتِ مسلم زندگی است. هرباری که با صبر و حوصله ساختار بیت‌کوین را توضیح می‌دهیم، بسترهای ضدسانسور را تأمین مالی می‌کنیم و استقلال جامعه را اعتلا می‌بخشیم، درواقع داریم به این واقعیت نزدیک‌تر می شویم.

بیایید همین امروز در این مسیر ایستادگی کنیم. صندوق رأی تنها وعدۀ تغییر می‌دهد، اما تلاش‌های ما تغییر را با پایمردی تضمین می‌کند. آیندگان نه از سیاست‌مداران بلکه از کسانی یاد خواهند کرد که راه استقلال دست به ساخت شبکه‌های غیرمتمرکز زدند. آنجا که سیاستمداران به کامِ ناکامی فرومی‌غلتند، ما فاتحانه ایستاده‌ایم.

دیدگاه خود را درباره این مطلب بنویسید

امتیاز شما:

از 5

( )

امتیازی ثبت نشده

نظر خود را بنویسید