این مقاله را استفان ژپاروسکی نوشته است و در تاریخ 11 اکتبر 2022 با عنوانِ «چگونه بیتکوین و هنر میتوانند انسان را به رهایی برساند؟» در وبسایت بیتکوینمگزین منتشر شده است. وبسایت ایرانبروکر ترجمۀ آن را برای اولینبار و بهصورت کامل ارائه میدهد.
هنر بیان معنویِ فردی است و از آن حیث که افراد را توانمند میسازد، با بیتکوین پیوند میخورد.
این مقاله به قلم استفان ژپاروسکی، کارگردان بینالمللی و تهیهکنندۀ خلّاق، به نگارش درآمده است.
«آنانی را که میرقصیدند، مجنون پنداشتند؛ چراکه نوای موسیقی را نمیشنیدند».
فردریش نیچه
بیتکوین و هنر میتوانند ما را از حصارِ مکانیکیِ واقعیتِ ارزهای فیات، که ماهیتی چپاولگرانه، فریبکارانه و استثمارگرانه دارند، برهانند. هنر در سطح فردی رهاییبخش است و ذاتاً تحولآفرین. بیتکوین نیز تکنولوژی نوآورانهای است که کارکردی همانند هنر دارد. چگونه میتوان مردمی را به آزادی رساند که آزادیِ پولی ندارند؟
«آزادکردنِ مردم» گزارۀ قانعکنندهای است. ما میتوانیم با قطعیت بالایی حدس بزنیم که افراد میخواهند از چهچیز یا چهکسی آزاد باشند. اگر افراد آزاد باشند چه میشود؟ اگر اتفاق نظر داشته باشیم که بیتکوین و هنر میتوانند مردم را از ساختارهای ظالمانۀ نظاممند برهانند، پس باید تعیین کنیم که میخواهیم به چهجور آزادیای دست پیدا کنیم. قدرت رهاییبخشِ هنر همواره تهدیدی برای نظامهای سیاسی، نظامی و اقتصادی بوده است. درست به همان میزانی که این قدرت از سوی پادشاهان، دولتها و بروکراتها سرکوب شده، در راه بسیاری از انقلابها هم مورد بهرهبرداری قرار گرفته است ــ کافی است نگاهی به تاریخ اروپا در دهههای 60، 80 و 90 میلادی بیندازید.
«شما تصور میکنید که فرد هستید، اما واقعاً اینگونه است؟»
جیدو کریشنامورتی
هنر، «من» را به «ما» تبدیل میکند. این پاراودکسی است که در عرصۀ هنر نمایان میشود. هنرمند بهواسطۀ اثرش با عموم ارتباط برقرار میکند و با این کار، بخشی از مجموعۀ بزرگتری خواهد شد. در آن لحظه، هنرمند به «ما» تبدیل میشود و ما نیز با هنرمند یکی خواهیم شد. بیتکوین هم در وجود خود واجد وضعیت مشابهی است. هر بلاکی که ایجاد میشود و توسط نودها تأیید میگردد، چیز واحدی الیالابد به جمع بدل میشود و در ساختار بلاکچین جا خواهد گرفت. حتی اگر بیتکوین ساختارِ فردگرایانه و عملگرایانۀ مستقلی تلقی شود، در این ساختار، «من» از دایرۀ واژگان حذف شده است. در بیتکوین، همواره «ما» وجود دارد؛ چراکه ما منفرد نیستیم و از ترکیب بیش از یک فرد یا نود تشکیل میشویم. بدین ترتیب، درمییابیم که «ما» راهی به رهایی است.
«اصل و خاستگاه خود را دریابید: ما آفریده نشدهایم که بهسان حیوانات زندگی کنیم، بلکه آمدهایم تا فضیلت و حکمت در پیش بگیریم».
دانته آلیگیری
نظام و فرهنگ حاکم بر ارزهای فیات، چپاولگرانه و مکانیکی است. اگر فرهنگ اندیشمندانه و خلّاقانهای انتخاب کنیم، میتوانیم انگیختگیِ مدنیِ انبوهی که بهصورت بالقوه در ما نهفته را بیدار کنیم و به جنبشی از آفرینش و نوزایی در حیطۀ آگاهی بشر مبدل سازیم. شالودۀ چنین جنبشی باید پول سالمی باشد مانند بیتکوین و راه روشنگری نیز از هنر میگذرد. این آزادی است. رسیدن به روشنگری و برخورداری از پولی سالم. چرا باید همت خود را دائماً و مکرراً صرف ساختن پول و تکنولوژی برای بدترین سناریوی ممکن کنیم؟ در حال حاضر، ما تکنولوژی و ابزارهای جدید و متفاوتی برای برقراری ارتباط و اتخاذ آنان در اختیار داریم. ما بیتکوین و هنر داریم. متأسفانه تاریخ را روایت گذشته میدانیم و آگاه نیستیم که تاریخ خود روایتی است که مدام در جریان و سیلان است و از آن درس نمیگیریم. همهچیز از پیش در چرخهها و ماهیت پیشرفت نوشته شده. برای آنکه بتوانیم واقعیتمان را کاملاً دستخوش تحول کنیم، باید مردم را آزاد سازیم.
«تنها پس از وقوع فاجعه است که باز میتوانیم زنده شویم. تنها وقتی همهچیز را باختید آزادید که هرکاری انجام دهید. هیچچیز ثابت و ایستا نیست، همهچیز در حال تکامل است، همهچیز در حال فروپاشی است».
چاک پالانیک، باشگاه مشتزنی
هنر ما را به واژگانی مجهز میکند تا به بیان روشنِ دانشِ بیت کوین بپردازیم. ما میتوانیم با استفاده از هنر به اخلاقیاتِ بیت کوین دست یابیم. ما میتوانیم مردم را با تمثیل و نماد آزاد سازیم. هرکسی میتواند بهدرستی تصدیق کند که تمثیل چیزی جز نمادگراییِ زبانی نیست. بیتکوین نماد ایدهای است و آن ایده آزادی است. بیتکوین هویت جدیدی به آزادی میبخشد که از تفکر و خلاقیت ناشی میشود. ایدۀ آزادی شریفتر از آن است که صرفاً واکنشی باشد به ساختار چپاولگرانه و مکانیکیِ سیستم ارز فیات و نهادهایش. بیتکوین میتواند مردم را آزاد سازد تا با زبان هنر دست به خلق واقعیت جدیدی بزنند.
بیتکوین نمادگراییِ خاص خودش را میطلبد. قوام و دوام بیتکوین در آینده در همین نمادگرایی نهفته است.
اگر این نمادگرایی را از بیتکوین بگیریم، تنها مشتی کُد میماند و انبوهی معادلات خشک ریاضی. بیتکوین نهتنها تعریف جدیدی از آزادیِ پولی، بلکه فینفسه تعریف جدیدی از آزادی نیز عرضه میکند. این تعریف ساده است: بیتکوین از سوی هیچ دولت یا نهادی صادر و کنترل نمیشود. عدم امکان کنترل و نظارت از سوی هر کسی باعث میشود که بیتکوین به ایدۀ انرژی نزدیک شود و انرژی نیز همان آزادی است.
بیتکوین در مقام موجودیتی غیرقابلکنترل، راهی پیش پایمان میگذارد که بتوانیم از طریق دستیابی به توافقی متقابل، با یکدیگر مسالمتآمیز تا کنیم. این آزادی است. این نوع مبادله تنها میان مردمان آزاد صورت میگیرد. پیوند حقیقی ــ حتی از نوع معنوی آن ــ تنها میان بیتکوین و هنر برقرار است.
در این رنسانسِ نوین، آزادی عملاً همهجا و همزمان در تکتکِ نودها وجود دارد. بیتکوین و هنر، هر دو هماندازه، الهامبخشمان میشوند که بگوییم: «نمیدانم» و این همان یگانه راهِ آزادشدن است. آزادی را فتح میکنیم تا وجود داشته باشیم و خلق کنیم. بیتکوین در خود ایدهای دارد مبنی بر اینکه تمامیِ افراد فرصت یکسانی برای رشد دارند. این آزادی است و این آزادی بدون زحمت و شفقت شما عاید نمیشود. این آزادی کلید تحققِ رنسانسِ نوین است.
قلمروی هنر واقعی است. در وهلۀ نخست، به شکل معنویاش نزد ما حاضر میشود. برای درک هنر باید آگاهی و ارادۀ آزاد داشته باشیم. آگاهی و ارادۀ آزاد توهم نیستند.
هنر توهم نیست.
بیتکوین توهم نیست.
آزادی توهم نیست.