تئوری داو (Dow Theory) | معرفی اصول تئوری داو و هرآنچه که نمی دانید!

نرگس فهیمی
تئوری داو

تئوری داو (Dow Theory) یکی از پایه‌های اساسی تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی است که در اوایل قرن بیستم توسط چارلز داو (Charles Dow)، بنیان‌گذار وال استریت ژورنال، توسعه یافت. این تئوری بر مبنای تحلیل رفتار بازار و شناسایی روندها با استفاده از شاخص‌های اصلی بازار، مانند شاخص صنعتی داو جونز و شاخص حمل‌ونقل داو جونز استوار است.

اصول تئوری داو شامل شش مفهوم کلیدی است که به تحلیل‌گران کمک می‌کند تا تغییرات احتمالی در روندهای بازار را پیش‌بینی کنند و تصمیمات سرمایه‌گذاری هوشمندانه‌تری بگیرند. بررسی این اصول می‌تواند درک بهتری را از شرایط بازار و عوامل تاثیرگذار بر آن فراهم کند.

نظریه داو چیست و چگونه شکل گرفت؟

نظریه داو (Dow Theory) در اواخر قرن نوزدهم توسط چارلز اچ. داو، روزنامه‌نگار و تحلیل‌گر اقتصادی، ابداع شد. داو، یکی از بنیان‌گذاران شرکت داوجونز و شرکا و همچنین از بنیان‌گذاران وال استریت ژورنال، معتقد بود که بازارهای مالی از الگوها و قوانین تکرارشونده‌ای پیروی می‌کنند.

وی بر این باور بود که فعالان بازار با استفاده از داده‌های تاریخی، می‌توانند درک بهتری از رفتارهای آینده بازار داشته باشند. ایده‌های داو در مجموعه‌ای از مقالات وال استریت ژورنال بیان شد که او در آن‌ها به بررسی میانگین‌های بازار و ارتباط آن‌ها با شرایط اقتصادی پرداخت.

چارلز داو به همراه ادوارد جونز، کمپانی داوجونز را تأسیس کردند و در سال 1896 میانگین صنعتی داوجونز را توسعه دادند.

داو معتقد بود که بازار سهام به‌عنوان یک کل، معیار قابل اعتمادی برای اندازه‌گیری شرایط کلی کسب‌وکار و اقتصاد است. با تجزیه‌وتحلیل شاخص‌های اصلی بازار، می‌توان روندهای اصلی بازار و جهت احتمالی حرکت سهام مختلف را شناسایی کرد. این نظریه از طریق تحلیل مقاله‌های منتشرشده در وال استریت ژورنال به جامعه معرفی شد و به مرور زمان جایگاه ویژه‌ای در تحلیل تکنیکال پیدا کرد.

نظریه داو در طول بیش از 100 سال از زمان ابداعش، دست‌خوش تحولات زیادی شده است. ویلیام همیلتون در 1920، رابرت ریا در 1930 و جورج شفر و ریچارد راسل در 1960 هر کدام با مشارکت‌های خود به توسعه و تکامل این نظریه کمک کردند. با وجود تغییرات و تحولات در ساختار بازارها، اصول بنیادین نظریه داو همچنان به‌عنوان هسته تحلیل تکنیکال مدرن باقی‌مانده است.

اصول تئوری داو

به‌طور کلی، تئوری داو بر شش اصل اساسی استوار است:

  • اصل اول: تأثیر اخبار و فاکتورهای بیرونی بر قیمت سهم
  • اصل دوم: وجود سه نوع روند اصلی در بازارهای مالی
  • اصل سوم: وجود سه فاز در هر روند
  • اصل چهارم: تأیید شاخص‌های مختلف برای اعتبار روند
  • اصل پنجم: تأیید روندها توسط حجم معاملات
  • اصل ششم: تداوم روندها تا زمان بروز سیگنال برگشت

اصل اول: تاثیر اخبار و فاکتورهای بیرونی بر قیمت سهم

یکی از اصول اساسی تئوری داو این است که قیمت هر سهم تحتِ‌تأثیر اخبار و عوامل بیرونی قرار دارد. این اصل بر پایه فرضیه بازارهای کارآمد (Efficient Market Hypothesis) استوار و معتقد است تمامی اطلاعات موجود درباره یک دارایی در قیمت آن منعکس می‌شود.

به‌عبارت دیگر، اخبار اقتصادی، پیش‌بینی‌های درآمدی، گزارش‌های مالی، تغییرات در مدیریت شرکت‌ها، احساسات بازار و حتی رویدادهای غیرمنتظره، همگی به‌سرعت در قیمت دارایی‌ها تأثیر می‌گذارند. این بدان معنا است که بازار به‌طور پیوسته در حال پردازش اطلاعات جدید و تعدیل قیمت‌ها بر اساس این اطلاعات است.

اصل اول تئوری داو تاثیر اخبار و فاکتورهای بیرونی بر قیمت سهم

اصل دوم: وجود سه نوع روند اصلی در بازارهای مالی

دومین اصل مهم در تئوری داو، شناسایی سه نوع روند اصلی در بازارهای مالی است:

  • روندهای اولیه
  • روندهای ثانویه
  • روندهای جزئی

روندهای اولیه یا اصلی: حرکات بلندمدت بازار را تعیین می‌کنند و می‌توانند برای یک سال یا حتی بیشتر ادامه داشته باشند.

این روندها ممکن است به‌صورت روند صعودی (بازار گاوی) یا روند نزولی (بازار خرسی) ظاهر شوند و نشان‌دهنده جهت کلی حرکت بازار در بلندمدت هستند. شناسایی روندهای اولیه برای سرمایه‌گذاران بلندمدت اهمیت ویژه‌ای دارد؛ زیرا آن‌ها بر اساس این روندها تصمیمات سرمایه‌گذاری خود را تنظیم می‌کنند.

روندهای ثانویه یا اصلاحی: در درون روندهای اولیه و معمولاً در خلاف جهت آن‌ها حرکت می‌کنند. این روندها برای اصلاح و تعدیل روندهای اصلی به‌وجود می‌آیند و می‌توانند هفته‌ها یا ماه‌ها طول بکشند. به‌عنوان مثال، در یک بازار صعودی، ممکن است یک روند نزولی کوتاه‌مدت رخ دهد که به‌عنوان اصلاح قیمت شناخته می‌شود.

روندهای جزئی: به نوسانات کوتاه‌مدت بازار اشاره دارند که می‌توانند روزها یا هفته‌ها طول بکشند. این روندها بیشتر تحتِ‌تأثیر عوامل روزانه و خبری قرار دارند و معمولاً توسط تریدرهای کوتاه‌مدت موردِتوجه قرار می‌گیرند.

فهم و شناسایی این سه نوع روند به تحلیلگران و تریدرها کمک می‌کند تا استراتژی‌های معاملاتی مناسب‌تری برای هر بازه زمانی انتخاب کنند.

اصل سوم: وجود سه فاز در هر روند

طبق تئوری داو، هر روند اصلی در بازارهای مالی به سه فاز مجزا تقسیم می‌شود:

  • انباشت
  • مشارکت عمومی
  • زیاده‌روی یا ترس

در فاز انباشت، سرمایه‌گذاران بزرگ و آگاه، اقدام به خرید یا فروش دارایی‌ها در قیمتی مناسب می‌کنند. این گروه کوچک که شامل افراد و مؤسسات با دانش و منابع مالی زیاد هستند، بر خلاف جریان اکثریت بازار عمل می‌کنند. به‌عبارتی دیگر، درحالی‌که اکثریت بازار هنوز به تغییرات قیمت توجهی ندارند، این گروه با جمع‌آوری یا توزیع دارایی‌ها سعی می‌کنند از تحولات آتی بهره‌مند شوند.

فاز دوم، مشارکت عمومی است که در آن اکثریت سرمایه‌گذاران به تغییرات روند پی می‌برند و به‌طور گسترده در بازار فعال می‌شوند. در این مرحله، به دلیل افزایش توجه عمومی و ورود سرمایه‌های جدید، روند، سرعت بیشتری می‌گیرد. این فاز معمولاً با افزایش شدید قیمت‌ها در روند صعودی یا کاهش شدید قیمت‌ها در روند نزولی همراه است.

در فاز سوم یا زیاده‌روی و ترس افراد با ترس ازدست‌دادن فرصت‌های بازار یا ترس از زیان بیشتر، وارد معاملات می‌شوند. این فاز معمولاً نزدیک به پایان روند اصلی است و اغلب منجر به بازگشت یا تغییر جهت روند می‌شود.

اصل چهارم: تأیید شاخص‌های مختلف برای اعتبار روند

یکی دیگر از اصول اساسی تئوری داو این است که برای تأیید یک روند اصلی، شاخص‌های مختلف بازار باید هم‌جهت باشند و یکدیگر را تأیید کنند. به‌عبارت دیگر، اگر روندی در یک شاخص بازار مشاهده شود، باید در سایر شاخص‌های مرتبط نیز این روند تأیید شود تا بتوان آن را معتبر دانست. این اصل به تحلیل‌گران کمک می‌کند تا از صحت و پایداری روندهای بازار اطمینان حاصل کنند.

اصل پنجم: تأیید روندها توسط حجم معاملات

تئوری داو بیان می‌کند که حجم معاملات نقش اساسی در تأیید روندهای بازار ایفا می‌کند. در یک روند صعودی، افزایش حجم معاملات هم‌زمان با افزایش قیمت، نشان‌دهنده تأیید این روند است.

به‌عبارت دیگر، وقتی قیمت‌ها در حال افزایش هستند و حجم معاملات نیز به‌طور قابلِ‌توجهی افزایش می‌یابد، این وضعیت نشان می‌دهد که تعداد زیادی از سرمایه‌گذاران به بازار ورود کرده‌اند و از روند صعودی حمایت می‌کنند. این امر اعتبار بیشتری به روند صعودی می‌بخشد و تحلیل‌گران می‌توانند با اطمینان بیشتری به ادامه‌داربودن آن اعتماد کنند.

اصل پنجم تئوری داو تایید روندها توسط حجم معاملات

به‌طور مشابه، در یک روند نزولی نیز حجم معاملات نقش مهمی در تأیید این روند دارد. وقتی قیمت‌ها در حال کاهش هستند و حجم معاملات نیز به‌طور قابلِ‌توجهی افزایش می‌یابد، می‌توان این افزایش حجم را به منزله تأیید روند نزولی در نظر گرفت.

اصل ششم: تداوم روندها تا زمان بروز سیگنال برگشت

یکی دیگر از اصول کلیدی تئوری داو این است که روندهای بازار تا زمانی که سیگنال‌های واضحی از بازگشت مشاهده نشود، ادامه‌دار هستند. اصل ششم تأکید دارد که روندهای اصلی بازار با وجود نوسانات و تغییرات کوتاه‌مدت، به حرکت خود ادامه می‌دهند تا زمانی که نشانه‌های قطعی از تغییر جهت روند ظاهر شود.

این بدان معنا است که در طول یک روند صعودی یا نزولی، ممکن است تغییرات و اصلاحات موقتی رخ دهد، اما تا زمانی که سیگنال‌های واضحی مبنی بر بازگشت روند دریافت نشود، باید فرض کرد که روند اصلی به قوت خود باقی است.

تشخیص بازگشت روند اصلی از تغییرات و اصلاحات موقتی می‌تواند چالش‌برانگیز باشد. در بسیاری از موارد، افت‌های کوتاه‌مدت در یک روند صعودی یا افزایش‌های موقتی در یک روند نزولی، ممکن است باعث سردرگمی تحلیل‌گران و سرمایه‌گذاران شود.

تئوری داو توصیه می‌کند که در این مواقع با احتیاط عمل کنید و تا زمانی که سیگنال‌های معتبری مبنی بر تغییر جهت روند دریافت نکرده‌اید، به ادامه‌دار بودن روند اصلی اعتماد کنید.

نکات کلیدی در هنگام استفاده از تئوری داو

اکنون که با اصول اساسی تئوری داو آشنا شدیم، به بررسی نکات کلیدی در هنگام استفاده از این تئوری می‌پردازیم.

شناخت روندهای بازار

یکی از اصول اساسی تئوری داو شناسایی روندهای بازار است. برای بهره‌برداری مؤثر از این تئوری، باید بتوانید بین روندهای اولیه، ثانویه و جزئی تفاوت قائل شوید.

روندهای اولیه به حرکت بلندمدت بازار اشاره دارند و ممکن است برای سال‌ها ادامه داشته باشند.

روندهای ثانویه معمولاً به‌عنوان اصلاحات در روندهای اصلی دیده می‌شوند و می‌توانند برای چند هفته تا چند ماه طول بکشند.

روندهای جزئی نوسانات کوتاه‌مدت روزانه یا هفتگی هستند.

شناسایی صحیح این روندها به شما کمک می‌کند تا تصمیمات معاملاتی خود را بر اساس تحلیل دقیق‌تری اتخاذ کنید.

استفاده از حجم معاملات برای تأیید روند

حجم معاملات نقش بسیار مهمی در تأیید روندهای بازار دارد. تئوری داو تأکید می‌کند که افزایش حجم معاملات هم‌زمان با افزایش قیمت‌ها در روند صعودی و کاهش قیمت‌ها در روند نزولی، نشان‌دهنده تأیید آن روند است. بنابراین، همیشه حجم معاملات را بررسی کنید تا مطمئن شوید که روند فعلی معتبر است. اگر روندی بدون افزایش قابلِ‌توجه حجم معاملات رخ دهد، ممکن است این روند ضعیف یا ناپایدار باشد و به زودی تغییر کند.

استفاده از حجم معاملات برای تأیید روند در تئوری داو

توجه به تأیید شاخص‌ها

یکی از نکات مهم در استفاده از تئوری داو، تأیید روند توسط شاخص‌های مختلف است. به این معنا که روندی معتبر تلقی می‌شود که توسط چندین شاخص بازار تأیید شود. برای مثال، اگر شاخص صنعتی داوجونز و شاخص حمل‌و‌نقل داوجونز هر دو نشان‌دهنده روند صعودی باشند، این نشانه قوی‌تری از صعودی‌بودن بازار به شما می‌دهد.

بررسی هم‌زمان چندین شاخص به شما کمک می‌کند تا از صحت و پایداری روند مطمئن شوید.

صبر و حوصله در انتظار تأیید تغییر روند

بر اساس تئوری داو، روندهای اصلی بازار تا زمانی که سیگنال‌های واضحی از تغییر جهت مشاهده نشود، ادامه خواهند داشت. در نتیجه، باید صبور باشید و عجله نکنید. بسیاری از سرمایه‌گذاران ممکن است با مشاهده نوسانات کوتاه‌مدت دچار اضطراب شوند و تصمیمات شتاب‌زده بگیرند. اما بهتر است تا زمانی که نشانه‌های قطعی از تغییر روند ظاهر نشده است، به روند اصلی اعتماد کنید و از تصمیمات عجولانه پرهیز کنید.

درک و تحلیل جامع اخبار و اطلاعات

تئوری داو بر این اصل تأکید دارد که تمامی اطلاعات و اخبار بازار در قیمت‌ها منعکس می‌شوند؛ بنابراین، تحلیل جامع اخبار و اطلاعات اقتصادی و مالی ضروری است. باید بتوانید اخبار را تفسیر کنید و تأثیر آن‌ها را بر روندهای بازار درک کنید. این کار به شما کمک می‌کند تا با دید بازتر و دقیق‌تری به تحلیل بازار بپردازید و تصمیمات آگاهانه‌تری بگیرید.

آمادگی برای تغییرات

بازارهای مالی پویا و در حال تغییر هستند؛ بنابراین، حتی با استفاده از تئوری داو، باید آماده تغییرات و نوسانات بازار باشید. داشتن برنامه‌های مدیریت ریسک و استراتژی‌های جایگزین به شما کمک می‌کند تا در مواجهه با تغییرات ناگهانی بازار، تصمیمات مناسبی بگیرید و از زیان‌های بزرگ جلوگیری کنید.

جمع‌بندی | تئوری داو چیست؟ و بر چه اصولی استوار است؟

تئوری داو به‌عنوان یکی از بنیادی‌ترین و مهم‌ترین نظریه‌های تحلیل تکنیکال در بازارهای مالی، چارچوبی جامع برای درک و تحلیل روندهای بازار ارائه می‌دهد. این نظریه با تکیه بر اصولی همچون تأثیر اخبار بر قیمت‌ها، وجود روندهای مختلف، تأیید روندها توسط حجم معاملات و شاخص‌های مختلف و تداوم روندها تا زمان ظهور سیگنال‌های بازگشت، ابزارهای کارآمدی را در اختیار تحلیل‌گران و سرمایه‌گذاران قرار می‌دهد.

آشنایی با این اصول و بهره‌برداری صحیح از آن‌ها می‌تواند به تصمیم‌گیری‌های هوشمندانه‌تر و کاهش ریسک‌های سرمایه‌گذاری کمک کند و مسیر موفقیت را در بازارهای مالی هموارتر سازد.

سوالات متداول

تئوری داو چیست؟

تئوری داو، نظریه تحلیل تکنیکال است که به بررسی روندهای بازار و تأثیر عوامل مختلف بر قیمت دارایی‌ها می‌پردازد و اصولی برای پیش‌بینی حرکت‌های بازار ارائه می‌دهد.

چگونه حجم معاملات می‌تواند روند بازار را تأیید کند؟

در تئوری داو، افزایش حجم معاملات هم‌زمان با افزایش یا کاهش قیمت‌ها، تأییدکننده روند صعودی یا نزولی بازار است.

سه نوع روند اصلی در بازارهای مالی کدامند؟

سه نوع روند اصلی در بازارهای مالی عبارت‌اند از: روندهای اولیه (بلندمدت)، روندهای ثانویه (اصلاحی) و روندهای جزئی (کوتاه‌مدت).

چرا تأیید شاخص‌های مختلف برای اعتبار روند مهم است؟

تأیید شاخص‌های مختلف اطمینان می‌دهد که روند مشاهده‌شده معتبر است و از صحت و پایداری آن اطمینان حاصل می‌کند.

روندها تا چه زمانی ادامه دارند؟

طبق تئوری داو، روندهای اصلی تا زمانی که سیگنال‌های واضحی از بازگشت مشاهده نشود، به حرکت خود ادامه می‌دهند.


فهرست مطالب

بروکر های پیشنهادی


صرافی های پیشنهادی

آخرین مطالب مجله

مشاهده همه

نظرات کاربران

فیلترها پاک کردن همه
جدید ترین
قدیمی ترین جدید ترین محبوب ترین پربحث ترین
0 نظر