میرچا پوپسکو، که اکنون تقریبا دیگر از یادها رفته، زمانی یکی از چهرههای تأثیرگذار در دنیای بیت کوین بود. او به تدریج از فضای عمومی کنار رفت و در نهایت به طرز مشکوکی در سواحل کاستاریکا غرق شد. پوپسکو شخصیتی عجیب و نامتعارف بود، اما تأثیرات ماندگاری بر دنیای بیت کوین گذاشت.
میرچا پوپسکو را میتوان بنیانگذار آن چیزی دانست که امروزه به عنوان «ماکسیمالیسم بیت کوین» میشناسیم. البته کسانی که امروزه خودشان را بیت کوینرهای ماکسیمالیست میدانند، در مقایسه با میرچا، تنها کودکانی نازکنارنجی و نقنقو به نظر میرسند.
تحلیل قیمت بیت کوین توسط میرچا در 2013
یکی از مهمترین نوشتههای میرچا پوپسکو، تحلیلی بود که در سال ۲۰۱۳ درباره قیمت بیت کوین و روند بازار ارائه داد. او برای بررسی چگونگی تأثیرگذاری عرضه و تقاضا بر روند رشد بیت کوین، رفتار دارندگان و هولدرهای بیت کوین را با کاربران عادی مقایسه کرد؛ یعنی کسانی که تنها تحت تأثیر سقوط ارزش پولهای فیات، ممکن بود انگیزهای برای خرید بیت کوین پیدا کنند یا نه.

به نظر میرچا پوپسکو، تقابل میان هولدرهای بیت کوین که تمایلی به فروش داراییشان نداشتند، با مصرفکنندگان و کابران عادی بیت کوین که میخواستند جلوی کمارزش شدن پولهایشان را بگیرند اما کسی فروشنده بیت کوین نبود؛ معضلی را ایجاد میکرد که میرچا برای خلاصی از آن، سه سناریو و راه مختلف را پیشبینی کرد.
سناریو اول میرچا پوپسکو برای بیت کوین
میرچا پوپسکو راه اول را چنین پیشبینی کرد: «این که مصرفکنندگان بیخیال تصاحب بیت کوین شوند، قیمت بیت کوین به حدود هزار دلار برسد و جامعه به سمت کنار گذاشتن استاندارد مالی معیوب فعلی حرکت کند. بانکها شروع به پذیرش بیت کوین بهعنوان سپرده کنند، صندوقهای سرمایهگذاری بیت کوینی ظهور کنند و رؤسای بانکهای مرکزی برای گرفتن اجازه و دعای خیر من پیشم بیایند و باقی قضایا»
این همان مسیری است که به نظر میرسد اکنون در آن قرار داریم: سیستم مالی فعلی در حال سازش با بیت کوین است؛ بیت کوین به تدریج وارد سیستم مالی سنتی میشود؛ و پیشگامان اولیه آن به عنوان ناجیان مشکلات مالی جهانی مورد تقدیر قرار میگیرند. این چیزی است که طرفداران بیت کوین از آن استقبال میکنند و هر خبری از بانکها یا صندوقهای سرمایهگذاری را به عنوان نشانهای از این پیروزی تلقی میکنند.

اما خب این واضحا یک توهم است. تلاشهای ترامپ برای جلب حمایت جامعه بیت کوین برای تأمین بودجه کمپینش، هیچ سودی برای بیت کوین ندارد. ترامپ همیشه حامی دلار بوده و خواهد بود. ذهنیت او بر پایه چاپ پول و صادر کردن تورم به کشورهای دیگر است که این به نفع آمریکا است. دموکراتها هم عمدتا با بیت کوین مخالف هستند و دلایل مشابهی دارند.
اگر این سناریوی میرچا پوپسکو به واقعیت بپیوندد، برای کسانی که بیت کوین را ابزاری برای آزادی مالی میدانند، بسیار ناامیدکننده خواهد بود. استفاده از بیت کوین برای اکثریت مردم آزادی واقعی نخواهد آورد. صندوقهای سرمایهگذاری، بانکها و ETFها کنترل عمدهای بر آن خواهند داشت و آزادی مالی که بیت کوین وعده داده بود، بهطور کامل از دست خواهد رفت. در این صورت، ما همچنان اسیر سیستم مالی کنونی خواهیم بود که نمیتوان بدون کسب اجازه از کسانی که کنترل واقعی سرمایهها را در اختیار دارند، کاری انجام داد. مقررات هم به جای ایجاد رقابت، به نفع بازیگران فعلی سیستم خواهند بود که موقعیت خود را تقویت کرده و از آن بهرهبرداری کنند.
این مسیر به معنای شکست بیت کوین بهعنوان ابزاری برای آزادی است و بازی را به نفع مردم تغییر نخواهد داد؛ همان بازی قبلی خواهد بود و فقط قوانین را برای کسانی که اجازه دارند سر میز بازی بنشینند، کمی سختتر میکند.

سناریو دوم میرچا برای آینده بیت کوین
دومین راهی که میرچا پوپسکو پیشبینی کرد این بود که: «هم مصرفکنندگان برای تصاحب بیت کوین هجوم بیاورند و هم دولتها دخالت کنند و همه ما کل این دهه را در جنگ و جدال با یکدیگر سپری کنیم. قیمت بیت کوین طبیعتا بالا خواهد رفت؛ اما انرژی و منابعی که میتوانستند برای یک تغییر و بهبود مسالمتآمیز و آرام و سازنده صرف شوند، در جنگی بینتیجه هدر میروند. در نهایت دولتهای بیطرف پیروز میشوند و توازن قوای اقتصادی به نفع کشورهایی مانند چین، ایران یا برزیل به هم خواهد خورد.»
این سناریوی میرچا پوپسکو نیز همان مبارزه علنی با بیت کوین است. مردم به صورت گسترده به استفاده از بیت کوین روی خواهند آورد و دولتها واکنشهای تندی نشان میدهند تا جلوی آن را بگیرند. اما در نهایت، این تقلاها و کشمکشها باعث میشوند کشورهای مخالف این تغییرات ضرر کنند، در حالی که کشورهایی که از این تغییر استقبال میکنند، سود بزرگی خواهند برد.
در چنین وضعیتی، دولتهای غربی برای استفاده از بیت کوین مانع میتراشند اما مردم همچنان مقاومت میکنند. سایر نقاط جهان در حالی که غرب تمام تلاش و منابعش را صرف مبارزهای بینتیجه با این تغییرات اجتنابناپذیر میکند، هوشیارانه عمل کرده و یا پای خود را از این دعوا بیرون میکشند و یا فعالانه بیت کوین را پذیرا میشوند. در نتیجه، بخشهایی از جهان نوعی رنسانس مالی را تجربه خواهند کرد، در حالی که غرب دچار رکود میشود و شهروندان آن مجبور خواهند بود برای رسیدن به هرگونه موفقیت اقتصادی (یا حتی حفظ وضعیت فعلی خود) به سختی مبارزه کنند.

این سناریوی میرچا پوپسکو نیز با این که خشن به نظر میرسد، اما همان دنیایی است که کمابیش مطلوب جامعه بیت کوین است؛ دنیایی که در آن سلطه و کنترل غرب بر سایر نقاط جهان کاهش مییابد و هیچ حق ویژهای برای تسلط بر دیگران ندارد. این مسیر باعث میشود به تدریج کنترل غرب بر جهان زائل شود و شهروندان غربی نیز میتوانند بیت کوین را بپذیرند و برای دفاع از آزادیها و حاکمیت فردی خود برخیزند و با این کار، خود را از غرق شدن همراه با نهادهای معیوبشان نجات دهند.
پیروزی در یک انقلاب هیچگاه رایگان یا آسان به دست نمیآید. اگر بیت کوین قرار باشد به آن چیزی که امثال میرچا پوپسکو انتظار داشتند تبدیل شود، باید مسیری دشوار و دردناک را طی کند. و این یعنی خود مردم باید تصمیم بگیرند که میخواهند این راه را انتخاب کنند یا نه! بسیاری از افراد خیال میکنند که دولتها به سادگی بیت کوین را خواهند پذیرفت و اجازه میدهند پیروز شود؛ اما این یک فریب است و هدف دولتها این است که خودشان بتوانند کنترل را به دست بگیرند.
حتی بعضی از بیت کوینرهای همسو با میرچا پوپسکو تصریح کرده بودند که ما باید به جای انتظار، ساختارهای مستقل و موازی خود را بنا کنیم تا دولتها را وادار کنیم با شرایط ما کنار بیایند. اگر آنها با این روند مبارزه نکنند و جلوی ما را نگیرند، آن گاه باید به چیزی مشکوک شویم.

سناریو سوم و آخر میرچا درباره آینده پادشاه ارزهای دیجیتال
سومین راهی که میرچا پوپسکو پیشبینی کرد این بود که: «هم مصرفکنندگان هجوم بیاورند و هم کارآفرینان وارد عمل شوند، و تا پایان سال ۲۰۱۵ شاهد هزاران شاخه متفاوت از بیت کوین باشیم؛ هرکدام با حدود ده میلیون واحد پولی که ارزش هر واحد آن حدود یک دلار باشد. پیچیدگی بازار بین شاخههای مختلف بیت کوین و سردرگمی حاصل از آن، باعث میشود همه چیز برای مردم عادی غیرقابل مدیریت شود. در این میان، صندوقهای پوشش ریسک و بانکهایی که استفاده از اکسل را کمی بهتر بلدند، از این پیچیدگیها بهرهبرداری کرده و سود کلانی به دست میآورند و تبدیل به محرک اصلی رشد اقتصادی در جهان میشوند.»
مصرفکننده، که همین الان وضعیتش چندان خوب نیست، بیشتر از قبل تحت فشار قرار میگیرد. در چنان شرایطی هرگونه شورش علیه وضع موجود، مساوی خواهد بود با تحمیل فشار بیشتر و استفاده از ابزارهای کنترل سختتر. علاوه بر این، هدف و چشمانداز شورش نیز مبهم و تیره و تار میشود. بر اساس شواهد تاریخی، به نظر میرسد این سناریو محتملترین سناریو باشد؛ چراکه تاریخ همواره به سوی حالتی پیش میرود که بیشترین آسیب را مردم عادی متحمل شوند.
میرچا پوپسکو محتملترین سناریو را این میدانست که بیت کوین به شاخههای متعددی تقسیم شود و هر منطقه یا گروه با ایدههای متفاوت خودشان، شبکه اختصاصی خودشان را بسازند؛ که این پراکندگی باعث تضعیف اثر شبکهای بیت کوین میشود تا جایی که بیت کوین به بخشهای کوچکتر و محلیتر تقسیم شده و کنترل و پیگیری آن دشوار میشود.

بسیاری فکر میکنند که این دوران به پایان رسیده و همه این مسائل مربوط به دوران جنگهای اندازه بلوک بوده است، اما این هم یک تصور خطاست؛ زیرا دولتها همچنان دارند بیت کوین را میپذیرند و نهادهای مالی بزرگی که در عمل، سیاستهای دولتها را تعیین میکنند، آن را در سیستمهای خود ادغام میکنند.
دنیا صحنه سیاستهای فشار و زور است. ایالات متحده برای حفظ جریان کالاها و منابع اقتصادی به نفع خود، حاضر به انجام هر کاری هست و تصور اینکه آنها و سایر ذینفعان در مقیاس جهانی، بیت کوین را برای منافع خود دستکاری و شاخه شاخه نکنند، سادهانگارانه است. به جرات میتوان گفت که به محض تسلیم شدن مردم و فراهم شدن امکان کنترل بیت کوین توسط این بازیگرهای دولتی و نهادی، دیگر اشکال کنترل و سلطه نیز برای آنها قطعا فراهم خواهد شد.
و این یک شکست تمامعیار است: فروپاشی، از بین رفتن اثر شبکهای بیت کوین و قوانین اقتصادی جهانی، و پسرفت سریع به همین بازی قدرتی که امروز شاهد آن هستیم؛ شکستی بیچون و چرا برای هر نوع انقلاب و تحولخواهی.
همه این مسیرهایی که میرچا پوپسکو پیشبینی کرد، همچنان پیش روی ما گشوده هستند و هنوز از هیچکدام نگذشتهایم. اینکه در نهایت در کدام مسیر تثبیت شویم، برای کسی مشخص نیست. جامعه بیت کوین باید بیشتر متواضع و هوشیار باشد و بپذیرد که نه تنها به پیروزی نزدیک نیستیم، بلکه امکان شکست هم در هر لحظه بیخ گوش ماست.
نظرات کاربران