این مطلب توسط شاون آمیک (Shawn Amick) در سال 2021 نوشته شده و در مجله بیت کوین (BitcoinMagazine) منتشر شده است. ایران بروکر برای اولین بار این مطلب را ترجمه کرده و در اختیار مخاطبان بیت کوین و ارزهای دیجیتال قرار میدهد. مطالبی که از این پس میخوانید ترجمه از منبع معرفی شده است:
بیتکوین این امکان را فراهم میکند تا افراد از سیستمهایی که در جهت منافعشان طراحی نشده است، خارج شوند و یک «دولت شبکهای» از باورهایی همسو خلق کنند.
عمق فلسفه عموما با فرارویها و تغییر جهت از یک موضوع اصلی سنجیده میشود. این امر میتواند هنگام بحث درباره معرفت و تجربیات به خرد جمعی و فردی بپردازد با این هدف که فهمی عالی از موضوع مدنظرمان ایجاد کند یا تغییری واقعی و همیشگی رقم بزند. نقشه راه چنین مطالعهای از این قرار است: اول، مشکل یک سیستم را تعریف میکنیم. دوم، راه حلی برای آن سیستم معین میکنیم. سوم، راه حلی که ما را وارد سیستم جدید میکند را پیاده میکنیم. مطابق با این نقشه راه، ابتدا باید موضوع یا مشکل اصلی مورد توافقمان را تعریف کنیم.
مشکل، پول است
این مشکل، آنی نیست که در گفتگوهای معمول راجع به طلای دیجیتال از آن صحبت میکنیم، در اینجا قرار است به این بحث به شکلی مبتکرانه بپردازیم. هر کسی صرف نظر از گرایش سیاسیاش اساسا میتواند بپذیرد که این سیستم از کار افتاده است. اما منظور کدام «سیستم» است. یک سیستم هرچیزی میتواند باشد. از نظم و ترتیبی که هرصبح دارید تا ماشینهایی که برای توسعه درک ما از فیزیک کوانتومی مورد استفاده قرار میگیرند.
آیا منظور ما سیستم مالی است؟ قطعا، در آن نقش پررنگی دارد. با توجه به تورم بیوقفه، رشد سیاستهای تسهیل کمی[1] و رسیدن نرخهای توافقنامه بازخرید به سطوحی که پیش از این دیده نشده بودند قطعا امور مالی ارتباط زیادی با این سیستم دارد. تاثیرگذاری واکسن کووید 19 از آنچه مطلوب بود کمتر است؟ اثرگذاری آموزش عمومی بر این همهگیری باب میل شما نبود؟ آیا اجازه دیرکرد بر پرداخت اقساط وام تنها در تعویق بدهیهایی که سودشان منجمد شده موفق بودند؟ آیا وقتی به شما نیازی نبود از محل کارتان با شما تماس گرفته شد؟ نبود تامین اجتماعی برای دوره بازنشستگی باعث پرسشهای وجودی از نیازهایی نشد که از درآمدتان بخواهید؟
شاید واقعیت این است که شما اجازه ندارید که هر «آزادی» که دلتان میخواهد داشته باشید.
خب، چه کسی همه ایناها را کنترل میکند؟
مشکل دولت است
نمیخواهم مانفیستی برای آنارشیسم تدوین کنیم، هرچند ناخوداگاه هر روز به آن نزدیک میشوم.
مشکل این است که دولت ما را شکست داده است.
دولت، به لحاظ مالی، بورکراتیک، عمومی و به طور کامل ما را شکست داده است. علت این شکست انگیزه است. انگیزه خدمت به اکثریت مردم در این سیستم از بین رفته و اکثریت نسبت به اقلیتی، کمتر ثروت اندوزی کرده اند و این اقلیت بهعنوان خدایگان حکمرانی میکنند.
قانون گذاری تحت حجم عظیمی از پول نقد صورت میپذیرد.
در استاندارد فیات، همیشه راهحلهای زیادی وجود دارد: چاپ پول بیشتر، کمک مالی بیشتر، کاهش بیشتر مالیات، افزایش تسهیل کمی، اوراق بهادار بیشتر، مالیات بیشتر و چیزهای بیشتر و بیشتر دیگری. در اکوسیستم بدهی ما فقط سقف بدهی را بالا میبریم.
اگر این سیستم دولت باشد، و فیات این سیستم را تقویت کند با رقم زدن شرایطی که اقلیت، اکثریت را به این دلیل که خاموش هستند نادیده بگیرد، آنگاه از این سیستم باید خارج شد. این کار ما را به راه حل میرساند.
گفتنش راحت است تا انجامش، نه؟ دیگر نه. مطلب به این سادگی نیست که «اگر دوستش نداری پس رهاکن برو». خروج از دولت یا خروج از سیستم فعلی نه به معنی الغای کامل دولت است و نه آن را تقویت میکند. خروج از دولت صرفا به معنای کنارهگیری از سیستمی است که برعلیه شماست و برگزیدن سیستمی که برای شما طراحی شده است.
من در مقاله قبلیام درباره این موضوع صحبت کردم که چگونه:
«فیات، دولت است» و بیت کوین بیدولت است.
بدون اینکه راجع به معنای هر دو عبارت تکرار مکررات کنم اجازه دهید فرض را برصدق آنها بگذاریم. ارز های فیات متعلق به دولتهایشان هستند و بیتکوین برای هیچ دولتی نیست پس آن «بی دولت» است.
به لحاظ نظری، اگر مشکل ما دولت باشد و آنتیتز دولت، ضد دولتی بودن یا «بیدولتی» باشد پس بیتکوین در حکم راه حل منطقی برای مشکل موجود است زیرا به شما این امکان را میدهد که با بهرهگیری از شبکه جهانیاش از سیستم فعلی خارج شوید.
خرید بیت کوین برای تثبیت این سیستم کافی نیست، بلکه صرفا باعث میشود که فرد از خروج موفقیت آمیز خود از سیستمی که بر او تحمیل شده، رضایت داشته باشد.
این امر زمانی محقق میشود که افراد در مسیر حاکم شدن بر دارییهایشان قدم بگذارند.
این امر زمانی محقق میشود که افراد در مسیر حاکم شدن بر دارییهایشان قدم بگذارند به همین دلیل خرید یک سکه خروج کامل را رقم نمیزند. پس چطور میتوانیم این کار را بصورت جمعی نه فردی انجام دهیم؟ چطور این حاکمیت را عملی سازیم؟
اجرای راهحلی برای حاکمیت
این بخش، راهنمایی فنی مثل تنظیم یک نود یا توضیح نحوه کار کیفهای پول نیست. در عوض، ما روی راه حلی تمرکز میکنیم که برای جمع است نه فرد. چطور ما خروجی جمعی از سیستم فعلی را به انجام برسانیم؟ هرکسی به نوبه خودش.
بیتکوین این امکان را به افراد میدهد که خارج از مرزهای هر دولتی فعالیت کنند.
مقدمه اول باید فهمیده شود. اینجا یک مشکلی هست و آن دولت است. بیت کوین این امکان را به افراد میدهد که خارج از مرزهای هر دولتی فعالیت کنند، بیتکوین راهحل یا خروج از یک سیستم را فراهم میکند. برای عملی ساختن خروج از این سیستم، ابتدا باید توانایی خروج واقعی از این سیستم را داشته باشید. بسیاری از افراد هنوز کاملا قادر به خروج کامل از این سیستم نیستند و اشکالی ندارد. ما نیاز نداریم همه این کار را انجام دهند؛ حتی شاید نیاز نباشد به کلی آن را انجام دهیم. ما اگر به آن نیازمندیم فقط باید خواهان آن باشیم. خروج از سیستم به این معنا چگونه است؟
بیتکوین بهعنوان ارزی جهانی عمل میکند و با تلاشهایی که صرف نگهداری شبکه توسط نودها و ماینرها میشود، حمایت میشود. نودها اساسا فقط افرادی با یک کامپیوتر هستند که تراکنشها را تایید میکنند. ماینرها به واقع با صرف برق، رمزنگاری بیت کوین را انجام میدهند. صرف منابع مادی به ما این امکان را میدهد که ارزشی را بر اساس منابعی که صرف کردیم، معین کنیم. این سیستم خارج از دولت شکل گرفته است، چون دولت هیچ حاکمیتی بر این پروتکل ندارد.
دولت نمیتواند تصمیم بگیرد که بیت کوین بیشتری خلق کند، فقط اجماع شبکه میتواند این کار را انجام دهد.
دولت نمیتواند معاملات را پنهان کند زیرا بیتکوین یک دفتر کل غیرمتمرکز است که همه در آن مسئول هستند. هر نودی میتواند تمام معاملاتی که تا به حال رخ داده است را بررسی کند. مواردی مانند مالکیت بر داراییهایتان، جهش حاکمیتی،کنترل داراییهای خودتان با خودنگهداری و قابلیت تبدیل به هر ارزی در هرجای جهان، چیزهایی هستند که باعث خروج از سیستم فعلی میشوند.

هنگامی که به اندازه کافی افرادی از این سیستم خارج شوند، نه اینکه به طور کامل آن را ترک کنند یا کنار بگذارند بلکه صاحب دارایی جدیدی شوند آنگاه میتوانند از دولت خارج شوند. در حال حاضر، یک شخص، یک سکه، یک کیف پول شاید نگرانی بزرگی برای دولت نباشد اما وقتی 30 یا 40 درصد از شهروندان توانایی خروج یا خطر خروج را داشته باشند آنگاه شاید دولت گوش شنوایی پیدا کند. شاید آنها برای به دست آوردن این سرمایه جدیدی که شما در سیستمی دور از دسترس آنها نگه میدارید، مشوقهای زیادی ایجاد کنند تا شما به سیستم قبلی بازگردید. شاید این کار بازسازی کل سیستم باشد و شاید همان راهی قدیمی باشد که به حفرههای تاریک خطاهای بشر منتهی میشود و در متون آینده پژوهی راجع به آن نوشته شده است.
بطور خلاصه برای ایجاد چنین وضعیتی باید باهمدیگر از سیستم خارج شوید و کاری کنید که شما را برگردانند. وقتی این کار صورت گرفت آنگاه به سوی واپسین آرمان در مسیر حاکمیتمان پیش خواهیم رفت. اکنون باید این سیستم را عوض کنیم، اما با چه؟
“دولت شبکه”[2] در برابر “یک دولت شبکه“[3]
این دو مفهوم ایدئالهایی هستند که ایدئولوژیهای کاملا متفاوتی را نشان میدهند. یکی از آنها وضعیت کنونی ما و تقریبا هرچه انجام میدهیم، است درحالیکه دیگری در آیندهای نزدیک محقق میشود.
«یک شبکه دولت» مفهومی است که بالاجی سرینویسان[4] آن را سر زبانها انداخته است. او میگوید قدرت چانهزنی جمعی افراد همفکر که آماده خروج از سیستم هستند، میتواند باوری سترگ را پدید آورد که سخت میتوان نادیدهاش گرفت. او از امکانات این اجتماعات مطالبهگر برای نیل به حاکمیتی مستقل، ادغام داراییها، خرید ملک، ایجاد اجتماعات واقعی و مجازی خودشان درون یا خارج دولت ــ ملتهای خاص صحبت میکند.
«دولت شبکه» چیزی کاملا متفاوت است. این نامگذاری، اجماعی جمعی است: ایدههایی که درون هر فردی که از سیستم موجود بیرون میاید، رخنه میکند. وقتی افراد عنوان بیتکویندار را میگیرند، آنگاه آنها وارد این اجماع جمعی یا «دولت ملی بیتکوین» میشوند.
«دولت شبکه» امکان تفکر جمعی، ترقی مداوم آرمانها و همچنین بیشمار مزایای دیگر را فراهم میکند. «یک دولت شبکه» ظهور یک اجتماع دیجیتال است که بهعنوان منصبی رسمی به رسمیت شناخته میشود. «یک دولت شبکه» یک الزام نیست بلکه یقینا راهی است که در آن قرار گرفتیم. «دولت شبکه» ضروری است، به بیان بهتر، برای پذیرفتن آینده ضرورت دارد.
«یک دولت شبکه» چه بسا باید به دست کسانی پدید آید که به «دولت شبکه» تعلق دارند. اما عضویت در «دولت شبکه» مستلزم ورود به « یک دولت شبکه» نیست. یک بار دیگر این مطلب را بخوانید.
این انتخاب، جز لاینفک بیت کوین است. لازمه ورود به یک دولت شبکه پس از خروج از سیستم موجود درتقابل با ایدئولوژی آزادی قرار میگیرد که عمیقا در این پروتکل ریشه دوانده است. برای ورود به سیستم یک شبکه دولت نیاز به رهایی مطلق از سیستم قبلی داریم علاوه بر این نیازمند غیاب هرگونه سیستمی هستیم.
هم شکاف سیستم اصلی و هم فقدان نیاز به یک سیستم جدید، چیزهایی هستند که انتخابی حقیقی را پیش پای فرد، هنگام پذیرش سیستم جدید، قرار میدهد. بدون چنین انتخابی، شما صرفا مجبور شدید سیستم آنالوگ خود را به یک سیستم دیجیتال ارتقا بدهید.
[1] quantitative easing
سیاست تسهیل کمی نوعی از سیاستهای پولی نامتعارف است که در آن بانک مرکزی با خرید اوراق قرضه بلندمدت از بازار آزاد سعی میکند عرضه پول در اقتصاد را افزایش دهد. خرید این اوراق باعث خلق پول میشود و نقدینگی جدیدی را به اقتصاد تزریق میکند.
[2] The Network State
[3] A Network State
[4] Balaji Srinivasan
نظرات کاربران