
بحران مالی ۱۹۹۷ آسیا مانند دومینو بود که یکی پس از دیگری کشورهای آسیایی را درگیر خود کرد. ترس و ریسکهای موجود در اقتصاد جهانی باعث شده بود تا اقتصادهای بزرگ آسیایی مانند تایلند، کره جنوبی و اندونزی به شدت آسیب ببینند. کشورهایی مانند ژاپن، چین، سنگاپور، تایوان و ویتنام نیز در این بحران شریک شده بودند؛ اما به اندازه کشورهای دیگر صدمه ندیدند.
بدهی این دولتها به کشورهای خارجی به بالاترین حد خود رسیده بود و دیگر هیچ کشوری توان بازپرداخت بدهیهای خود را نداشت. این بحران طی دو سال به صورت کامل جمع شد و جای شگفتی را برای کل دنیا به جای گذاشت. اگر شما نیز مشتاق شدهاید که بدانید این بحران از کجا شروع شد و چگونه به پایان رسید؛ با ما همراه باشید.
بحران مالی ۱۹۹۷ آسیا چگونه آغاز شد؟
کشور تایلند درگیر تورم شدید در کشور خود شده بود و سرمایه گذاران بسیاری روی به خرید ملک و زمین در تایلند آورده بودند که باعث بالا رفتن مصنوعی قیمت املاک در تایلند شده بود. دولت تایلند در اقدامی عجولانه تصمیم گرفت تا واحد پولی خود (بات) را نسبت به دلار شناور کند.
این مسئله باعث شد تا ارزش پول این کشور به شدت کاهش پیدا کند؛ اما این مسئله مانند دومینو عمل کرد و سایر کشورهای همسایه را نیز تحت تأثیر قرار دارد. روپیه اندونزی 75%، رینگین مالزی و پزو فیلیپین 40% کاهش ارزش را تجربه کردند و وون کره و بات تایلند نیز نزدیک با افت 50% مواجه شدند.
این کاهش تنها کشورهای منطقه را درگیر نکرده بود؛ بلکه در سوی دیگر، شرکتهای آسیایی دیگر توان پرداخت بدهیهای خارجی خود را نداشتند و مبالغ قسط برای آنها به شدت سنگین شده بود. به همین دلیل بازار سهام آسیا به سرعت سقوط کرد تا روسیه و کشورهای آمریکای لاتین نیز در این بحران درگیر شوند.
شرکتهای آسیایی درست یک سال قبل از این اتفاق ۹۳ میلیارد دلار سرمایه خارجی را وارد کشورهای خود کرده بودند که در سال ۱۹۹۷ حدود ۱۲ میلیارد دلار از آن سرمایهها به سرعت از کشورهای آسیایی خارج شد. این گردش مالی بیش از ۱۰۰ میلیارد دلاری در یک سال، اتفاقی کاملاً بی سابقه در تجارت جهانی بود.
بحران مالی در کشورهای بزرگ آسیایی باعث شد تا ۳ کشور به صورت کامل فلج شوند تا قدرتهای غربی برای نجات آنها وارد عمل شوند. این کشورها سقوط بزرگی را در تولید ناخالص خود تجربه کردند که به هیچ وجه قابل جبران نبود. این بحران اقتصادی در اندونزی باعث تغییرات سیاسی مهمیشد و دیکتاتوری ۳۰ ساله این کشور نیز از هم پاشید.
بحران آسیا به تمامی کشورهای دنیا نشان داد که اقتصاد جهانی بیشتر از هر چیزی نیاز به نظم دارد و هر گونه اختلال در اقتصاد هر کشوری باعث بحران برای کشورهای سراسر جهان خواهد شد.
چه عواملی زمینه ساز بحران مالی ۱۹۹۷ آسیا شد؟
عوامل بسیاری زمینه ساز بحران مالی ۱۹۹۷ آسیا بود. بسیاری از کارشناسان اعتقاد دارند که سیاستهای اشتباه کشورهای آسیایی برای رشد و توسعه خود یکی از مهمترین دلایل این بحران بود.
وابستگی بیش از اندازه یک کشور به ارزهای خارجی به خصوص دلار باعث میشود تا با کوچکترین تغییر بزرگترین بحرانها در سایر کشورها به وجود آید. در ادامه به بررسی سلسه وار اتفاقات پشت پرده بحران مالی آسیا میپردازیم.
آرامش قبل از طوفان در آسیا
در دهههای ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ کشورهای آسیایی با افزایش نرخ بهره توانستند تا بیشترین سرمایه خارجی را برای خود جذب کنند. تایلند، مالزی و اندونزی جزو بزرگترین کشورهایی بودند که با سیستم «طرفداری از سرمایه داری» سرمایههای بسیاری را با بهره بالای کوتاه مدت جذب کشورهای خود کردند که این پولها معمولاً به دست افراد خاصی نزدیک به قدرت میرسید و در کل اقتصاد کشور پخش نمیشد.
تا سال ۱۹۹۹، کشورهای آسیایی تقریباً نیمی از سرمایه خارجی در دنیا را جذب خود کرده بودند و با توسعه خود توانسته بودند که این سرمایهها را در کشور خود نگه دارند. نتیجه این ورود بدون کنترل سرمایه افزایش قیمت داراییها و رشد ۸ تا ۱۲ درصدی نرخ تولید ناخالصی کشورهایی مانند تایلند، مالزی، اندونزی، سنگاپور و کره جنوبی شد. این فرآیند در ابتدا به عنوان «معجزه اقتصادی آسیا» شناخته میشد که صندوق بین المللی پول و بانک جهانی را تحت تأثیر خود قرار داده بود.
افزایش نرخ بهره توسط فدرال رزرو آمریکا
در اواسط دهه ۱۹۹۰، بانک فدرال رزرو آمریکا تصمیم گرفت که نرخ بهره خود را بالا ببرد تا از تورم در کشور خود جلوگیری کند. این امر باعث شد تا ایالات متحده مقصد جذابتری برای سرمایه گذاران تبدیل شود. کشورهای آسیایی ارزهای کشور خود را به دلار متصل کرده بودند که این امر نیز باعث شد تا صادرات آنها با قیمت بالاتری در دنیا عرضه شود و مزیت رقابتی کمتری نسبت به سایر کالاها داشته باشد. این دو اتفاق باعث شد تا رشد اقتصادی کشورهای آسیایی کاهش پیدا کند و آنها با کسری بودجه مواجه شوند.

وحشت سرمایه گذاران و خروج سرمایهها از کشورهای آسیایی
پس از این اتفاق سرمایه گذاران خارجی به شدت وحشت کردند و شروع به خروج پولهای خود از بانکهای آسیایی داشتند. بانکهای کشورهای آسیایی توانایی تأمین اعتبار برای تمامی سرمایه گذاران را نداشتند و به همین دلیل نرخ بهره را بالاتر بردند تا سرمایه گذاران متمایل به نگه داری سرمایههای خود شوند. این امر نیز تنها مدت کوتاهی اثر گذار بود و پس از آن خروج سرمایه با سرعت بیشتری انجام شد.
در حالی که ذخایر ارزهای خارجی کشورها رو به اتمام بود، آنها تصمیم گرفتند تا نرخ ثابت ارز خود را از بین ببرند و شناور کنند. این کار باعث شد تا با سرعتی باورنکردنی ارزش ارز کشورهای آسیایی کاهش پیدا کند و بدهیهای خارجی با توجه به ارز داخلی چندین برابر شود. چند برابر شدن بدهیها باعث شد تا ورشکستگی کشورهای آسیایی بیشتر شود و بحران مالی عمق بیشتری پیدا کند.

بحران مالی ۱۹۹۷ آسیا چگونه پایان یافت؟
کشورهای آسیایی همان طور که در مدت کوتاهی به اقتصادی بزرگ در دنیا تبدیل شده بودند، به همان سرعت نیز این بحران مالی را از سر گذراندند. البته کمکهای صندوق بین المللی پول را در این بازه نباید نادیده گرفت به همراه عوامل دیگری که در ادامه به آنها خواهیم پرداخت.
نقش صندوق بین المللی پول
دامنه و شدت فروپاشی اقتصادی آسیا به حدی زیاد بود که کشورهای آسیایی به تنهایی از پس حل مشکل بر نمیآمدند. از آن جایی که کشورهای تحت بحران از جمله کشورهای ثروتمند منطقه و جهان بودند و صدها میلیارد دلار پول در حال از بین رفتن بود، نیاز به مداخله نهادی بود که دارای منابع مالی کافی باشد.
صندوق بین المللی پول که به لطف قرارداد برتون وودز تأسیس شده بود؛ مجموعهای از کمک های مالی تحت عنوان «بسته نجات» را به کشورهای آسیایی اهدا کرد تا بتوانند دوباره اقتصاد خود را سر پا کنند. این بستهها تحت شرایطی خاص به این کشورها داده میشد:
- مخارج و کسری بودجه دولت باید کاهش پیدا میکرد.
- بانکها و مؤسسات ورشکسته از بین میرفتند.
- شرکتهای ورشکسته جریمه شوند.
- اعتماد به توان مالی کشور بازگردانده شود.
- بودجه صندوق بین المللی پول به صورت منطقی خرج شود.
- نظارت دولت بر تمام فعالیتهای مالی ایجاد میشد.
یکی از راه حلهای صندوق بین المللی پول این بود که بانکها نرخ بهره را افزایش بدهند تا ارز رایج کشور در بانکها ذخیره شود و مجدداً قدرت بگیرد. این کار چرخ صنعت و تولیدیهای کوچک را نابود میکرد؛ اما گزینهای بود که به صورت موقت به عبور از بحران کشورها کمک میکرد. این پیشنهاد به همراه همکاری کامل کشورهای آسیایی باعث شد تا ظرف دو سال این بحران مالی برطرف شود و کشورهای آسیایی به روال عادی اقتصادی خود بازگردند.
چه کشورهایی در بحران مالی ۱۹۹۷ آسیا درگیر شدند؟
بیشتر کشورهای آسیای شرقی در این دوره بحران مالی بزرگی را پشت سر گذاشتند. این بحران تنها محدود به چند کشور خاص نبود و بزرگی و عمق فاجعه سراسر دنیا را درگیر خود کرده بود. حتی پس از پایان بحران نیز بسیاری از کشورها نتوانستند از پس لرزههای بحران جان سالم به در ببرند. در این بین، برخی از کشورهای آسیایی به صورت مستقیم با این بحران درگیر بودند که در ادامه هر یک از آنها را بررسی خواهیم کرد.
تایلند
هسته بحران از این کشور شروع شد. در طول یک دهه قبل از شروع بحران مالی، رشد اقتصادی تایلند به صورت متوسط ۹ درصد بوده است. هر دلار آمریکا قبل از بحران ۲۵ بات تایلند بود. پس از این که سایههای شروع بحران مالی بر روی کشور تایلند افتاد، نخست وزیر این کشور اعلام کرد که به هیچ وجه به کاهش ارزش بات راضی نمیشود.
اما این وعده طولی نکشید که با خزانه داری خالی از ارز خارجی دولت رو به رو شد و در نهایت نخست وزیر مجبور به شناور سازی ارز رایج کشور شد. این امر ارزش بات را به شدت کاهش داد و اتفاقاتی را به صورت زنجیره وار پدید آورد که به بحران مالی در سطح منطقه و دنیا منجر شد.

امور تولیدی در تایلند متوقف شد و بیش از ۶۰۰ هزار کارگر خارجی از این کشور اخراج شدند. ارزش بات نصف شد تا هر دلار آمریکا ۵۶ بات شود. بازار سهام تایلند نیز با ریزش ۷۵ درصدی مواجه شد و بزرگ ترین شرکت تایلندی، فایننس وان، ورشکست شد. بسته نجات ۱۷ میلیارد دلاری صندوق بین المللی پول به داد کشور تایلند رسید تا این کشور قوانین اقتصادی جدیدی برای خود پایه ریزی کند.
پس از این کمک، بسته دیگری به ارزش 2.9 میلیارد دلار دیگر نیز به این کشور داده شد که فقر و نابرابری را در کشور افزایش داد؛ اما به جای آن اشتغال، دستمزد و رفاه اجتماعی در کشور رشد نسبتاً خوبی پیدا کرد. اقتصاد تایلند در مدت کوتاهی خود را بازسازی کرد و توانست با افزایش درآمدهای مالیاتی در سال ۲۰۰۳ و ۴ سال زودتر از موعد مقرر بدهیهای خود به صندوق بین المللی پول را بدهد.
اندونزی
در سالهای منتهی به بحران مالی ۱۹۹۷، اندونزی کشوری با تورم پایین، مازاد تجاری بیش از ۹۰۰ میلیون دلار، ذخایر ارزی عظیم ۲۰ میلیارد دلاری و سیستم بانکی عالی داشت؛ اما مشکل آن جا بود که بیشتر شرکتهای اندونزیایی به دلار آمریکا از بانکها وام گرفته بودند. در سالهای ماقبل بحران هیچ مشکلی برای پرداخت بدهیها وجود نداشت؛ چرا که روپیه اندونزی در برابر دلار قدرت خوبی داشت و هزینههای شرکتها با افزایش قدرت روپیه کاهش پیدا کرده بود.
در جولای ۱۹۹۷ که تایلند ارزش بات را شناور کرد؛ مقامات اندونزی دامنه نوسان روپیه را از ۸ به ۱۲ درصد افزایش دادند. این تغییر برای بحران در حال وقوع کافی نبود و دولت اندونزی مجبور به شناور کردن ارز خود شد.
در نتیجه، روپیه با کاهش ارزش شدید در ماه اگوست رو به رو شد و بسته نجات ۲۳ میلیارد دلاری صندوق بین المللی پول نیز نتوانست برای حل این بحران کاری کند. مردم در حال فروش روپیه و خرید دلار بودند، بدهیهای شرکتها هر روز سنگینتر میشد و بورس جاکارتا به پایینترین حد تاریخی خود رسید.
بیشتر بحران اندونزی ناشی از خرید دلار بیش از اندازه مردم بود که باعث شد هر دلار به قیمت ۸ هزار روپیه برسد. در همان سال اندونزی 13.5% از تولید ناخالص داخلی خود را از دست داد. رئیس جمهور اندونزی با برکناری رئیس بانک مرکزی سعی داشت تا فضای اقتصادی کشور را بهبود ببخشد؛ اما فشار عمومی به حدی روی او زیاد بود که مجبور به استعفا شد. بسیاری از مسابقات ورزشی نیز لغو شد که در کشور اندونزی برگزار میشد و یا اندونزی هزینهای بابت آنها پرداخت میکرد.
کره جنوبی
از دیگر کشورهای بزرگ آسیایی درگیر در بحران مالی میتوان از کره جنوبی اسم برد که تحت فشار وامهای غیر جاری بود. شرکتها سعی نداشتند تا در رقابت جهانی شرکت کنند و تنها تلاش میکردند تا بازدهی و سود آوری خود را به دست بیاورند؛ اما در نهایت بدهیهای مازاد آنها را با بحران مواجه کرد.
بحران ورشکستگی شرکتهای بزرگ باعث افزایش فساد مالی در کشور کره جنوبی شد که مقامات بلند پایه دولتی را نیز درگیر کرد. شرکت خودروسازی کیا همزمان با این بحران درخواست وام اضطراری کرد؛ اما جامعه جهانی با دیدن این وضعیت سرمایههای خود را از کره جنوبی دور کرد. شرکت کیا در نهایت با هیوندای ادغام شد، سامسونگ سرمایه گذار ۵ میلیارد دلاری خود را از دست داد و شرکت دوو نیز با جنرال موتورز آمریکا ادغام گردید.
دولت کره جنوبی با کمک ۵۸ میلیارد و ۴۰۰ میلیونی صندوق بین المللی پول توانست تا بازسازی کشور خود را آغاز کند. سقف سرمایه گذاری خارجی در کره جنوبی از ۲۶ درصد به ۱۰۰ درصد رسید و اصلاحات مالی در این کشور آغاز شد. ۷۸۷ موسسه مالی ورشکسته در این کشور بسته یا ادغام شدند تا سرمایه گذاران خارجی انتخابهای مطمئنی را پیش روی خود ببینند. ارزش وون کره جنوبی نیز دوباره بهبود یافت که به در دوران بحران به شدت کاهش یافته بود.
فیلیپین
در فیلیپین نیز او ضاع خوبی برقرار نبود. بحران مالی در این کشور نیز موجب یک تغییر سیاسی در رأس قدرت شد و رئیس جمهور کشور را عوض کرد. فیلیپین کشوری بود که توانست با وضعیت بحرانی به خوبی کنار بیاید؛ اما باز هم برای مردم کافی نبود. وضعیت اقتصادی و رسواییهای مالی دولت مردان باعث شد تا انقلابهای مردمی شکل بگیرد و در نهایت با تغییر رئیس جمهور وضعیت اقتصادی کشور رو به بهبودی رفت.
چین
چین یکی از کشورهای زرنگ در زمینه بحران مالی سال ۱۹۹۷ بود. صادرات خارجی این کشور باعث شده بود تا تأثیر کمتری از بحران ببیند. ارزش ارز رایج چین چندان تغییری در دوران بحران پیدا نکرد و سفته بازان نتوانستند راه به جایی در این کشور ببرند. بر خلاف دیگر کشورهای آسیایی، سرمایه گذاری خارجی چین بر روی کارخانهها بود و سرمایه گذاران در بازار بورس وارد نشده بودند که همین مسئله نیز کمک کرد تا فرار سرمایه کمتری در این کشور رقم بخورد.
البته نمیتوان از این موضوع به راحتی گذشت که تولید ناخالص داخلی چین نیز کاهش قابل توجهی پیدا کرد؛ اما شدت بحران در چین به اندازه دیگر کشورهای آسیایی نبود. چین با امتناع از کاهش ارزش پول ملی خود توانست تا در دوران بحران ۴ میلیارد دلار پول را با کمک صندوق بین المللی پول به کشورهای همسایه خود کمک کند تا بانک جهانی چین را «منبع ثبات منطقه» نامگذاری کند.

بحران مالی به سیاستمداران چینی یاد داد که نباید به راحتی اقتصاد لیبرال را وارد کشور کنند و گشایشها و اصلاحات باید به آرامی انجام گیرد. همچنین دولت باید قوانین سفت و سختی را برای تراکنشهای مالی و سرمایه گذاری در بازارهای داخلی در نظر بگیرد.
هنگ کنگ
در هنگ کنگ شرایط عجیب و غریبی حاکم بود. دلار هنگ کنگ تورم شدیدی در برابر دلار آمریکا از سالهای پیش از بحران تحمل میکرد؛ چرا که سفته بازی در این کشور به اوج خود رسیده بود. از سوی دیگر، با شروع بحران مالی در آسیا، دولت شروع به سرکوب نرخ ارز و محافظت از دلار هنگ کنگ کرد که منجر به ۱ میلیارد دلار ارز پاشی در بازار شد.
بی ثباتی در هنگ کنگ به بالاترین حد خود رسیده بود و دیگر دولت کاری از دستش بر نمیآمد. دولت تصمیم گرفت تا برای مقابله با سفته بازان سهام شرکتهای مختلف هنگ کنگی را به ارزش ۱۵ میلیارد دلار بخرد. در پایان بحران دولت هنگ کنگ توانست با فروش سهام همان شرکتها ۴ میلیارد دلار درآمد کسب کند.
سنگاپور
سنگاپور در دوران بحران مالی بزرگ ۱۹۹۷ به کشوری تبدیل شد که تنها یک رکود کوتاه مدت را تجربه کرد. این رکود کوتاه مدت مدیون مدیریت فعال دولت بود. مقامات مالی سنگاپور اجازه دادند تا دلار سنگاپوری به تدریج تا ۲۰ درصد کاهش پیدا کند و اقتصاد فرود نرمی را تجربه کند. زمان بندی دقیق و ارتقای موقت برنامهها باعث شد تا ساخت و ساز نیز در این کشور پیش برود و دچار مشکل خاصی نشود.
به جای کاهش دستمزد کارگران، دولت تصمیم گرفت تا هزینههای زندگی آنها را کاهش دهد. بر خلاف هنگ کنگ، دولت سنگاپور هیچ دخالتی در بازار سرمایه نکرد تا شاخص Straits Times تا ۶۰ درصد کاهش پیدا کند. با پیشبرد چنین برنامههایی دولت سنگاپور توانست در مدت کمتر از یک سال اقتصاد خود را به صورت کامل بهبود دهد و مسیر رشد خود را سریعتر طی کند.
پس از گذر از بحران مالی ۱۹۹۷ آسیا چه اتفاقاتی افتاد؟
بحران مالی بزرگ آسیایی باعث تغییرات سیاسی بسیاری در سطوح بالای کشورها شد. رویکرد کشور اندونزی با تغییر رئیس جمهور و رویکرد کشور تایلند با تغییر نخست وزیر کاملاً تغییر پیدا کرد. احساسات ضد غربی در آسیا به شدت افزایش پیدا کرد و جورج سورس و صندوق بین المللی پول هدف این انتقادات قرار گرفتند. سرمایه گذاری خارجی در کشورهای آسیایی از آمریکاییها به اروپاییها تغییر یافت و کشورهایی مانند چین و ژاپن همچنان به سرمایه گذاریهای خود ادامه دادند.
کشورهای آسیایی توانستند تا در مدت کوتاهی خود را پیدا کنند و تولید ناخالص داخلی خود را به سطح مطلوبی برسانند. شدت این بحران مالی و اقتصادی برای اقتصاددانان بسیار جالب بود به حدی که انفجاری از مقالات در مورد علل آن، نحوه شکل گیری و پایان آن نگارش شد. نکته جالب توجه برای بسیاری از اقتصاددانان شروع آن نبود، بلکه پایان زود هنگام این بحران و عدم آسیب اقتصادهای توسعه یافته بود.
اما پایان این بحران چندان گل و بلبل هم نبود. بیش از ۱۰ هزار نفر در هنگ کنگ، ژاپن و کره جنوبی در نتیجه این بحران خودکشی کردند. بسیاری از سرمایه گذاران بین المللی دیگر تمایلی به وام دادن به کشورهای آسیایی نداشتند و این خود موجب کاهش رشد اقتصادی برخی از کشورها شده بود.
قیمت نفت به پایینترین حد خود در تاریخ رسیده بود و بشکهای ۱۱ دلار معامله میشد. قیمت نفت باعث شد تا فشار مالی شدیدی روی کشورهای اوپک و سایر صادرکنندگان نفت بیاید. کاهش درآمد نفتی روسیه را نیز درگیر خود کرده بود که موجب شد تا ۴ میلیارد دلار را در مدت ۴ ماه از دست بدهند. اقتصادهای نوظهور مانند آرژانتین و برزیل نیز با بحرانهای شدیدی رو به رو شدند. حملات ۱۱ سپتامبر نیز از سوی دیگر به اقتصاد جهانی ضربه وارد کرد.
درسهایی از بحران مالی ۱۹۹۷ آسیا
- بسیاری از کشورها از بحران مالی ۱۹۹۷ درس عبرت گرفتند تا ذخایر ارزی خود را برای پوشش ریسک قرار دهند.
- کشورهایی مانند ژاپن، کره جنوبی و جین در این راستا سوآپهای ارزهای آسیایی را راه اندازی کردند.
- دولت چین برای محافظت از اقتصاد کشور خود اوراق قرضه دولت ایالات متحده آمریکا را خریداری کرد.
- کشورهایی مانند هند و برزیل از نحوه مقابله ژاپن استفاده کردند و با تضعیف ارزش پول ملی خود اقتصادشان را بازسازی و ذخایر ارزی قوی برای خود ساختند. البته این کار باعث شد تا منابع مالی برای خرید اوراق قرضه ایالات متحده بالا برود، حباب در بورس نیویورک افزایش پیدا کند و قیمت مسکن بالا برود و زمینه ساز بحران مالی سال ۲۰۰۸ شود.
جمع بندی
بحران مالی ۱۹۹۷ در آسیا بیشتر تحت تأثیر سیاستهای غلط کشورهای آسیایی بود که اصرار داشتند تا سرمایه خارجی بسیاری را وارد کشور خود کنند و هیچ گونه نظارتی روی چگونگی خرج کردن این سرمایهها نداشتند. این عدم کنترل موجب افزایش حباب و سفته بازی در کشورهای آسیایی به خصوص تایلند شد و تنها راه فرار برای این بحران نیز کاهش ارزش پول ملی بود که اوضاع را بدتر کرد.
به هر حال کشورهای آسیایی توانستند با کمک صندوق بین المللی پول این بحران مالی را پشت سر بگذارند؛ اما تغییر چهره سیاسی و اقتصادی کشورهای آسیایی تا سالهای سال بر روی این کشورها باقی ماند.
سؤالات متداول
علت به وجود آمدن بحران مالی ۱۹۹۷ آسیا چه بود؟
کاهش ارزش پول ملی تایلند و در نتیجه کاهش ارزش ارزهای رایج کشورهای همسایه و در نهایت فرار سرمایههای خارجی و ورشکستگی و بدهی شرکتهای بزرگ آسیایی به نهادهای مالی بین المللی از مهمترین علل به وجود آمدن بحران ۱۹۹۷ در آسیا بود.
بحران مالی به وجود آماده در آسیا چگونه برطرف شد؟
با کمک صندوق بین المللی پول و مدیریت صحیح کشورهای آسیایی در مدت کوتاهی بحران مالی در این کشورها از بین رفت و رشد اقتصادی از سر گرفته شد.
چه کشورهایی خارج از آسیا درگیر این بحران شدند؟
روسیه یکی از شاخصترین کشورها بود که با کاهش قیمت نفت مشکلات اقتصادی بدی را تجربه کرد. همچنین آرژانتین و برزیل نیز که از قدرتهای نوظهور اقتصادی بودند، در همان زمان بحران مالی را تجربه کردند.